![]() امام حسین | |
---|---|
![]() | |
نقش | امام سوم شیعیان |
نام | امام حسین |
کنیه | اباعبدالله |
زادروز | سوم شعبان، سال ۴ق. |
زادگاه | مدینه |
شهادت | ۱۰ محرم (عاشورا)، سال ۶۱ق. |
مدفن | کربلا، عراق |
محل زندگی | مدینه، کوفه |
لقب(ها) | زکی، سید الشهدا |
پدر | امام علی |
مادر | حضرت فاطمه |
همسر(ان) | رباب، لیلا، ام اسحاق،شهربانو(اختلافی) |
فرزند(ان) | امام سجاد، علی اکبر ، جعفر، علی اصغر، سکینه، فاطمه |
طول عمر | ۵۷ سال |
سوگواری محرم |
حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام)(۴-۶۱ق)، امام سوم شیعیان، از اصحاب کساء، فرزند دوم امام علی(ع) و حضرت زهرا(س)، نوه پیامبر(ص) و مشهور به اباعبدالله است. او در جنگهای صفین، جمل و نهروان شرکت داشت. امام حسین(ع) در زمان امامت امام حسن(ع) پیرو او بود و پس از شهادت وی نیز، تا زمانی که معاویه در قید حیات بود، به پیمان ایشانبا معاویه وفادار ماند؛ اما پس از مرگ معاویه بیعت با یزید را مشروع ندانست.
با فشار یزید بر حاکم مدینه، مبنی بر بیعت گرفتن یا قتل امام، امام حسین(ع) در ۲۷ رجب سال ۶۰ق رهسپار مکه شد. با توجه به دعوت کوفیان برای پذیرش زمامداری، او از مکه به سوی کوفه رهسپار شد. ورود عبیدالله بن زیاد از طرف یزید به کوفه باعث شد امام نتواند به کوفه وارد شود. امام حسین در کربلا با سپاهیان عبیدالله بن زیاد مواجه شد و در جنگی که در دهم محرم سال ۶۱ ق میان دو لشکر درگرفت، به همراه یاران اندکش (حدود ۷۲ نفر) به شهادت رسید. پس از جنگ، یاران باقیمانده و اهل بیت وی به اسارت درآمدند و به کوفه وشام فرستاده شدند.
شهادت امام حسین(ع) آثار قابلتوجهی بر رفتار مسلمانان و شیعیان در طول تاریخ داشته و الهامبخش مبارزات، انقلابها و قیامهای متعددی بوده است. شیعیان بر گریه و سوگواری بر شهادت امام حسین(ع)، به ویژه در ماه محرم، تأکید دارند.
حسین بن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم، هاشمی و قرشی است. او نوه محمد بن عبدالله از فاطمه(س) است. پدر وی امیرالمؤمنین علی(ع)، نخستین امام شیعیان است. حسین(ع) دومین فرزند امام علی(ع) و فاطمه(س) است و برادرانی با نامهای حسن، محمد، عباس و عمر دارد.[۱]
زادگاه امام حسین(ع) مدینه است. برخی تولد امام را سال سوم[۲] و برخی سال چهارم هجری[۳] نوشتهاند. قول مشهور بین مورخان و محدثان، سال چهارم هجری است. درباره روز ولادت امام حسین(ع) اختلاف است. بنابر قول مشهور، ولادت آن امام در روز سوم شعبان بوده است.[۴] به نوشته ابن سعد[۵] امّ فضل (همسر عباس بن عبدالمطلب)، به امر پیامبر(ص)، دایگی امام حسین(ع) را بر عهده گرفت؛ بدین ترتیب امام برادر رضاعی قُثم بن عباس شد.[۶]
واژه سه حرفی «حسن» به معنای نیکو است. این نام را پیامبر بر امام حسن(ع) نهاد.[۷] در برخی احادیث این نامگذاری به الهام الهی منسوب است.[۸] بنابر برخی اقوال نامهای حسن و حسین معادل شبر و شبیر، نامهای پسران هارونهستند.[۹] گفتنی است که این دو نام از نامها بهشتیاند که قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقهای نداشتهاند.[۱۰] بر اساس پارهای از گزارشها که در منابع اهل سنت آمده است، امام علی(ع) پیش از آنکه پیامبر پسر او را حسن بنامد، نام حمزه[۱۱] یا حرب[۱۲] را برای او برگزیده بود؛ اما اعلام کرد که در نامگذاری فرزندش، بر رسول خدا پیشی نمیگیرد.[۱۳]
کنیه امام حسین(ع) «ابوعبدالله» است. رسول خدا(ص) هنگام ولادت امام، این کنیه را بر او نهاد. [۱۴] البته امام حسین(ع) فرزندی به نام عبدالله داشته[۱۵] که می تواند علت این کنیه باشد. ابوعبدالله به معنای "پدر بندگان خدا" است. برخی علت وجود این کنیه را معنای آن دانستهاند؛ یعنی اگر قیام امام نبود، نشانی از دین خدا نمی ماند که مردم عبد آن باشند؛ از این رو او را پدر تمام بندگان خدا دانستهاند.[۱۶]
«ابوعلی»، «ابوالشهداء» [= پدر شهیدان]، «ابوالاحرار» [= پدر آزادگان] و «ابوالمجاهدین» [= پدر جنگ کنندگان (در راه خدا) ] از دیگر کنیههای اوست.[۱۷]
امام حسین(ع) القاب فراوانی دارد که بسیاری از آنها با القاب برادرش، امام حسن(ع)، مشترک است؛ مانند «سید شباب أهل الجنه» (به معنای سرور جوانان اهل بهشت). برخی از القاب خاص او عبارتاند از: زکی، طیب، وفی، سید، مبارک، نافع، الدلیل علی ذات اللّه، رشید، و التابع لمرضاة اللّه.[۱۸][۱۹]
ابن طلحه شافعی لقب «زکی» را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهل الجنه (سرور جوانان بهشت) را مهمترین آنها دانسته است.[۲۰] در بعضی از احادیث نیز امام حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است.[۲۱]
[نمایش]تبارنامه بنیهاشم |
---|
منابع متقدم فرزندان امام را چهار پسر و دو دختر[۳۴] و منابع متأخر شش پسر و سه دختر نوشتهاند[۳۵]:
به جز این شش فرزند، نام دو پسر و یک دختر دیگر در منابع متأخر دیده میشود که عبارتاند از: علیاصغر، محمد و زینب.[۳۹] ابن طلحه شافعی تعداد فرزندان امام را ده تن شمرده؛ ولی فقط از نُه تن نامبرده است.[۴۰] همچنین در برخی کتابهای تذکره و مراثیِ متأخر، از دختر چهار ساله امام حسین به نام رقیه سخن به میان آمده است. [۴۱]
اهل بیت علیهم السلام
[نمایش] |
---|
امام حسین(ع)، هنگام رحلت پیامبر(ص) هفت سال داشت. او در برخی وقایع مهم آن زمان، حضور داشت، از جمله مباهله با نصارای نجران، ماجرای اصحاب کساء،بیعت با پیامبر اسلام(ص)، و شاهد قرار گرفتن در نامهنگاری.
ابن سعد[۴۲] امام حسین(ع) را در زمره واپسین طبقه (طبقه پنجم) از اصحاب رسول خدا(ص) ـ که به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگی او را همراهی نکردند ـ یاد کرده است.
او همواره مورد عنایات و الطاف ویژه پیامبر(ص) بود. از پیامبر نقل شده که فرمود: حسن و حسین(ع) سرور جوانان بهشتند.[۴۳] علاقه حضرت(ص) به حسنین چنان بود که با ورودشان به مسجد، گاه خطبهاش را ناتمام میگذاشت و از منبر پایین میآمد و به استقبال آنان میرفت و آنان را در آغوش میکشید.[۴۴] انس بن مالکروایت میکند: وقتی از پیامبر(ص) پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست میداری؟ فرمود: حسن و حسین را.[۴۵] (در مورد علاقه پیامبر به آن امام ر.ک: بخش ویژگیها و فضائل)
امام حسین(ع) تقریباً ۲۵ سال از عمر خویش را در دوران خلفای سه گانه، (ابوبکر، عمر و عثمان) گذراند. ایشان در ابتدای خلافتِ خلیفه اول ۷ ساله، در آغاز خلافت خلیفه دوم ۹ ساله و در شروع خلافت خلیفه سوم ۱۹ ساله بود.
خلافت ابوبکر
ایام خلافت ابوبکر آغاز دوره متفاوتی برای اهل بیت(ع) است. در این دوره اهل بیت پیامبر(ص) از سویی در سوگ از دست دادن رسول گرامی اسلام(ص) نشسته بودند و از سوی دیگر اختلاف بر سر حق خلافت، عرصه را بر خاندان رسول خدا(ص) تنگ کرده بود. گفتهاند امام حسین(ع) در آغازین روزهای خلافت ابوبکر، شبانگاهان به همراه برادرش امام حسن(ع) و مادرش فاطمه(س)، امام علی(ع) را در راه بازپسگیری منصب حقه خویش یاری میرساندند و به همراه آنان به درب خانه یکایک اهل «بدر» میرفتند.[۴۶]
خلافت عمر
از نحوه و چند و چون زندگانی امام حسین(ع) در ایام خلافت عمر خبر چندانی به دست ما نرسیده است؛ شاید بتوان علت این امر را در گوشهگیری امام علی(ع) و فرزندانش از دستگاه حکومت جستجو کرد.
در برخی منابع روایت شده است در اوایل خلافت عمر، امام حسین(ع) وارد مسجد شد و عمر را در حال سخنرانی بر منبر رسول خدا(ص) دید؛ پس، از منبر بالا رفت و به او گفت: "از منبر پدرم فرودآی و بر منبر پدرت بنشین!" عمر که مبهوت این سخن شده بود گفت: "پدرم منبری نداشت." سپس حضرت(ع) را کنار خود نشاند[۴۷]
خلافت عثمان
امام حسین(ع) در زمان به خلافت رسیدن عثمان حدود نوزده سال داشت. در برخی منابع اهل سنت، از حضور امام حسین(ع) در برخی فتوحات ایام خلافت عثمان، به همراه برادرش، -امام حسن(ع)- عبدالله بن عباس، ابن عمر و ابن زبیر در جنگ طبرستان به فرماندهی سعید بن عاص یاد شده است.[۴۸]
عثمان، ابوذر را به سرزمین ربذه تبعید و همگان را از بدرقه و همراهی او منع کرد؛ اما امام حسین(ع) همراه پدرش، برادرش [امام حسن(ع)]، عمویش (عقیل بن ابی طالب)، پسرعمویش (عبدالله بن جعفر) و عمار بن یاسر برخلاف دستور خلیفه، ابوذر را بدرقه کردند.[۴۹]
هنگامی که مردم از ظلم عثمان سر به شورش برداشتند و به سمت منزل او برای کشتنش هجوم بردند، امام حسین(ع) و امام حسن مجتبى(ع)، به رغم ناخرسندی از عملکرد خلیفه، به فرمان امام علی(ع) به محافظت از حریم عثمان پرداختند[۵۰]
امام حسین(ع) در جنگهای دوره حکومت امام علی(ع) –جمل، صفین و نهروان- حضور داشت[۵۱] و در جنگ صِفّین خطبهای برای تشویق به جهاد خواند.[۵۲] امیرالمؤمنین(ع) امام حسین(ع) را پس از امام حسن(ع) سرپرست صدقات (موقوفات) خود قرار داد.[۵۳] به نقلی امام حسین(ع) به هنگام شهادت پدر، برای انجامدادن مأموریتی که علی(ع) به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن(ع) از موضوع آگاه شد.[۵۴] او در مراسم تجهیز و خاکسپاری پدر حاضر شد.[۵۵]
هنگامی که امام حسن(ع) عهدهدار زعامت مسلمانان شد، امام حسین(ع) با او بیعت کرد و در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه نخیله و اردوگاه مسکن نقشی فعال داشت و همراه امام حسن(ع) به مدائن و ساباط برای جمعآوری لشکر رفت.[۵۶]
هنگام صلح امام حسن(ع) با معاویه، جمعی از علاقهمندان به اهل بیت(ع)، از امام حسین(ع) خواستند که با این مصالحهٔ سیاسی مخالفت کند و در مقابل معاویه بایستد؛ اما وی با قاطعیت از صلح برادرش حمایت و خود نیز با معاویه بیعت کرد و هنگامی که قیس بن سعد نظر او را در این باره جویا شد، با صراحت نظر خود را اعلان نمود.[۵۷] امام حسین(ع) پس از انعقاد صلح، همراه برادرش از کوفه به مدینه بازگشت و در آنجا ساکن شد.[۵۸]
امام حسین(ع) در سال ۵۰ق بعد از شهادت برادرش به امامت رسید و تا سال ۶۱ق رهبری شیعیان را بر عهده داشت.
حدیث «اِبنایَ هذانِ امامان قاما او قَعَدا (ترجمه: این دو پسرم [حسن و حسین]، امام هستند خواه قیام کنند یا نکنند) »[۵۹] از پیامبر(ص) نشان دهندۀ امامت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است.
افزون بر این، احادیثی از پیامبر(ص) رسیده است که در آنها به تعداد امامان و امامت امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و نُه تن از فرزندان حسین بن علی(ع) تصریح شده است.[۶۰]
دلیل دیگر، وصیت امام حسن(ع) درباره جانشینی امام حسین(ع) پس از وی و سفارش به محمد حنفیه به پیروی از آن حضرت است.[۶۱] شیخ مفید[۶۲] اعتقاد دارد امامت امام حسین(ع) ثابت و قطعی است؛ گرچه آن حضرت به سبب تقیه و التزام به صلح و ترک مخاصمه، آشکارا به امامتِ خود دعوت نکرد. امام پس از مرگ معاویه، امامت را علنی کرد.[۶۳]
از لوازم امامت، علم به جمیع شئون و معارف دین به صورت تام و کامل است؛ از این رو امام علی(ع) از او خواست برای مردم سخنرانی کند تا بعدها قریشیان او را به نداشتن علم متهم نکنند.[۶۴] به برخی سخنان خود امام حسین(ع) درباره امامت خویش[۶۵] و پارهای معجزات و کرامات وی نیز برای اثبات امامتش استناد شده است.[۶۶]
بیشتر دوران امامت امام حسین(ع) با حکومت معاویه همزمان بود و پس از معاویه در همان سال اول حکومت یزید، امام حسین(ع) به شهادت رسید.
سیاست امام(ع) در برابر معاویه
امام حسین(ع):
الناس عبید الدنیا و الدّین لعق علی ألسنتهم یحوطونه ما درّت معائشهم فإذا محّصوا بالبلاء قلّ الدیانون. (ترجمه: مردم بنده دنیایند. دین را بر زبان میدارند چندانکه زندگانی خود را بدان سروسامان دهند. آنگاه که آزمایش شوند دینداران اندک خواهند بود.)
بعد از شهادت امام حسن(ع) امام به پیمان صلحی که برادرش با معاویه منعقد کرده بود وفادار ماند[۶۷] و با اینکه مردم کوفه برای قیام علیه معاویه به وی نامه نوشتند، از قیام دوری گزید. با وجود این او مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد و بر جهاد با ظالمان تأکید کرد.[۶۸] امام به کسانی که او را به قیام دعوت میکردند اعلام کرد: «من امروز چنین اندیشهای ندارم. خدایتان رحمت فرماید، به زمین بچسبید و در خانهها کمین کنید و تا هنگامی که معاویه زنده است از اینکه مورد بدگمانی قرار بگیرید پرهیز کنید. اگر خداوند برای او چیزی پیش آورد و من زنده بودم، اندیشه خود را برای شما خواهم نوشت».[۶۹]
امام حسین(ع) در این دوره، علنی و غیرعلنی به بیان احکام امامت و خلافت و ویژگیهای خلیفه برحق میپرداخت. از اقدامات تبلیغی امام حسین(ع) برای جلب افکار عمومی و بیان احکام خدا، خطبه ایشان در گردهمایی بزرگ حج در سرزمین مِنا[۷۰] و همچنین جلسات مخفی وی در مکه است.[۷۱]
در دوره ۱۰ ساله امامت امام حسین(ع) نامههای متعددی بین وی و معاویه رد و بدل شد. هر جنایت و اقدام غیراسلامیای که از معاویه سر میزد، امام حسین(ع) به شدت از او انتقاد میکرد. به شهادت رساندن افرادی چون حجر بن عدی، عمرو بن حمق خزاعی و حضرمی و یارانش از جمله مواضعی بود که سختترین و شدیدترین اعتراضات امام(ع) را در پی داشت.[۷۲]
معاویه برای تثبیت ولایتعهدی یزید به مدینه سفر کرد تا از مردم مدینه، به ویژه از شخصیتهای بزرگ این شهر که در رأس آنان امام حسین(ع) قرار داشت، بیعت بگیرد؛ اما امام(ع) او را به شدت شماتت کرد و بیلیاقتیها و هوسبازیهای یزید را به رخش کشید و او را از ولایتعهدی یزید برحذر داشت.[۷۳] امام حسین(ع) از معدود کسانی بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابهای قاطع معاویه را محکوم کرد.[۷۴]
سیاست معاویه در برابر امام(ع)
معاویه مانند خلفای سه گانه در ظاهر احترام بسیاری برای امام حسین(ع) قائل بود. این به آن جهت بود که میدانست امام حسین(ع) نزد مردم مکه و مدینه جایگاه ویژهای دارد. با این حال، امام(ع) مانعی بزرگ بر سر راه حکومت وی بود که معاویه پیوسته نگران قیام او بود؛ از این رو معاویه در ظاهر به امام احترام میکرد و او را بزرگ میشمرد[۷۵] و به کارگزارانش دستور داده بود که متعرض فرزند رسول خدا(ص) نشوند و از بیاحترامی نسبت به وی بپرهیزند[۷۶] و از سوی دیگر، مراقبت پیوسته و شبانهروزی از امام(ع) را در دستور کار خود قرار داده بود. معاویه به فرزندش یزید نیز سفارش کرده بود در صورت غلبه بر امام، با او مدارا کند و بر بیعت گرفتن از او اصرار نورزد.[۷۷]
دوره کوتاه سلطنت یزید بن معاویه بسیار پرالتهاب و پرتشنج بود. حکومت ۳ سال و اندی او، بیشتر صرف سرکوب قیامهای داخلی و آرام کردن اوضاع سرزمینهای اسلامی سپری شد. او با شدت تمام، هرگونه مخالفتی را سرکوب نمود. «او در سال اول حکومتش، امام حسین(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) را کشت، در سال دوم حرمت حرم رسول خدا(ص) (مدینه) را شکست و آن را سه روز تمام بر سپاهیانش حلال کرد و در سال سوم کعبه را مورد تاخت و تاز قرار داد و به آتش کشید.[۷۸]
یزید قبل از رسیدن به خلافت به نواختن ساز و آواز و شُرب خمر شهرت داشت.[۷۹] او به قدری در این کار افراط میکرد که معاویه نیز او را توبیخ و از افراط در شرب خمر منع مینمود.[۸۰] از این رو هنگامی که معاویه خواست او را بهولایتعهدی خود برگزیند، جمعی از مسلمانان از این امر در شگفت شدند و آن را نپذیرفتند. علی رغم مخالفتهای بسیارِ مسلمانان، بهویژه بزرگان مکه و مدینه، معاویه بر بیعت مسلمانان با یزید، اصرار ورزید و سرانجام موفق شد در سال ۵۶ق برای یزید از مردم بیعت بگیرد.[۸۱]
دریای سرخ |
پس از مرگ معاویه (۱۵ رجب ۶۰ق)[۸۲] مردم با یزید بیعت کردند.[۸۳] یزید تصمیم گرفت از چند تن از بزرگان مسلمانان که دعوت معاویه را برای بیعت با یزید نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد؛[۸۴] او به حاکم وقت مدینه -ولید بن عتبه- نامهای نوشت که «از حسین بن علی(ع) و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر به زور بیعت بگیر و هر کس نپذیرفت گردنش را بزن.» [۸۵] پس از آن، در نامه دیگری تأکید کرد: «نام موافقان و مخالفان را برای من بنویس و سر حسین بن علی(ع) را نیز با جواب نامه به سوی من بفرست».[۸۶] ولید نامه یزید را برای امام قرائت کرد. حضرت(ع) فرمود: «تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.» [۸۷]
با توجه به شرایط پیشآمده، امام حسین(ع) به همراه یارانش، مدینه را به قصد مکه ترک کرد.[۸۸] در این سفر به جز محمد بن حنفیه[۸۹] بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزادههای آن حضرت(ع)، ایشان را همراهی میکردند.[۹۰] علاوه بر بنی هاشم، بیست و یک نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند.[۹۱] امام حسین(ع) پس از پنج روز، در سوم شعبان سال ۶۰ق به مکه رسید[۹۲] و با استقبال گرم مردم مکه و حاجیان بیت الله الحرام روبرو شد.[۹۳] امام حسین(ع) بیش از چهار ماه ـ از سوم شعبان تا هشتم ذی الحجه ـ در مکه ماند.
شیعیان عراق از بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید باخبر شدند. آنان در منزل سلیمان بن صُرَد خُزاعی گرد آمدند و با نوشتن نامهای به امام و از او دعوت کردند به کوفه بیاید.[۹۴] دو روز پس از ارسال این نامه، کوفیان ۱۵۰ نامه (که هر نامه شامل امضای یک تا چهار نفر بود) به سوی امام(ع) فرستادند.[۹۵] دو روز بعد نیز نامههایی نزد امام(ع) فرستاده شد.[۹۶] محتوای همه این نامهها درخواست از حضرت برای آمدن به کوفه بود.
وقتی حجم نامهها بسیار زیاد شد[۹۷]امام حسین(ع) نامهای به مردم کوفه نوشت[۹۸] و آن را به پسر عمویش مسلم بن عقیل داد تا عازم عراق شود و اوضاع و احوال آنجا را بررسی کند و به ایشان گزارش دهد.[۹۹] مسلم نامهای به امام نوشت و پرشماریِ بیعتکنندگان را تأیید کرد و امام را به کوفه فراخواند.[۱۰۰]
امام حسین(ع) در روز سهشنبه، هشتم ذی حجه (روز ترویه)[۱۰۱] (همان روزى که مسلم به شهادت رسید) به همراه ۸۲ نفر[۱۰۲] مکه را به سوی کوفه ترک کرد.
امام حسین(ع) در بین راه مکه به عراق از کشته شدن مسلم و هانی و پیمان شکنی مردم کوفه آگاه شد و همراهان خود را نیز آگاه ساخت، و به آنان رخصت داد که اگر میخواهند او را ترک گویند. گروهی رفتند؛ اما خویشاوندان وی و تنی چند از یاران مخلص و باایمان از او جدا نشدند.
وقتی امام به نزدیکی کوفه رسید، در منطقهای به نام ذو حسم با پیش قراولان سپاهیان پسر زیاد روبهرو شد. سردار این لشکر حر بن یزید بود. او راه امام را در این منطقه بست. پیک عبیدالله بن زیاد نامهای برای حر آورد که در آن خطاب به حر نوشته بود: «بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور مگر در بیابان بیحصار و بدون آب.» [۱۰۳] حر نامه ابن زیاد را برای آن حضرت(ع) قرائت کرد، امام(ع) به او فرمود: "بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه»[۱۰۴] فرود آییم."[۱۰۵] حر گفت: "ممکن نیست، زیرا عبیدالله آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!" با هم حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی کاروان امام حسین(ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، باز داشتند.[۱۰۶]
حاکم کوفه که از رسیدن امام به نزدیکی کوفه خبردار شد، لشکری را به سرکردگی عمر بن سعد به پیشواز او فرستاد.[۱۰۷]
روزشمار واقعه عاشورا | |
سال ۶۰ قمری | |
۱۵ رجب | مرگ معاویه |
۲۸ رجب | خروج امام حسین (ع) از مدینه. |
۳ شعبان | ورود امام(ع) به مکه. |
۱۰ رمضان | رسیدن نخستین نامههای کوفیان به امام(ع). |
۱۲ رمضان | رسیدن ۱۵۰ نامه از کوفیان به امام(ع) توسط قیس بن مُسْهِر،عبدالرحمان ارحبی و عُمارَة سَلُولی. |
۱۴رمضان | وصول نامه سران و اهالی کوفه به امام(ع) توسط هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی. |
۱۵ رمضان | خروج مسلم از مکه به سوی کوفه. |
۵ شوال | ورود مسلم بن عقیل به کوفه. |
۸ ذیحجه | خروج امام حسین(ع) از مکه. |
۸ ذیحجه | قیام مسلم بن عقیل در کوفه. |
۹ ذیحجه | شهادت مسلم بن عقیل در کوفه. |
سال ۶۱ قمری | |
۱ محرم | یاری خواستن امام از عبیدالله بن حر جعفی و عمرو بن قیس درقصر بنی مقاتل |
۲ محرم | ورود کاروان امام(ع) به کربلا |
۳ محرم | ورود عمر سعد به کربلا با سپاه چهار هزار نفری. |
۶ محرم | یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد برای یاری امام حسین(ع) و ناکامی او در این مأموریت |
۷ محرم | بستن آب بر روی امام حسین(ع) و یارانش. |
۷ محرم | پیوستن مسلم بن عوسجه به امام حسین(ع) و یارانش. |
۹ محرم | ورود شمر بن ذی الجوشن به کربلا. |
۹ محرم | اماننامه شمر به فرزندان امالبنین. |
۹ محرم | اعلام جنگ لشکر عمر سعد به امام(ع) و مهلت خواستن حضرت از عمر سعد. |
۱۰ محرم | واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع)، اهل بیت(ع) و یارانش. |
۱۱ محرم | محرم حرکت اسرا به سوی کوفه |
۱۱ محرم | دفن شهدا توسط بنی اسد (از اهل غاضریه) |
۱۲ محرم | دفن تعداد کمی از شهدا |
۱۲ محرم | ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه. |
۱۹ محرم | حرکت کاروان اسیران از کوفه به شام. |
۱ صفر | ورود اهل بیت(ع) و سر مطهّر امام حسین(ع) به شام. |
۲۰ صفر | اربعین حسینی |
۲۰ صفر | ورود اهل بیت امام(ع) به کربلا |
۲۰ صفر | بازگشت اهل بیت امام(ع) از شام به مدینه بنا بر برخی اقوال. |
بیشتر منابع، دوم محرّم را روز ورود امام حسین(ع)به کربلا دانستهاند.[۱۰۸] عمر بن سعد نیز فردای آن روز به همراه چهار هزار نفر از مردم کوفه وارد کربلا شد.[۱۰۹]امام حسین(ع) در جواب پیام عمر بن سعد که چرا به اینجا آمده است، فرمود: «مردم شهرتان به من نامه نوشتند که بدینجا بیایم. اکنون اگر مرا نمیخواهند باز میگردم.»[۱۱۰] عمر بن سعد نامهای به عبیداللَّه بن زیاد نوشت و او را از سخن امام(ع) آگاه کرد.[۱۱۱] عبیداللَّه بن زیاد در جواب نامه عمر بن سعد، بیعت حسین(ع) و یارانش با یزید بن معاویه را درخواست کرد.[۱۱۲] گفتگوهای امام(ع) و ابن سعد، سه یا چهار بار تکرار شد.[۱۱۳] بنا بر برخی منابع امام و عمر ابن سعد توافق کردند که امام کربلا را ترک کند؛ اما این گفتوگوها با مخالفت عبیدالله عقیم ماند.[۱۱۴]
روز هفتم
در روز هفتم محرم، عبیدالله بن زیاد در نامهای از عمر بن سعد خواست که میان آب و حسین(ع) و یارانش جدایی افکند تا یک قطره از آن ننوشند. چون این نامه به دست عمر بن سعد رسید به عمرو بن حجاج زبیدی فرمان داد تا با پانصد سوار به کنار شریعه فرات برود و مانع دسترسی امام حسین(ع) و یارانش به آب شوند.[۱۱۵]
روز تاسوعا
شمر بن ذی الجوشن بعدازظهر روز نهم محرم به عمر بن سعد پیوست. شمر (که از طایفه ام البنین بود) از ابن زیاد برای فرزندان ام البنین امان نامه گرفته بود[۱۱۶]که فرزندان ام البنین آن را نپذیرفتند.[۱۱۷] وقتی امام(ع) از نیت دشمن برای حمله در روز تاسوعا آگاه شد، به برادرش عباس فرمود:
عباس نزد سپاهیان دشمن رفت و درخواست امام(ع) را به اطلاع آنان رساند. ابن سعد با مهلت یک شبه به امام حسین(ع) و یارانش موافقت کرد.[۱۱۹] در این روز خیمههای امام حسین(ع) و اهل بیت و یارانش محاصره شد.
شب عاشور
امام حسین(ع) در اوایل شب یاران خود را جمع کرد و خطاب به آنان گفت:
در این هنگام ابتدا اهل بیت امام و سپس یاران امام هر یک در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری کردند و بر فدا کردن جان خویش در دفاع از امام تاکید کردند.[۱۲۰]
روز عاشورا
امام حسین(ع) پس از اقامه نماز صبح،[۱۲۱] صفوف نیروهای خود (۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده)[۱۲۲] را منظم کرد. امام (ع) برای اتمام حجت، سوار بر اسب شد و همراه با گروهی از یاران به سوی لشکر دشمن پیش رفت و آنان را موعظه کرد.[۱۲۳]
یکی از وقایع صبح عاشورا کناره گیری حر بن یزید ریاحی از لشکر عمر بن سعد و پیوستن به اردوگاه امام(ع) بود.[۱۲۴]
در ابتدای جنگ، حملات به صورت گروهی انجام شد. طبق بعضی روایات تاریخی، تا ۵۰ تن از یاران امام، در اولین حمله به شهادت رسیدند. [۱۲۵] پس از شهادت اصحاب غیرهاشمی، یاران بنیهاشمی امام(ع) برای نبرد پیش آمدند. اولین کسی که از بنی هاشم از امام(ع) اجازه میدان طلبید و به شهادت رسید، علی اکبربود.[۱۲۶] پس از او دیگر خاندان امام نیز یکی پس از دیگری به میدان رفتند و به شهادت رسیدند. ابوالفضل العباس(ع)، پرچمدار سپاه و محافظ خیمهها نیز در نبرد با نگهبانان شریعه فرات به شهادت رسید.[۱۲۷]
پس از شهادت بنیهاشم، امام حسین (ع) عازم نبرد شد؛ اما از سپاه کوفه تا مدتی کسی برای رویارویی با آن حضرت پا پیش نمینهاد.[۱۲۸] پیادگان تحت امر شمر بن ذی الجوشن، امام(ع) را احاطه کرده بودند، ولی همچنان پیش نمیآمدند. شمر آنها را به حمله تشویق میکرد.[۱۲۹] شمر به تیراندازان دستور داد امام را تیرباران کنند. از فراوانی تیرها، بدن امام پر از تیر شده بود.[۱۳۰] شمربن ذی الجوشن با گروهی از سپاهیان، از جمله سنان بن انس نخعی و خولی بن یزید اصبحی، به سوی حسین (ع) آمدند. شمر آنان را به تمام کردن کار امام(ع) تشویق کرد[۱۳۱] اما کسی نمیپذیرفت. او به خولی بن یزید دستور داد تا سر حسین (ع) را جدا کند؛ اما او نتوانست این کار را انجام دهد. شمر[۱۳۲] و به نقلی سنان بن انس[۱۳۳] از اسب پیاده شد و سر امام(ع) را جدا کرد و به دست خولی داد.[۱۳۴]
سرانجام زن و فرزندان امام را اسیر کردند و به کوفه و از آنجا به شام بردند. تنها از کشتن امام سجاد(ع) چون بیمار بود چشم پوشیدند.[۱۳۵]
اربعین حسینی روز ۲۰ ماه صفر و مصادف با چهلمین روز واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یاران ایشان است.
مشهور است که اسرای کربلا روز ۲۰ ماه صفر سال ۶۱ ه.ق در بازگشت از شام به مدینه به کربلا و زیارت امام حسین(ع)رفتند. برخی معتقدند[۱۳۶] که این زیارت در سال نخست نبوده است؛ چراکه به دلیل بعد مسافت، طی مسیر کاروان اسرای کربلا از کوفه به شام و بازگشت آنان به کربلا در مدت زمان ۴۰ روز ممکن نیست.[۱۳۷]
در نقطه مقابل، گروهی از نویسندگان معتقدند که کاروان اسرای کربلا از شام به عراق رفته و در روز اربعین، کربلا رسیدند و پس از زیارت امام حسین(ع) به سمت مدینه حرکت کردند.[۱۳۸]
در حدیثی از امام حسن عسکری(ع) پنج نشانه برای مؤمن شمرده شده است. یکی از این پنج نشانه زیارت اربعین است. [۱۳۹]
همچنین زیارت نامهای برای روز اربعین از امام صادق(ع) نقل شده است. [۱۴۰] شیخ عباس قمی این زیارت نامه را در مفاتیح الجنان در باب سوم بعد از زیارت عاشورا غیر معروفه، با عنوان زیارت اربعین نقل کرده است.
به گفته قاضی طباطبایی زیارت روز اربعین در نزد شیعیان زیارت «مَرَدّ الرَّأس» نیز خوانده میشود. [۱۴۱]
توصیه به زیارت اربعین باعث شده شیعیان، به ویژه ساکنان عراق، همهساله از نقاط مختلف به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً پیاده انجام میشود و یکی از پرجمعیتترین راهپیماییها در جهان است. در سال ۱۳۹۲ ه.ش حدود ۲۰ میلیون زائر در این مراسم شرکت کردند. [۱۴۲] قاضی طباطبایی مینویسد که حرکت به سوی کربلا در روز اربعین از زمان ائمه اطهار(ع) در بین شیعیان رایج بوده و شیعیان حتی در زمان بنی امیه و بنی عباس نیز به این حرکت مقید بودند. [۱۴۳]
درباره حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به طرف کوفه و جنگ با سپاهیان عمر سعد در کربلا، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در یک دیدگاه این حرکت به قصد قیام و پیکار نبود، بلکه صرفاً برای حفظ جان بود (دیدگاه شیخعلیپناه اشتهاردی).[۱۴۴] برخی نیز معتقدند حضرت برای تشکیل حکومت قیام کرد. از گذشتگان، سید مرتضی[۱۴۵] و در معاصر صالحی نجفآبادی[۱۴۶] (صاحب کتاب شهید جاوید) این دیدگاه را دارند. افرادی نیز مخالف این دیدگاهاند، مانند شیخ مفید، سید بن طاووس و علامه مجلسی.[۱۴۷]
قیام امام حسین(ع) باعث بیداری گروههای بسیاری شد. بلافاصله پس از شهادت امام حسین(ع) حرکتهای انقلابی و اعتراضی آغاز شد و تا سالیان دراز ادامه یافت. اولین اعتراض، برخورد عبدالله بن عفیف[۱۴۸] با ابن زیاد و پس از آنقیام مردم سیستان بود. مردم مدینه نیز در اعتراض به واقعه عاشورا علیه یزید شوریدند که به واقعه حره شهرت یافت. پس از هلاکت یزید قیامها ادامه یافت که قیام توابین، قیام مختار، قیام زید بن علی(ع) و قیام یحیی بن زید از آن جمله است. ابوملسم خراسانی نیز با توجه به قیام امام حسین(ع)، قیام سیاه جامگان را با شعار یا لثارات الحسین پایهریزی کرد[۱۴۹]که به سقوط امویان انجامید. قیامهای علیه عباسیان که توسط علویان از جمله قیام محمد بن عبدالله علیه منصور عباسی، قیام ابراهیم باخمرا، قیام شهید فخ و... اتجام شد، همگی از قیام امام حسین(ع) الگو گرفته بود.
سوگواری محرم، مجموعه آیینهایی است که شیعیان (و گاه غیرشیعیان) در ماه محرم در سوگ شهیدان کربلا انجام میدهند. سوگواری در آغاز با گریه و شعرخوانی صورت میگرفت؛ اما رفتهرفته مداحی، روضه خوانی، شمایل کشی، سینه زنی، تعزیه و جز آن به مراسم سوگواری افزوده شد. بیشتر این آیینها در دورانآل بویه، صفویه و قاجار شکل گرفتند. بنابر برخی گزارشها، اولین مرثیه خوانان بر حسین بن علی(ع) پس از واقعه عاشورا، زینب(س) و علی بن الحسین(ع) بودند.
امام حسین(ع) سپیدچهره بود.[۱۵۰]گاه عمامهای از خز[۱۵۱] وگاه عمامهای سیاه بر سر میگذاشت.[۱۵۲] موی سر و محاسن خود را خضاب مینمود.[۱۵۳] در بیشتر منابع حدیثی و تاریخی و رجالی کهن از شباهت وی به پیامبر اکرم(ص) سخن گفته شده[۱۵۴] و در روایتی شبیهترین فرد به پیامبر(ص) وصف شده است.[۱۵۵] در روایتی دیگر از امام علی(ع)، وی فرزندش حسین را شبیهترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است.[۱۵۶]
نقش دو انگشتری او یکی «لااله الّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگری «ان اللّه بالغُ اَمْرِه» بود.[۱۵۷]
امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، با وجود افرادی که به سن از وی بزرگتر بودند، شریفترین فرد از بنی هاشم به شمار میرفت[۱۵۸] و آنها در امور خویش با او مشورت میکردند و نظر او را بر رأی دیگران ترجیح میدادند.[۱۵۹]امام حسین(ع) ۲۵ بار، همراه با نزدیکانش، پیاده حج گزارد.[۱۶۰]
یعلی عامری از پیامبر(ص) نقل کرده است:[۱۶۱]
حُسَینٌ مِنّی و اَنا مِنهُ، اَحَبَّ اللهُ مَن اَحَبَّهُ، الحَسَنُ و الحسینُ سِبطانِ مِن الاَسباط (ترجمه: حسین، از من است و من، از حسینم. خداوند دوست میدارد هر کس را که دوستدار حسین(ع) است! حسن و حسین دو فرزند از فرزندان انبیایند.)
از سلمان فارسی نیز نقل شده است:[۱۶۲] رسول خدا(ص)، حسین(ع) را بر زانوی خویش نهاده او را میبوسید و میفرمود:
باز از سلمان روایت شده است که پیامبر(ص) فرمود:[۱۶۳]
پیامبر خدا(ص) بارها فرمود:[۱۶۴]
ابوهریره نیز گفته است که:[۱۶۵] رسول خدا(ص) فرمود:
دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه میگفت حسین همچون پدرش علی اهل غدر و حیله نیست.[۱۶۶] عمرو بن عاص او را محبوبترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان میدانست.[۱۶۷]
او همواره احترام برادرش، امام حسن(ع)، را پاس میداشت و در برابرش سخن نمیگفت،[۱۶۸] هیچگاه جلوتر از وی راه نمیرفت و در جایی که هر دو حضور داشتند، در سخن گفتن، بر او پیشی نمیگرفت و اظهار نظر نمیکرد.[۱۶۹] حتی با اینکه بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود[۱۷۰] اما در بخششهایش نیز سعی داشت به امام حسن(ع) احترام گذارد. گفتهاند محتاجی به نزد امام حسن(ع) آمد و از او کمک خواست، امام حسن(ع) مبلغی را به او کمک کرد. این مرد سپس برای دریافت کمک بیشتر نزد امام حسین(ع) رفت و امام(ع) پس از آگاهی از عطایای امام حسن(ع) جهت پاسداشت حرمت برادرش یک دینار کمتر از او به فقیر کمک کرد.[۱۷۱]
وی با مسکینان مینشست، دعوت آنان را میپذیرفت و با آنان غذا میخورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت میکرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمیکرد.[۱۷۲] اگر سائلی از او درخواست میکرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه میکرد و هر چه در اختیار داشت، به او میداد.[۱۷۳] او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش رفتاریشان آزاد میکرد. گفتهاند کنیزی را که معاویه همراه با اموال و لباسهای فراوانی برایش هدیه فرستاده بود، در ازای خواندن آیاتی ازقرآن و سرودن شعری درباره فنای دنیا و مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید.[۱۷۴] حتی یک بار یکی از غلامانش کار ناشایستی کرد که درخور عقاب بود ولی چون غلام آیه وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ (ترجمه: و از مردم در میگذرند)[۳–۱۳۴]خواند، او را بخشید؛ و چون غلام گفت: وَاللَّـهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (ترجمه: و خداوند نکوکاران را دوست دارد.)[۳–۱۳۴] امام او را در راه خدا آزاد کرد.[۱۷۵] وی دَین اسامة بن زید را، که در بستر بیماری افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت.[۱۷۶]
بنابه روایتی، زمین و اشیایی را که به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید.[۱۷۷] دیه مردی را در ازای پاسخ به سه پرسش به طور کامل پرداخت و انگشتریاش را نیز بدو عطا کرد.[۱۷۸] بخشش او به حدی بود که زن و مردی یهودی به سبب این خلق نیکوی او مسلمان شدند.[۱۷۹] او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار بخشید و دهانش را از دُرّ پرکرد، در حالی که میگفت این جبران کننده تعلیم تو نیست.[۱۸۰] درباره حلم امام(ع) گفتهاند که وقتی مردی شامی به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد.[۱۸۱] گفته شده است اثر انبان آذوقهای که برای ایتام و مساکین بر پشتش حمل میکرد، در روز شهادت آشکار بود.[۱۸۲]
گفتهاند هنگام توهین مروان به مادر امام(ع)، وی قاطعانه با مروان برخورد کرد.[۱۸۳] همچنان که در برابر سبّ امام علی(ع) از سوی امویان، به شدت واکنش نشان میداد.[۱۸۴]
حائر حسینی یا حرم امام حسین(ع) به مقبره امام حسین(ع) امام سوم شیعیان در کربلا و منطقه پیرامون آن گفته میشود. کمترین فواصل ذکر شده در احادیث برای محدوده حرم، ۲۰ و ۲۵ ذراع از مدفن امام است. بر این اساس، قطر تقریبی حائر را ۲۲ متر شمردهاند[۱۸۵] پیشینه احداث بنا برای مزارِ امام حسین(ع) به نخستین سالهای پس از شهادتایشان بازمیگردد. از نصب صندوق و ایجاد سقف و بنایی کوچک بر روی مدفن تا سال ۶۵ ق گزارشهایی وجود دارد. ظاهرا نخستین بقعه حائر حسینی را مختار بن ابوعبید ثقفی (مقتول در ۶۷)، پس از پیروزی در قیام خود در سال ۶۶ ساخت.[۱۸۶] برخی احادیث منقول از امام صادق(ع)، درباره آداب و کیفیت زیارت مزار امام حسین(ع)، [۱۸۷] نشان دهنده برپا ماندن این بنا تا زمان ایشان است.[۱۸۸]
در ادوار بعد، اشخاص یا حکومتها اقدامات عمرانی متعددی در حرم و حائر حسینی انجام دادند.[۱۸۹] در زمان حکومتهای آل بویه، جلایریان، صفویه و قاجاریه، برای توسعه و بازسازی و تزیین حرم حسینی، اقدامات اساسی و گستردهای صورت گرفت.[۱۹۰]
تخریب آرامگاه
برخی خلفای عباسی، از جمله هارون الرشید و متوکل، بارها بنای حائر را ویران نمودند. متوکل برای محو اثر قبر و بازداشتن مردم از زیارت، دستور داد زمین حائر را شخم بزنند و بر مقبره آب ببندند.[۱۹۱] مهمترین تخریب بنای حرم در دورههای اخیر، در ۱۲۱۶ق و در جریان حمله نخست وهابیان به کربلا روی داد. در این حمله، حرم حسینی به شدت تخریب شد و اموال آن به غارت رفت.[۱۹۲] همچنین در سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰ شمسی) رژیم بعث عراق به حرم حمله کرد و گنبد امام حسین(علیه السلام) را نیز مورد هدف داد. [۱۹۳]
بر اساس منابع تاریخی، اولین زائر قبر امام حسین(ع) جابر بن عبدالله انصاری بود که به همراه عطیه عوفی خود را در اربعین شهادت امام از مدینه به کربلا رساندند.[۱۹۴] سید بن طاووس در لهوف معتقد است حضرت زینب(س) و سایراسرای کربلا نیز در این روز خود را به کربلا رسانده بودند.[۱۹۵]
یکی از برترین و پرفضیلتترین اعمال، زیارت امام حسین(ع) در کربلا است[۱۹۶] برخی از فضائلی که در روایات به آنها اشاره شده عبارتاند از:[۱۹۷]
آداب زیارت
زیارت امام حسین آداب خاصی دارد؛ از جمله:
ایام زیارتی خاص
زیارتنامهها
در کتاب جامع زیارات معصومین، ۲۶ زیارت مطلقه که در همه زمانها میشود خواند و ۳۳ زیارت که در زمانهای خاص خوانده میشود برای امام حسین(ع) جمع آوری شده است. زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه از معروفترین این زیارتنامهها هستند.