عدم ذکر نام امامان در قرآن/ پایگاه حوزه

عدم ذکر نام امامان در قرآن

منبع : پایگاه حوزه، شماره 1-14419  
کلید واژه ها :
پرسشچرا نام حضرت علی(ع) و سایر امامان ما در قرآن ذکر نشده؟

پاسخ

عدم تصریح به خصوصیت و تعداد و نام امامان موضوعی استثنایی نیست. قرآن خود متکفل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و دستورالعمل‏ها نیست تا عدم تصریح به نام امامان مورد نظر شیعه امری خلاف انتظار و غیر موافق با سبک ویژه قرآن باشد. نماز نمونه خوبی از این دست است. شاید در بین احکام و دستورهای شریعت مطلبی به اهمیت و محوریت نماز وجود نداشته باشد; تعابیری نظیر ستون خیمه دین، مرز میان کفر و ایمان، عامل تقرب هر پرهیزکار و نخستین پرسش و اساسی‏ترین عامل پذیرش دیگر اعمال نشان دهنده اهمیت این تکلیف الاهی است; اما به راستی آیا در آیات قرآن نشانی از تعداد رکعات و خصوصیات این فریضه وجود دارد؟!

قرآن به وجوب نماز و اقامه آن در اوقات خاص و طهارت هنگام نماز و چند مورد از این دست اشاره کرده، بیان خصوصیات دیگر این مهم را به «سنت‏» واگذاشته است. قرآن درباره زکات واجب و حج و خمس و سایر دستورهای شریعت مقدس نیز از همین نظام تبعیت کرده است; یعنی فشار اصلی را بر تثبیت این واجبات گذارده و بیان خصوصیات را به دستگاه دیگر (سنت) واگذار کرده است.

همین دغدغه و پاسخش بر زبان ابوبصیر و امام صادق (ع) نیز جاری شده است: ابو بصیر که از شاگردان تیزبین امام ششم (ع) است، پیرامون آیه 59 سوره نساء «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم‏» که مردم را به اطاعت از خدا و رسول و اولیای امور فرا می‏خواند، به طرح پرسش می‏پردازد. طبیعی است که در خدا و رسول به دلیل انحصارشان در «الله‏» و ذات مقدس حضرت محمد (ص)، تردید راه نمی‏یابد; اما ذکر واژه «اولیای امور» و اجمالی که در آن نهفته، وی را بر آن داشت تا بپرسد: چرا قرآن نام آنان را نبرده است. اگر واقعا حق با شیعه است و مراد از «اولیای امور» امام علی (ع) و اهل بیت‏اند، چرا آنان را به نام معرفی نفرمود; «ما باله لم یسم علیا و اهل بیته‏»؟

امام صادق (ع) در پاسخ به سبک خاص قرآن اشاره کرد و فرمود: وقتی برای پیامبر آیه نماز نازل شد، خدا در آن سه رکعت و چهار رکعت را نام نبرد تا آن ‏که رسول خدا (ص) آن را شرح داد. آیه زکات نازل شد، خدا نام نبرد که باید از چهل درهم یک درهم داد تا رسول خدا (ص) آن را شرح داد و آیه حج نازل شد و نفرمود به مردم که هفت دور طواف کنید تا آن ‏که رسول خدا (ص) آن را برای مردم توضیح داد. «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم‏» درباره علی و حسن و حسین - علیهم السلام - نازل شد و رسول خدا (ص) درباره علی فرمود: «هر که من مولا و آقای اویم، علی (ع) مولا و آقای او است; و فرمود من به شما وصیت می‏کنم درباره کتاب خدا و خاندانم; زیرا من از خدای - عزوجل - خواسته‏ام میانشان جدایی نیفکند تا آن‏ها را کنار حوض به من رساند . خدا این خواست مرا برآورد . . . .»[1]

از این روایت در می‏یابیم وظیفه بیان مصداق‏ها و موارد و نیز تبیین جزئیات بردوش پیامبر (ص) است. همین جهت ‏شیعه را بر آن داشت تا بر سنت پیامبر (ص) تاکید ورزد; بر عدم امکان اکتفا به قرآن در تشخیص امور پای فشارد و تلاش خلفای سده نخستین هجری در ممنوعیت نگارش سنت رسول الله (ص) را اشتباه فاحش بخواند. چنان که می‏دانیم این ممنوعیت‏ سرانجام در اواخر دوران بنی امیه برطرف شد و تدوین کتب روایت نزد تمام فرقه‏های مسلمان مورد توجه قرار گرفت. قرطبی، از مفسران به نام اهل سنت، در مقدمه تفسیرش چنین روایت می‏کند: عمران بن حصین به مردی که گمان می‏کرد کتاب الله به سنت نیاز ندارد، گفت: «تو احمقی، آیا حکم نماز ظهر را که باید چهار رکعت ‏خواند و حمد و سوره‏اش را آشکار نخواند، در قرآن یافته‏ای؟ و به همین گونه به نماز و زکات و مثل آن‏ها اشاره کرد و گفت: آیا این [امور] را در قرآن روشن شده یافته‏ای؟ همانا کتاب خدا این امور را مبهم بیان کرد. و سنت آن را تفسیر می‏کند.»[2]

در همان تفسیر از «مکحول‏»، یکی از علمای بنام و مورد قبول اهل سنت، چنین نقل می‏کند: «القرآن احوج الی السنة من السنة الی القران‏» . قرآن به سنت از سنت‏ به قرآن نیازمندتر است. البته این تعبیر افراط گونه مور تایید شیعه نیست. بر اساس باورهای شیعه سنت، مشروعیت و حتی صحت مندرجات و محتویات خود را از موافقت ‏با قرآن و اصول حاکم بر آن به دست می‏آورد. سند حجیت و اعتبار سنت، قرآن است; ولی به هر حال فهم صحیح معارف و وظایف دینی بی عنایت‏ به سنت نبوی (ص) و روایات اهل بیت (ع) ممکن نیست.

در این‏جا، پرسشی دیگر رخ می‏نماید: رسول اکرم (ص) این معارف و احکام جزئی و تفسیری را از کجا به دست می‏آورد؟ از آیات قرآن استفاده می‏شود که جمع و قرائت آیات قرآن و نیز بیان مراد و مقاصد و شرح و تبیین آیات از ناحیه خدای متعال است: «ان علینا جمعه و قرآنه × فاذا قراناه فاتبع قرآنه× ثم ان علینا بیانه[3]; جمع قرآن - کلمات در آیات، آیات در سوره‏ها و - . . . و قرائت قرآن بر عهده ما است و هنگامی که بر تو قرآن را خواندیم، تو [پیامبر (ص]) هم پیروی کن و قرآن را همین گونه بخوان - . مرحله بعد «بیان‏» قرآن است که آن هم وظیفه ما است‏».

بنابر این، بیان و تشریح مقاصد آیات هم از ناحیه خدا است و به وسیله وحی دیگری جز وحی قرآنی در اختیار پیامبراکرم (ص) قرار می‏گیرد. پس ما با دو وحی روبه‏رو هستیم: «وحی قرآنی‏» و «وحی تبیینی‏». در وحی قرآنی لفظ و معنا هر دو از ناحیه خدا است; اما در وحی تبیینی معنا از خدا و لفظ از سوی رسول خدا (ص) است. آیات 43 و 44 سوره نحل به این دو گونه وحی اشاره می‏کند: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون; ما بر تو «ذکر» را نازل کردیم تا قرآنی را که برای مردم نازل شده تبیین و تفسیر کنی و زمینه تفکر آن‏ها را فراهم سازی‏». این ذکر همان «وحی تبیینی‏» است که درست تجلی یافته است و تمام سخنان پیامبر (ص) در زمینه معارف و دستورالعمل‏های دینی را شامل می‏شود .

این مقدمات نشان می‏دهد عدم ذکر مصداق‏ها به نام ائمه اطهار (ع) اختصاص ندارد و غالب معارف و احکام الهی را شامل می‏شود. بنابر این، برای شناخت نام امامان معصوم (ع) باید سراغ سنت نبوی (ص) رفت; همان گونه که در تفسیر و تبیین معارف و دیگر فرائض دینی به «سنت‏» نیاز مندیم.

از روش‏های جالب توجه قرآن تاکید بر صفات و ویژگی‏ها و عدم اصرار بر ذکر نام اشخاص است. شاید حکمت این روش توجه دادن امت ‏به صفات و ویژگی‏های خوب و بد در طول زمان است تا بر اساس اوصاف ذکر شده به شناخت اشخاص و تطبیق صفات بر آنان بپردازند و اهمیت و جایگاه اشخاص را با میزان صفات تجلی یافته در آنان بسنجند .

روش بیان «توصیفی‏»، به قرآن شادابی و تازگی و دوام می‏بخشد; زیرا در هر قطعه‏ای از زمان زمینه تطبیق افراد و جوامع بر شاخصه‏های ذکر شده در قرآن فراهم می‏شود و امکان دستیابی به داوری قرآن در مسائل نو و فتنه‏های فردی و اجتماعی تامین می‏گردد. قرآن «کلام فصل‏» است «انه لقول فصل‏»[4] و بین حق و باطل تمییز می‏دهد و راهنمای انسان در فتنه‏ها است; چنان که پیامبر (ص) فرمود: «هنگامی که فتنه‏ها چون پاره‏های شب تاریک شما را فرا گرفت، به قرآن روی آورید»

برای راهنما و فصل الخطاب شدن در گستره‏ای چنین پهناور، بیان شاخصه‏ها و شایستگی‏ها و ویژگی‏های صالحان و مفسدان و حق و باطل و خوب و بد بهترین راه شمرده می‏شود. بدین سبب، قرآن جز در موارد ضروری از بردن نام مؤمنان، منافقان، حواریون، پادشاهان، مترفان و . . . صرف نظر کرده است تا مخاطبان قرآن به صفات و ویژگی‏ها و نه نام‏ها توجه کنند و امکان بهره‏گیری‏های نو از قرآن فراهم شود .

بنابراین، شیعه معتقد است مسلمانان در آیات بسیاری به ائمه اطهار (ع) رهنمون شده‏اند و وظیفه دارند با تطبیق ویژگی‏های یاد شده در قرآن، امام خود را بشناسند و پاسخ نیازهای دینی، اجتماعی و سیاسی خود را از درگاه آنان جویا شوند. بر اساس همین نکته مهم، امام باقر (ع) می‏فرماید: «من لم یعرف امرنا من القران لم یتنکب الفتن‏». هر کس امر ولایت ما را از قرآن به دست نیاورد; نمی‏تواند از فتنه‏ها مصون ماند.»

در این روایت دو نکته قابل تامل می‏نماید:

1. امر ولایت اهل بیت (ع) در قرآن وجود دارد و توصیفات موجود در قرآن ما را به امامان معصوم رهنمون می‏شود. اگر به راستی از سر تحقیق و بدون هیچ گونه اعوجاج و کج فهمی سراغ آیات رویم، نشانه‏ها و صفات و ویژگی‏هایی که برای امامان بیان شده ما را به دوازده معصوم (ع) هدایت ‏خواهد کرد .

پس امر ولایت امامان شیعه را می‏توان از قرآن استخراج کرد. البته همان گونه که پروردگار در تمام آفریده‏ها تجلی کرده است و تنها شایستگان از توان مشاهده برخوردارند، شناخت امر ولایت اهل بیت (ع) از آیات نیز به خواست و طلب و ذوق و سلامت نیازمند است.

2. شیعیان ممکن است از راه‏های گوناگون به امر ولایت امامان دست‏ یابند، اما با توجه به اهمیت و مرجعیت قرآن کسانی از فتنه‏ها و شبهه‏ها و افراط و تفریطها رهایی می‏یابند که معرفت ‏به ولایت و شؤون آن را از قرآن گرفته باشند. در غیر این صورت، در فتنه‏های ناشی از افراط و تفریط سقوط خواهند کرد.

به همین جهت مفسران و علمای بزرگ شیعه بخش عمده‏ای از تلاش عالمانه خود را به اثبات ولایت و شؤون آن معطوف داشته‏اند و ولایت امامان شیعه (ع) را به آیات الهی مستند ساخته‏اند. تلاش و تالیف‏های آنان ذیل آیاتی چون «اولی الامر»، «ذوی القربی‏» «ولایت‏»، «اکمال دین‏»، و . . . فراوان به چشم می‏خورد. این بحث را با حدیثی از امام صادق (ع) پایان می‏دهیم: «اگر قرآن آن‏گونه که خدا خواسته و نازل کرده تلاوت شود و مورد تدبر قرار گیرد، هر آینه ما را با نشانه‏های ارائه شده‏اش خواهید یافت.»[5]

بنابراین، باید با نگاه جست‏وجوگر در آیاتی که صفات و ویژگی‏های رهبران و اولیای امور را بیان می‏کند، نام‏های اهل بیت (ع) را استخراج کرد . شیعه افتخار دارد که رهبرانش را با استناد به اصول قرآنی برگزیده است.[6]

قرآن و امامان شیعه



[1] . «ان رسول الله نزلت علیه الصلوة و لم یسم لهم ثلاثا و لا اربعا حتی کان رسول الله هو الذی فسر لهم ذلک و نزلت علیه . الزکاة و لم یسم لهم من کل اربعین درهما درهم، حتی کان رسول الله (ص) هو الذی فسر ذلک لهم و نزل الحج فلم یقل لهم طوفوا اسبوعا حتی کان رسول الله (ص) هو الذی فسر ذلک لهم و نزلت «اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم‏» و نزلت فی علی والحسن و الحسین، فقال رسول الله (ص) فی علی: من کنت مولاه; و قال (ع) اوصیکم بکتاب الله و اهل بیتی فانی سالت الله عزوجل ان لا یفرق بینهما حتی یوردهما علی الحوض فاعطانی ذلک . . .» ; اصول کافی، ج 2، ص 71 .

[2] . «انک رجل احمق! اتجد الظهر فی کتاب الله اربعا لایجهر فیها بالقراءة!؟ - ثم عدد علیه الصلاة و الزکاة و نحو هذا ثم قال: - اتجد هذا فی کتاب الله مفسرا! ان کتاب الله تعالی ابهم هذا و ان السنة تفسر هذا» ; التفسیر و المفسران، استاد معرفت، ج 1، ص 182.

[3] . قیامت (75): 17- 19.

[4] . طارق (86): 13

[5] . تفسیر عیاشی، ج 1، ص 13

[6] . پرسمان :: اردیبهشت 1381، پیش شماره 9


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد