قرآن کریم : ظاهر و باطن


 
قرآن کریم: ظاهر و باطن‏
  • مربوط به موضوع » معارف قرآن

س از آگاهى از دو عامل مهم تزکیه و تعلیم که با یکدیگر گره‏و پیوند خورده‏اند و براساس آن دانستیم که هدف مهمترى از سیاق‏آیات قرآنى به نظر مى‏رسد همان تزکیه است و به اینصورت به ظاهروباطن قرآن کریم نیز دست یابیم.
ظاهر همان "تزکیه" و باطن همان "تعلیم" است.
در حدیث آمده است که:
"ظاهر قرآن حکم و باطن آن علم است" حکم، همان "شریعت"و موجبات اجراى آن اعمّ از امید دادن و بیم دادن و قصص و امثال آن‏است در حالى که علم همان "سنتهاى فطرت" است که قرآن مجیدآنها را تبیین کرده است و نیز قوانین علمى که بدان اشاره نموده است:در حدیث دیگرى مى‏خوانیم که:
"ظاهر قرآن کسانى هستند که آیات درباره آنها نازل شده و باطن‏قرآن کسانى هستند که کارهایى نظیر کارهاى آنان مى‏کنند.(15)"

چنانچه معروف است داستان کسانى که قرآن درباره آنها نازل شده‏است جنبه تربیتى قرآن مى‏باشد ولى هنگامى که قرآن از این داستانهاسنّتهایى عمومى انتزاع مى‏کند که هم کسانى را در بر مى‏گیرد که قرآن‏درباره آنها نازل شده و هم کسانى را که همچون آنها عمل مى‏کنند دراین هنگام، سنّتهاى مذکور علم تاریخ یا اجتماع و یا نظایر آن به شمارمى‏آید. در حدیث دیگرى آمده است که مردى مى‏گوید: "از امام‏معصوم درباره مفهوم ظاهر و باطن قرآن پرسش کردم و حضرت‏فرمود: ظاهر قرآن تنزیل آن و باطن قرآن تأویل آن مى‏باشد و از آن‏است هرچه گذشته و از آن است هرچه تحقّق نیافته است و جریان‏دارد و همچون جریان خورشید و ماه، هرگاه تأویلى از چیزى آمده‏باشد تحقّق یابد."
این حدیث بر معناى حدیث اوّل تأکید دارد و هر دو اتفاق نظردارند که تنزل قرآن ظاهر آن است که الفاظ بر آن دلالت دارند در حالى‏که تأویل، بطن قرآن است و همان واقعیت علمى است که ظاهر به‏سوى آن هدایت مى‏کند و بر هر کس که با آنها در اعمالشان مشترک‏است انطباق مى‏یابد.
برخى از احادیث "علوم قرآن" را به "بطن" تعبیر کرده‏اند زیرا برمردم پنهان است و با تدبّر آشکار مى‏گردد و بر حسب تفاوت مردم ازنظر عقلى و علمى درجات این خفاء در نوسان است تا آن‏جا که یک‏واقعیت به نسبت گروهى ظاهر و به نسبت گروهى باطن است و به‏همین سبب "باطنها" و "ظاهرها" به مقدار تفاوت مردم در عقل‏وعلم با یکدیگر تفاوت دارند. در حدیث آمده است که: "مردى‏گفت: از امام محمّدباقرعلیه السلام مسأله‏اى از تفسیر قرآن پرسیدم وحضرت‏به من پاسخ داد، و بار دیگر از ایشان سؤال کردم و حضرت پاسخ‏دیگرى به من دادند. عرض کردم: فدایت گردم قبلاً درباره این‏پرسش پاسخ دیگرى فرمودید، حضرت فرمود: اى جابر! قرآن بطنى‏دارد و هر بطن، بطن دیگرى دارد چنانچه ظهرى دارد و هر ظهر، ظهردیگرى در خود جاى داده است."
و این چنین است که امام‏علیه السلام بر حسب درجات سؤال کننده از یک‏آیه تفاسیر مختلفى به دست مى‏دهد، زیرا این سؤال کننده هرگاه به‏تفسیرى آگاهى یافت که ظاهر قرآن را روشن مى‏کند از نظر علمى آماده‏مى‏گردد تا نسبت به تفسیرى آگاهى حاصل کند که بطن آن را روشن‏مى‏سازد.
بدین ترتیب مفهوم احادیث مختلفى را که قرآن را داراى هفت یإ؛ ک‏ک‏هفتاد بطن مى‏داند درک مى‏کنیم و به ارزش تدبّر پى مى‏بریم، زیرا تنهاتدبّر است که بطون قرآن را آشکار مى‏سازد و هرچه بیشتر تدبّر شودعلم افزایش بیشترى مى‏یابد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد