مسجد النبی یا حرم محمد بن عبدالله، همچنین مسجد نَبوی یا مسجد پیغمبر، مسجد تاریخی مدینه است که در خاور شهر مدینه بنا شدهاست. این مسجد را پیامبر اسلام در سال نخست هجری و در نخستین روزهای ورود به مدینه به دست خود و به همراهی مهاجرین و انصار ساخت. آرامگاه پیامبر اسلام، که در منزل او واقع بود، پس از توسعه مسجد در آن قرار گرفت. این مسجد از معروفترین مسجدهای مسلمانان و از مهمترین زیارتگاههایشان به شمار میآید.
تاریخچه
پس از پایان بنای مسجد قبا، محمد و مهاجران مکی، در میان استقبال پرشور انصار و یثربیان، راهی مدینه شدند. همهٔ قبایل مسلمانشدهٔ یثرب و پیرامونش، ضمن خوشآمدگویی به پیامبر، از او میخواستند تا در خانه و قبیله و منازلشان نشست کند، ولی ضمن اظهار مهر به لطف شیفتگان راه و رسمش، انتخاب محل سکونت را به قضای الاهی سپردهبود. ستور (مرکب)، کنار خانهٔ ابوایوب انصاری زانو زد و محمد آنجا سکنا و گفت:«رَبِّ اَنزلنی مُنزَلاً مُبارَکاً، وَاَنتَ خَیرُالمُنزلینَ» یعنی «پروردگارم! در فرودگاهی خجسته فرودم آور، و تو بهترین فرودآورندگان ای» [۱]
محمد از سهیل و سهم، یا سرپرستشان، و یا طایفهٔ بنونجار خواستار خریدن مربد شد تا در آنجا خانه و مسجدش را بنا نهد. تاریخنگاران به گواه منابع معتبر همنظر اند که در ساخت نخست مسجد، پیامبر همدوش با دیگر صحابهٔ بزرگ مهاجرین و انصار، بنا میکردهاست. بیهقی به روایت عبدالله بن عمر که مورد تصریح امام بخاری در صحیح قرار گرفته، اشارهٔ خاصی میکند که: «مسجد پیامبر دارای دیوارها و پایههایی از خشت خام بود و سقفش با شاخههای درخت پوشیده و ستونهایش تنههای خرما بود.»
از دیدگاه الاقشهری، به استناد گفتهٔ عداللهَ عمر، بنای مسجد در آن روزگار، سه درب داشتهاست: دربی سوی دیوار جنوبی مسجد، دربی به نام «عاتکه» در شمال دیوار باختری -که به باب الرحمة مشهور است- و درب سوم همان درب جبرئیل فعلی است که میانهٔ دیوار خاوری مسجد قرار داشتهاست.
در مسجد نبوی از ابتدا ستونهایی شناخته شده و معروف وجود داشته اند. از جمله ستون مُخَلَّقه (نمازگاه پیامبر) و ستون مهاجران یا ستون عایشه، ستون توبه، ستون السّریر، ستون مَحْرَسْ (منسوب به علی)، ستون وُفود، مقام جبرئیل (در خانه علی و فاطمه زهرا)، ستون تهجد و ستون حنّانه (که طبق نقلها در فراق پیامبر گریست) می باشند.[۲]
پس از تغییر سوی قبله از بیتالمقدس (شمال مسجد) به کعبه (جنوب مسجد)، پیامبر دربِ گشوده در دیوار جنوبی را مسدود کرد و درب دیگری گشود که شاید گفتهٔ حافظ محمد بن محمود بن نجار[۳] با واقعیت مطابق باشد که درب در دیوار شمالی و روبهروی دربی بودهاست که پس از تغییر قبله بسته شدهبود.
بیهقی [۴] از عباده روایت میکند که:«انصار مالی را گرد آورده به حضور پیامبر آوردند و پیشنهادند که مسجد را بازسازخته بیارایند، و گفتند تا کَی باید زیر این سقف که پوشال خرما است، نماز بگزاریم؟». پیامبر فرمود:«سقف مسجد برادرم موسی نیز همچنین بود و من از روشش برنمیگردم».
بنای مسجد همچنان ترکیب و شکل نخستش را تا سال ۷ نگه داشت و در این روزگار تغییری نکرد. در سال هفتم هجری پس از فتح دژهای خیبر به دست مسلمانان، سوی مدینه بازگشتند. ضرورت توسعهٔ مسجد بهخاطر افزایش روزانهٔ جمعیت مسلمانان، در نظر پیغمبر و اصحابش آمد. به گفتهٔ جعفر محمد صادق[۵] پیامبر مسجد را از درازا و پهنا چنان فراخ کرد که چون مربعی ۱۰۰× ۱۰۰ ارشی (ذرعی) درآمد.
با توجه به برابری نسبی اَرَش با متر، مساحت مسجد در سال هفتم میبایست ۲۴۳۳ متر مربع شدهباشد و این متراژ عینی از بنای مسجد، طبق معیارهای نقشهای که کارشناسان ترک در اواخر سدهٔ ششم خورشیدی که ۲۴۷۵ متر مربع ارایه دادهاند، مطابقت محاسباتی دارد.
پس از رحلت پیامبر او را در منزلش به خاک سپردند. در جریان توسعه مسجد پیامبر، این مکان در مسجد واقع شد.[۶] پس از مرگ ابوبکر و عمر آنها را کنار آرامگاه پیامبر به خاک سپردند.
عمر با توجه به فراوانی و انبوهی مسلمانان در مسجد النبی و نبود جای بهاندازه از بهر برگزاری فرایض و اعتکاف و نیایش و زیارت، تصمیم گرفت تعدادی از خانههای اطراف مسجد را برای توسعهٔ مسجد ویران کند.
خلیفهٔ دوم اهل سنت بهر اجرای نقشه، لازم دید که خانهٔ عباسِ عبدالمطلب را خراب کرده به مسجد بپیوندد، ولی عباس راضی به فروش یا بخششش نشد، پس درگیر شدند. پس از این که ابی بن کعب در حکمیتش حق را به عباس بن عبدالمطلب داد، وی گفت «اکنون که فرمان خدا روشن شد خانهام را به مسلمانان میبخشم.» در هر صورت، خلیفهٔ دوم اهل سنت پس از دستیابی به خانهٔ عباس و خریداری بخشی ازخانهٔ جعفرِ ابوطالب برادر علی مسجد را گسترد.
مورخان مدینه عموماً با توجه به حدیث پسر عمر که گفتهاست: «مسجدالنبی پس از توسعه در زمان خلیفهٔ دوم، درازایش از قبله به شام، ۱۴۰ ارش (ذراع) و از شرق به غرب ۱۲۰ ارش بودهاست.» چنین نتجه گرفتهاند که عمر حدوداً به سمت جنوبی مسجد ۲۰ ارش افزوده و به سمت شامی یا شمالی مسجد ۴۰ ارش. چون قسمت خاوری دیوار مسجد، حجرههای همسران قرار داشته، عمر در آنجا تصرف و تغیری بهوجود نیاورد، پس مجموع کل مساحت توسعهیافته، حدود ۱۲۱۶ مترمربع بودهاست و این مساحت بر اساس ذرع ید با آنچه را که مهندسان با متراژ بنای فعلی جهت تعیین حدود مسجد در زمان خلیفه دوم ارائه داده اند، یعنی ۱۱۰۰ مترمربع چندان اختلافی ندارد و می توان آن مستندات تاریخی را درست دانست.
پس از انجام این گسترش، در قرارگرفتن دربهای بزرگ مسجد تغییراتی حاصل شد مگر دربهای دیرینهٔ عاتکه، جبرئیل و شامی. دو درب دیگر بدان افزود و مسجد ششدربه شد:
پس از کشته شدن عمر، او را در کنار قبر محمد و ابوبکر به خاک سپردند. امروزه نیز قبر این سه هنوز در آنجاست.
افزایش روزافزون جمعیت مسلمانان در شهر مدینه و مهاجرت قبایل مسلمان سوی مدینه، فراخسازی مسجد را دربایسته و ضروری کردهبود. بنای مسجد در زمان خلیفهٰ سوم اهل سنت فرسوده و دیوارها و ستونهایش رو به پوسیدگی نهادهبود. در سال 24 ه.ق برابر 23/24 خ که شورای ششنفرهٔ عمر عثمان را به خلافت رساند، مردم مدینه دربارهٔ بیشبود مردمان و کمی جا در مسجد بهویژه در جماعت جمعه باش گفتوگو کردند و خواستار گسترش مسجد شدند؛ او نیز پس از رایزنی با رایوران، پذیرفت.
عثمان ساختمان مسجد را تغییر داد و مساحتش را چندی افزود، دیوارهایش را با سنگهای نقشونگاردار و ستونهایش را با سنگهای تراشیده و نگاشته بازساخت، و سقف را با چوب ساج ترمیم کرد. اساساً عثمان بنای مسجد النبی را از آن حالت نخستین و سادگی و بیآرایگی بیرون آوردهاست. ساختمان دیرین مسجد از بن برچیده بنای تازه با مساحتی بیش جایگزینش گردید. زهری گفت:« عثمان مسجدالنبی را توسعه داد و دههزار درم سیم را از اموال خود صرف آن نمود.»
در سال ۸۶ قمری ولیدِ عبدالملک به خلافت رسید و عمر بن عبدالعزیز را به فرمانداری مکه و مدینه گماشت. بودجهٔ کلانی را در اختیارش گذاشت تا زمین و خانههایی را که از بهر توسعه و نوسازی مسجد باید بدان پیوندد، بخرد. محمد بن جریر طبری در [۷] ذیل سخن از حوادث سال هشتادوهشتم میگوید: «درهمین سال ولید عبدالملک بگفت تا مسجد پیغمبر خدا ویران کنند و خانهٔ همسران پیغمبر را نیز ویران کنند و در مسجد بیندازند».
عمر عبدالعزیز طول مسجدالنبی را ۲۰۰ ذراع و عرض آن را از قسمت جنوبی ۲۰۰ ذراع و از قسمت شمالی به ۱۸۰ ذراع رسانید، یعنی سرجمع آنچه پس از توسعهٔ عثمان به مسجدالنبی افزوده عبارت است از ضلع جنوبی خاور به باختر مسجد، حدود پنجاه ارش، و بَرِ شمالیاش حدود چهل ارش و درازای مسجد از قبله به شام (جنوب به شمال) حدود چهل ارش. مساحت کل مسجد در زمان عمر بن عبدالعزیز رویهم حدود ششهزارو چهارصد و چهل متر مربع بودهاست.
چهل کارگر رومی با یکصدهزار مثقال طلا، چندین بار کاشیهای رنگارنگ، قندیلهای درزنجیر زرینکشیده، بازسازی را به دوش داشتند و عمر عبدالعزیز در طول کار از پاداش و خلعت بیبهرهٔشان نمیگذاشت. ستونهای سنگی تراشیده با روکشهای فلزی، دیوارهای بلند و گچکاریشده و کاشیکاری آنها و برپایی دیواربستها، نگارگری سقف و زیورآراییاش به چوب ساج و جایگزینی بنای استواری سنگی بهجای خانههای گلی پیغمبر(ص) و… چنان مسجدی بنا نهاده شد که تا آن هنگام بنایی بهسانش در جزیرهٔ عرب نبود. این بازسازیها و نوسازیها به گفتهٔ محمدِ جریر طبری، ابن زباله و ابن نجار از سال ۸۸ تا ۹۱ ه. ق برابر ۸۵ تا ۸۹ ه. خ به درازا کشید.
نخستینبار آیات قرآن بر بزرگترین آنها ۶۰ ارش درازا داشت و کوچکترینشان منارهٔ باختری شامی بودکاشیها و دیوارهای مسجدالنبی نوشته شد. ابن نجار تصریح کردهاست که کل سورههای والشمس تا ناس را بر دیوارهای مسجد نگاشتند و چهار گلدسته در چهار گوشهٔ مسجد کردند که به گفتهٔ ابن زباله و دیگر مستندات، .