تعریف صحیح از دین / پایگاه حوزه

تعریف صحیح از دین

منبع : پایگاه حوزه، شماره 12967  
کلید واژه ها :
پرسشاینجانب در واحد فرهنگی حوزه مکتب المهدی (عج) می باشم مدتی است ، تعدادی از جوانان به این مرکز مراجعه می کنند و می خواهند با تحقیق و تفحص، دین خود را انتخاب نمایند، لذا از شما تقاضای راهنمایی برای معرفی کتاب و سایت و مراکزی جهت راهنمایی این عزیزان را خواستارم.


پاسخ

کاربر محترم سلام:
علاوه بر مطالعه متن می توانید از مقالات لینک داده شده برای اطلاعات بیشتر استفاده نمایید. با تشکر
تعریف دین:
دین از الفاظی است که بسیار بر زبان ها جاری می باشد و معمولا به کسی دیندار گفته می شود که خدائی برای جهان اثبات کند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام می دهد.[1] بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت کنیم در این دنیای گذران خوشبخت و در زندگی جاویدان و بی پایان جهان دیگر هم سعادت مند خواهیم بود. بدین بیان که ما می دانیم سعادت مند کسی است که زندگی خود را در اشتباه و گمراهی بسر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و کارهای نیکو انجام دهد.

لزوم شناخت دین :
اگر ما بخواهیم دین را تعریف کنیم، باید ببینیم دینداران و کسی که دین را نازل کرده چگونه آن را تعریف کرده‏اند؟ اگر ما بیاییم از پیش خود تعریفی از دین ارائه دهیم و بر اساس آن تعریف خود ساخته بگوییم مسایل سیاسی و اجتماعی از حوزه دین خارج است، مسائل سیاسی و اجتماعی با دینی ارتباط ندارد که ما تعریف کرده‏ایم، نه دینی که خدا فرستاده است.برای شناخت دین خدا و ارائه تعریف از آن ما نباید به سلیقه‏خود مراجعه کنیم، بلکه برای شناخت دامنه، رسالت و خواست آن دین باید منابع و محتوای آن را بررسی کنیم.
پس اگر کسی بخواهد درباره اسلام مسلمانان صحبت کند، باید از اسلامی سخن بگوید که قرآن و پیامبر و ائمه علیهم السلام تبیین کرده‏اند و بر اساس این اسلام که ریشه درکتاب و سنت دارد به تعریف و بیان قلمرو آن بپردازد.
اگر دین چیزی است که در قرآن آمده، شامل مسائل اجتماعی و سیاسی می‏شود و راجع به قوانین مدنی، قوانین جزایی، قوانین بین المللی و راجع به عبادات و اخلاق فردی سخن گفته است و برای زندگی خانوادگی، ازدواج، تربیت فرزند و برای معاملات و تجارت دستور العمل دارد، پس چه چیزی از قلمرو دین اسلام خارج می‏ماند؟
بزرگترین آیه قرآن کریم درباره معاملات، قرض دادن و رهن دادن و رهن گرفتن است.اگر اسلام دینی است که در قرآن معرفی شده، چطور برخی می‏گویند اسلام ربطی به زندگی اجتماعی مردم ندارد،در صورتی که قرآن که پی‏درپی درباره مسائل ازدواج و طلاق و تجارت، رهن، بیع و ربا و مساله ولایت و اطاعت از اولی الامر صحبت کرده است.
دین و هدایت
از مطالعه آیات قرآن به‏دست می‏آید که دین نوعی هدایت است.
چنان‏که‏می‏فرماید: «فامایاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم‏ولاهم یحزنون ، اگر از جانب من‏هدایتی برای شما آمد، پس آن‏کس که هدایت مرا پیروی کند، بر آنان بیمی نیست و نه‏آنان محزون خواهد بود.»[2]
در جای دیگر فرموده است: « قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ماکان‏من‏المشرکین. بگو به درستی که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است وآن‏دینی استوار (یعنی) آیین حنیف ابراهیم است; او از مشرکان نبود. »[3]
چنان که کتاب‏های آسمانی چون تورات و انجیل و قرآن به عنوان کتب هدایت توصیف‏ شده‏اند، روشن است که این کتب، مشتمل بر عقاید و احکام و آداب دینی بوده‏اند.
در این باره قرآن می‏فرماید: « شهر رمضان الذی‏انزل فیه‏القران هدی للناس ... ماه رمضان که قرآن برای هدایت‏مردم در آن نازل گردید. »[4]
و درباره تورات و انجیل می‏فرماید: « وانزل التوراه والانجیل من قبل هدی للناس. قبل از این، تورات و انجیل رابرای هدایت انسان‏ها نازل کرد. »[5] بنابراین، دین، رسالت هدایت‏بشر را برعهده دارد.
هدایت و اختیار
هدایت دینی بر پایه اختیار استوار است، چنان‏که اختیار با عقل‏و اراده عقلانی ملازمه دارد، از این روی، به عنوان اصلی‏ترین شرط تکلیف دینی‏شناخته شده است، و هم از این روی است که موجوداتی که از عقل و اختیار بهره‏ای‏ندارند، تکلیف دینی نیز ندارند، رابطه هدایت دینی با اختیار در آیات بسیاری ازقرآن بیان شده است که دو نمونه را یادآور می‏شویم: « انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا اناهدیناه‏السبیل اما شاکرا و اما کفورا. ما انسان را از نطفه‏ای مختلط آفریدیم،آنگاه او را شنوا و بینا ساختیم ، ما راه را به او نشان دادیم ، یا شکرگزار است ‏یا کفران کننده. »[6]
« و قل‏الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر: بگو (آن‏چه بر من وحی‏گردیده و من آن را بر شما تلاوت نموده‏ام) حق و از جانب پروردگار است; پس هر کس‏می‏خواهد ایمان آورد، و هر کس می‏خواهد کافر شود. »[7]
هدایت و معرفت
بدیهی است هدایت ‏شرایط و مقدماتی دارد که معرفت از مهم‏ترین و اساسی‏ترین آن‏ها است، یعنی انسان برای آن‏که از هدایت دینی بهره‏مند گردد باید ازجهان‏بینی استواری برخوردار باشد. این جهان‏بینی از اضلاع و ابعاد زیر تشکیل‏می‏گردد:
1: شناخت‏خدا و صفات جمال و جلال او.
2: شناخت جهان و غایت ‏خلقت آن.
3:شناخت انسان و غایت آفرینش او.
4:شناخت راه وصول به غایت‏ خلقت.
5:شناخت‏شرایط ووسایل لازم برای پیمودن این راه و شیوه تحصیل آن‏ها.
6:شناخت موانع و خطرهای راه ‏و شیوه مبارزه با آن‏ها.
مطالب یاد شده که با تحلیل و تحقیق عقلی نیز قابل اثبات و تبیین است، از آیات‏ و روایات به روشنی استفاده می‏شود. قرآن کریم در آیات مربوط به بعثت از تعلیم‏کتاب و حکمت‏به عنوان یکی از وظایف پیامبر اکرم(ص) یاد کرده می‏فرماید: « یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم‏الکتاب والحکمه. ، پیامبر اسلام، آیات‏الهی را بر مردم تلاوت کرده آنان را تزکیه می‏نماید، و کتاب و حکمت را به آنان‏می‏آموزد.»[8]
حدیث نبوی معروف که دانش‏آموختن را یک فریضه دینی و همگانی به‏شمار آورده‏است «طلب العلم فریضه علی کل مسلم .»[9]
}در روایتی از امام صادق(ع) محورهای مهم معرفت‏به شرح زیر بیان شده است:
الف) شناخت‏خداوند « ان تعرف ربک »
ب) شناخت صنع خداوند به ویژه در مورد خلقت‏انسان« ان تعرف‏ما صنع‏بک »
ج) شناخت دستورهاو برنامه‏های الهی « ان تعرف‏ماارادمنک»
د) شناخت آفات و آسیب‏های دینی «ان تعرف ما یخرجک من دینک »[10]{
در روایتی از امام علی(ع) کمال دین به شناخت دین و عمل به آن دانسته شده و کسب‏دانش از کسب مال ضروری‏تر شناخته شده است. [11]
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده‏است: « کسی که عملش بر مبنای بصیرت و آگاهی نیست، بسان فردی است که از بیراه می‏رود،هر چه سریع‏تر رود از مقصد دورتر می‏شود»[12]
ابزار معرفت
به‏طور کلی انسان ازچهار طریق می‏تواند به شناخت تکوین و تشریع نایل آید که عبارتند از:
1:طریق حسی که چشم و گوش از مهم‏ترین ادوات شناخت‏حسی است. معرفت‏حسی‏ویژگی‏هایی دارد; اولا: جزئی و شخصی است، ثانیا: محدود به واقعیت‏های مادی است،ثالثا: محدود به ظواهر پدیده‏های م ادی است، و به ذوات اشیاء راهی ندارد.
بنابراین، شناخت‏حسی نمی‏تواند جهان‏بینی جامع و استواری را برای انسان فراهم‏سازد، و اگر چه در تح قق آن سهم مؤثری دارد و بشر از آن بی‏نیاز نیست، ولی کافی‏نخواهد بود.
2:طریق عقلی که مواد آن را اصول و قواعد کلی عقلی، و صورت آن را تجزیه وتحلیل‏های عقلی تشکیل م ی‏دهد. این معرفت، ویژگی‏هایی دارد که عبارتند از: الف)کلی‏و فراگیر است.
ب)متعلق آن مطلق هستی اعم از مادی و مجرد است.
ج)تاحدی به کنه و ذوات اشیاء نیز راه می‏برد، با این حال بر درک مصادیق و جزئیات امور رسا نیست، وچون پاره‏ای از این مصادیق و جزئیات از حوزه معرفت‏حسی نیز بیرون است، بن ابراین،معرفت‏حسی و عقلی نه به‏طور جداگانه و نه درکنار هم رفع نیازمندی معرفتی بشرتوانا نیستند، هرچند در این زمینه سهم‏بزرگی را ایفا می‏نمایند و نظام معرفتی بشربدون آن دو صورت نمی‏پذیرد.
3: طریق کشف و شهود باطنی که از طریق ریاضت‏های روحی به‏دست می‏آید. و از آن‏جا که رکن مهم این طریق همانا ریاضت و رعایت‏یک سلسله برنامه‏های عملی است، کسب آن‏در گرو معرفتی پیشین است که چون عقل و حس کافی در به‏دست آوردن، آن نیستند، باید از طریق دیگری تحصیل نمود و آن طریق وحی است.
4: طریق وحی که ثبوت آن مبتنی بر حس و عقل است، آن‏گاه به معرفت‏حسی و عقلی‏انسان وسعت و عمق می‏بخشد; یعنی از حقایقی پرده برمی‏دارد که از شعاع معرفت‏حسی وعقلی بیرون است، مانند آن‏چه مربوط به جزئیات احکام و اخلاق (فروع دین)است، و آن‏چه مربوط به مراحل عالیه خداشناسی استدلالی مانند «وحدت حقه‏» و یا مربوط به‏جهان آخرت است.
دین اسلام
دین اسلام دینی است جهانی و همیشگی و یک سلسله امور اعتقادی و مقررات اخلاقی و عملی است که به کار بستن آنها سعادت و نیکبختی انسان را در دنیا و آخرت تأمین می کند. مقررات دین اسلام که از جانب آفریدگار جهان فرستاده شده طوری است که هر فردی از افراد بشر و هر جامعه ای از جامعه های انسانی که آنها را به کار بندد، بهترین شرایط زندگی و مترقی ترین کمال انسانی برایش فراهم خواهد شد. دین اسلام آثار نیکوی خود را به طور مساوی به همه کس و هر جامعه ای می بخشد و بزرگ و کوچک، دانا و نادان، مرد و زن، سفید پوست و سیاه پوست، شرقی و غربی بدون تفاوت می توانند از فواید و مزایای این آیین پاک برخوردار شوند و نیازمندی های خود را به نحو احسن و اکمل رفع نمایند.[13]
جامعیت اسلام از دیدگاه قرآن
قرآن کریم که منشور جهانی اسلام است، در آیات متعددی بر جامعیت‏خود تاکید دارد. آیاتی که در ادامه می‏آید به روشنی بر این‏مطلب دلالت می‏کند.
« و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‏ء ،:و کتاب (قرآن) را که‏بیان‏گر هر چیز است، بر تو فرو فرستادیم»[14]
از آن‏جا که هدف اصلی قرآن کریم هدایت‏بشر است (هدی للناس)مقصود از هر چیز، اموری است که هدایت انسان به آن‏ها بستگی‏دارد، از قبیل عقاید و اخلاق و اعمال و رفتار انسان.
«یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم قرآن کتابی است که به حق،و راه راست هدایت می‏کند. »[15]
روشن است که در حق نقصان و نارسایی راه ندارد و راه راست راهی‏است که سالک خویش را به مقصود می‏رساند، و این، در گرو جامعیت‏تعالیم و احکام اسلام است. « و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقالما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه) کتاب (قرآن) را به حق‏بر تو فرو فرستادیم در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق‏کرده و مهیمن بر آن‏ها است.» [16]
براساس این آیه، قرآن کریم سه ویژگی دارد:
1) کتابی است‏بر حق، و حقانیت چنان که پیش از این یادآورشدیم با کمال و جامعیت ملازمه دارد.
2) تصدیق کننده کتب آسمانی پیشین است، و چون کتب آسمانی پیشین‏نیز در زمان خود از جامعیت‏برخوردار بودند، پس قرآن کریم نیزدارای جامعیت است. قرآن کریم در دو آیه، تورات را بیان‏گر همه‏چیز، یعنی همه مسایل مربوط به هدایت‏بنی اسرائیل، توصیف کرده‏است «و تفصیلا لکل شی‏ء» [17]
3) بر کتب آسمانی پیشین هیمنه و برتری دارد، و این به دلیل‏خاتمیت‏شریعت اسلام است که جامعیت آن باید متناسب با جهانی ونهایی بودن آن باشد.
جامعیت اسلام از دیدگاه روایات
در احادیثی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین علیهم السلام نیزجامعیت اسلام تاکید شده است، در این جا نمونه‏هایی را یادآورمی‏شویم:
از پیامبر گرامی (ص) روایت‏شده است که در سفر حجه الوداع‏فرمودند: ای مردم هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک‏سازد، و از دوزخ دور کند، مگر این که شما را به آن امر کرده‏ام،و هیچ چیزی نیست که شما را از بهشت دور سازد، به دوزخ نزدیک‏کند. مگر این که شما را از آن نهی کرده‏ام .[18]
از امام صادق (ع) روایت‏شده که فرمود: خداوند در قرآن همه احکام مورد نیاز بشر را بیان کرده است.
سوگند به خدا، هیچ چیزی را که بشر در امر هدایت‏خود به آن‏نیاز دارد، فروگذار نکرده است، تا کسی نتواند عذر آورده، بگوید:اگر این حکم، مورد نظر خداوند بود، در قرآن بیان می‏شد، آگاه‏باشید که آن حکم در قرآن آمده است .[19]
از امام باقر (ع) روایت‏شده که فرمود: خداوند، هر آن‏چه را که امت در مسیر هدایت‏خویش به آن نیازدارد، در کتاب خود فرو فرستاده و برای پیامبر (ص) بیان کرده‏است و برای هر چیزی حکم و قانونی است و برای آن حد، دلیلی‏قرار داده است، و برای کسی که از آن حد و قانون الهی تجاوزکند نیز حدی و حکمی مقرر کرده است.[20]
از امام صادق (ع) روایت‏شده که فرمود: هیچ امری نیست که دو نفر در آن اختلاف کنند، مگر این که برای‏آن اصل و قاعده‏ای در کتاب الهی وجود دارد، گرچه عقل افراد به‏آن نمی‏رسد.[21]
از امام علی (ع) روایت‏شده که فرمود: پیامبر اکرم (ص) در زمانی که مردم در گمراهی آشکار بسرمی‏بردند، با کتابی برانگیخته شد که تصدیق کننده کتب آسمانی‏پیشین و بیان‏گر حلال و حرام بود، آن کتاب قرآن است... من شمارا از آن با خبر می‏سازم، به تحقیق که علم گذشته و آینده، تاروز قیامت، و آن‏چه مربوط به حکم و داوری میان شماست در آن‏است، اگر از من بپرسید، شما را آگاه خواهم کرد .[22]
امام صادق (ع) فرمود: هیچ چیزی نیست. مگر این که حکم آن در کتاب یا سنت وارد شده‏است .[23]
ابعاد وجودی انسان و جامعیت اسلام اینک که با شواهد و دلایل‏کتاب و سنت‏بر جامعیت اسلام آشنا شدیم، به تطبیق احکام اسلام باابعاد و ویژگی‏های وجودی انسان می‏پردازیم.
حیات انسان دارای دو جنبه مادی و معنوی جسمی و روحی است. وهر یک از این دو ویژگی‏هایی دارد که با توجه به آن‏ها حیات‏انسان دارای سه بعد کلی است:
1. عقل و تفکر
2. طبیعت و غریزه
3. احساس و عاطفه.
بر این اساس نیازهای آفرینشی انسان عبارتند از:
الف) نیازهای طبیعی و غریزی از قبیل: خوراک، پوشاک، مسکن وغیره.
ب) نیازهای عاطفی و احساسی از قبیل: انس و الفت، محبت ودوستی، تعاون و همکاری و غیره.
ج) نیازهای عقلانی و اخلاقی از قبیل: عدالت، راستی، معرفت وغیره
بنابر این دین اسلام دین کامل ، دین برتر و دین جاوید است زیرا:
اسلام دین کامل
از آنجا که دین اسلام برای تمام جهات زندگی انسان دستور و برنامه دارد و برنامه و دستورات آن کاملترین دستورات، برای جامعه انسانی است و کتاب آن نیز جامعترین کتابی است که از طرف خداوند برای هدایت و راهنمایی انسانها نازل شده، از این روی اسلام به عنوان آخرین دین الهی در میان بشر است. و این کتاب برای همیشه هادی و راهنمای انسانها خواهد بود. و هرگز مورد تحریف و دستبرد بشریت قرار نمی‏گیرد و هرگز نسخ نخواهد شد. علاوه بر دلیل عقلی، آیاتی از قرآن کریم از آن خبر داده است از آن جمله آیه شریفه که می‏فرماید: «و انه لکتاب عزیز لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمیدو این کتابی است شکست‏ناپذیر
که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر به سراغ آن نمی‏آید»[24]
به مقتضای این آیه و آیات دیگر، قرآن، کتاب ثابت و برقرار است که اعتبار جاویدانی آن از طرف پروردگار جهان امضاء شده است. قرآن را از آن جهت می‏توان جامع‏ترین کتاب گفت که در آن هم به جهات اجتماعی انسان و هم به جهات فردی، هم به امور دنیوی و هم امور اخروی انسان توجه شده است و با مراجعه و عمل به آن سعادت دنیا و آخرت انسان تأمین می‏گردد.[25]
اسلام دین برتر
اسلام به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن است، اسلام یعنی تسلیم در مقابل دستورات دینی و الهی. قرآن کریم دین آخرین پیامبرش را از آن جهت، اسلام نامیده است که برنامه کلی آن تسلیم شدن انسان در برابر خدای یگانه، که در اثر این تسلیم شدن، جز خدای یگانه را پرستش نکند، البته پیش از پیامبر اسلام (ص) حضرت ابراهیم (ع) از "مسلمان" بودن سخن گفت.[26]
به دیگر تعبیر، اسلام دارای دستورات و مقرراتی است که با طبیعت و سرشت انسانی هماهنگی کامل دارد؛ زیرا در آن به همه خواسته‏ها و نیازهای طبیعی و انسانی بشر توجه شده است و هیچ چیز از نظر، دور نشده و فرو گذار نگردیده است.[27]

اسلام، دین جاوید
پیامبران که از طرف خداوند حامل پیام وحی بودند به تناسب شرایط زمان و مکان با اندک اختلافی که در احکام عملی و شریعت داشتند در حقیقت همه از یک برنامه و ایدئولوژی، تبلیغ می‏کردند. این مکتب تدریجاً مطابق رشد و استعداد جامعه انسانی عرضه می‏شد تا بدانجا که بشریت از نظر شکوفائی استعداد به حدی رسید که این مکتب به صورت کامل و جامع عرضه شد و چون بدین نقطه رسید، نبوت پایان پذیرفت و کسی که این مکتب و ایدئولوژی را به صورت کامل برای بشریت به ارمغان آورد، حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (ص) است و کتابی که در آن مطالب، کامل این دین و دستورات و مقررات آن بیان گردیده است قرآن کریم است.
با اینکه نبوت و پیامبری، یک جریان الهی است و ایدئولوژی و برنامه‏هایی که توسط پیامبران ابلاغ می‏گردد یک حقیقت، بیشتر نیست، پس دلیل تجدید پیامبران تبلیغی و تشریعی و ظهور پیامبران پیاپی پیش از پیامبر اسلام و خاتمه پذیرفتن این سلسله پس از پیامبر اکرم چه می‏تواند باشد؟
دلایلی که برای این حقیقت می‏توان بیان نمود عبارتنداز:
1: بشر قدیم چون به آن حدی از رشد فکری و فرهنگی نرسیده بودند که بتوانند حافظ و نگهبان کتابهای آسمانی خود باشند، لذا معمولاً کتابهای آسمانی مورد تحریف و دستبرد قرار می‏گرفت و یا به کلی از بین می‏رفت، از این رو لازم بود که این پیام تجدید شود. اما با ظهور پیامبر اکرم و بعثت او بشر دوران کودکی را پشت سر گذاشته و به حدی از بلوغ رسیده بودند که قادر بودند از کتاب آسمانی خود حفاظت نمایند تا دیگر مورد تحریف و دستبرد قرار نگیرد.
2:انسان‏های پیشین به خاطر عدم بلوغ و رشد فکری و فرهنگی قادر نبودند هدف کلی مسیر زندگی خودشان را تعیین کرده و طبق آن حرکت کنند، لذا گام به گام و مرحله به مرحله نیاز به هادی و راهنمایانی داشتند تا آنها را در خط سیر زندگی همراهی کنند، ولی مقارن ظهور ختم نبوت این توانائی ایجاد شده بود، لذا دیگر نیازی به تجدید نبوت نبود.
3:انسان‏ها در گذشته قادر نبودند که مسائل‏شان را از کلیات استنباط و استخراج نمایند و اما در دوران رسالت پیامبر اکرم این توانایی ایجاد شده است که می‏توانند با استفاده از کلیات متون دینی، مسائل جزئی را استخراج و استنباط و تفسیر و تبیین نمایند، لذا دیگر نیاز به تجدید نبوت نیست.[28]

حال باید بدانیم که معارف دین اسلام به طور کلی به سه بخش تقسیم می گردد:
الف. اصول دین: اصول اساسی و اعتقادی اسلام. ب. اخلاق. ج. فروع فقهی و احکام.
گرچه هر یکی از این امور نیازمند به شرح و بسط است، امّا به طور خلاصه در تحت عنوان مطالب مختصری در شرح آنها ارائه می شود:
الف. اصول اساسی و اعتقادی اسلام
اصول دین یعنی ریشه و پایه های اصلی آن به چند اصل استوار است:
1:توحید، یعنی اعتقاد به یگانگی خدای جهان. قرآن کریم که کتاب آسمانی دین اسلام است از راه های گوناگون درباره اثبات توحید و تشریع معارف توحید برای بشر سخن گفته است. از آن میان فرمود: «در آفرینش آسمان ها و زمین از برای اهل ایمان آیه ها و نشانه هائی است که آنان را به سوی توحید رهبری می نماید، و در آفرینش خودتان و این همه جنبندگان که در زمین پراکنده می باشند علائم و آثاری است که اهل یقین و دانش را به یگانگی خداوند می رساند».

خلاصه پیام این آیه مبارکه آن است که در اختلافاتی که شب و روز پیدا می کند و در نتیجه گاهی با هم برابر، گاهی از همدیگر درازتر و کوتاه تر و گرم تر و سردتر می شوند و هم چنین در بارانی که خدای متعال از آسمان نازل می کند و به واسطه آن زمین مرده را زنده می سازد، و همچنین در متوجه ساختن و گردانیدن بادها از سوئی به سوی دیگر، دلایل و شواهد زیادی است که صاحبان عقل و فهم را به دین حق و پذیرش توحید فرا می خواند.
در نتیجه مشاهدة اجزاء به هم پیوسته این جهان پهناور و گردش عمومی حیرت انگیز آن و نظام های جزئی خیره کننده و مرتبط به هم که در هر گوشه و کنار آن در جریان است برای هر انسانی خردمند روشن می سازد که جهان هستی و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود از یک وجود و مقام فناناپذیری سرچشمه می گیرد که با قدرتی بی کران و علم بی پایان خود جهان را آفریده است.
2:عدل، اصل دوم از اصول دین اسلام عدل است. بی عدالتی و ظلم ریشه در نیازمندی افراد ظالم و غیرعادل دارد و نوعاً برای رفع نیاز خود دست به بی عدالتی می زند. امّا از آن جا که هیچ گونه نیازمندی به ساحت مقدس آفریدگار جهان راه ندارد و هر حکمی که از مصدر جلال صادر می شود، اگر حکمی تکوینی است برای تأمین مصالح عامه است که در محیط آفرینش باید مراعات شود و اگر حکم تشریعی است برای سعادت و نیکبختی بندگان است. و منافع به خودشان بر می گردد. قرآن کریم می فرماید: «ان الله لایظلم مثقال ذرة»[29]، یعنی خدای متعال به اندازة سنگینی یک ذره ظلم نمی کند. و نیز فرمود: «و ما الله یرید ظلماً للعباد»[30]؛ خدای متعال نمی خواهد به بندگان خود ظلم کند.
3:نبوت، اصل سوم نبوت است. گرچه که انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درک می کند، ولی همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهش های نفسانی پیروی می نماید و گاهی نیز راه خطا می رود. بنابراین قطعی است که هدایت خدائی باید از راه دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد و آن راه کاملا از خطا و لغزش مصون است و این راه همان راه نبوت است که خدای متعال دستورهای سعادت بخش خود را از راه وحی به یکی از بندگان خود بفهماند و به وی مأموریت دهد که آنها را به مردم برساند و آنان از راه امید و بیم و تشویق و تهدید به متابعت آن دستورات وادار نماید.
4: امامت، اصل چهارم امامت است، مراد از امامت پیشوائی دین است در دنیای مردم است و شخص پیشوا امام نامیده می شود، شیعه معتقد است که پس از درگذشت پیامبر از جانب خدای متعال امامی برای مردم تعیین شود که حافظ و نگهبان معارف و احکام دین باشد و مردم را به راه حق هدایت کند. پس در هر حال وجود امام لازم است تا معارف و قوانین حقیقی دین خدا پیش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پیدا کردند بتوانند از راهنمای وی استفاده نمایند.
5: اصل پنجم معاد است، ایمان به معاد یعنی اعتقاد به اینکه خدای متعال همه را پس از مرگ زنده نموده و به حساب اعمال شان رسیدگی فرموده، نیکوکاران را پاداش نیک خواهد داد و بدکاران را به سزای کردار و رفتارشان خواهد رسانید. قرآن کریم در صدها آیه معاد را به مردم تذکر می دهد و هرگونه شک و تردید را از آن نفی می کند.
ب. اخلاق
دین اسلام به بشر می گوید که در زندگی صفات پسندیده ای اختیار کند و خود را با خوی های ستوده و نیکو بیارائید، وظیفه شناس، خیرخواه، بشر دوست، مهربان، خوش رو و دادگستر باشد و از حق دفاع کنیم و از حدود و حقوق خود تجاوز نکنیم و به مال و عرض و جان مردم تعدی روا نداریم، در طلب دانش و بینش از هیچ گونه فداکاری و از خود گذشتگی کوتاهی ننمائیم و بالاخره عدل و اعتدال (میان روی) را در تمام امور زندگی پیشة خود سازیم.
ج. عمل: دستورات دینی و احکام فقهی
دین اسلام دستور می دهد که در زندگی به کارهائی که خیر و صلاح خود و جامعه ما در آن است، عمل کنیم و از کارهایی که فساد و تباهی به بار می آورد دوری کنیم. و نیز می گوید به عنوان عبادت و پرستش پروردگار اعمالی مانند نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف و نهی از منکر و نظایر آن را که نشانة بندگی و فرمان برداری است به جای آوریم. برای دست یابی به احکام عملی می بایست به کتاب مرجع تقلید خود مراجعه نموده تا از احکام دقیق آن در اجرا و عمل به احکام چیزی فرو گذار نشود.
برای مطالعه بیشتر به لینک های زیر مراجعه فرمائید:
جامعیت و کمال دین
یکی بودن دین الهی و جامعیت اسلام
دین یا ادیان؟
بنیانهای معرفتی احیای تفکر دینی و نگرش امام خمینی(س)
دین پژوهی:دین و دنیا
دین پژوهی:جامعیت دین
دین ومعنویت‏گرایی
انتظار بشر از دین
آیا دین اجل و پایان دارد؟
منابع دیگر جهت آگاهی و مطالعۀ بیشتر:
1:آثار علامه طباطبایی بالاخص آموزش عقاید و دستورات دینی .
2:علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، نشر وزارت فرهنگ و هنر.
3:شناخت اسلام (به کوشش آقایان شهید دکتر بهشتی، شهید باهنر، و قلی زاده)، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
4:رسولی محلاتی، تاریخ تحلیلی اسلام.
5:هیئت تحریریه موسسه در راه حق، چرا مسلمان شدم، مؤسسه در راه حق، قم.
6:محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1 3، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، (خیلی مهم(
7:آیت الله مصطفی نورانی، بررسی عقاید و ادیان، دفتر مرکزی اهل بیت(ع)
8:جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی، موسسه امام صادق علیه السّلام ، قم.



[1] علامه طباطبایی، اموزش عقاید و دستورهای دینی، ج 2، بخش 4، ص 16.

[2] سوره بقره آیه 38

[3] سوره انعام آیه 161 .

[4] سوره بقره آیه 185 .

[5] سوره آل عمران آیه 4.

[6] سوره الانسان آیات 2و3.

[7] سوره کهف آیه 29.

[8] سوره آل‏عمران آیه 164 .

[9] اصول کافی، ج‏1، باب اول، ح 1،2،5،6.

[10] همان، ج‏1، باب‏النوادر، حدیث 11 .

[11] اصول کافی ج 1، باب 1، ح 4 .

[12] اصول کافی ج1 ، باب من عمل بغیر علم، ح 1 .

[13] علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، نشر وزارت فرهنگ و هنر.

[14] قرآن کریم سوره نحل،آیه 89 .

[15] سوره احقاف آیه 30

[16] سوره مائده آیه 38

[17] سوره اعراف آیه 45

[18] وسائل الشیعه، ج‏12، ص 27.

[19] اصول کافی، ج‏1، کتاب فضل العلم، باب 18، حدیث 1.

[20] اصول کافی، ج‏1، کتاب فضل العلم، باب 18، حدیث 2.

[21] اصول کافی، ج‏1، کتاب فضل العلم، باب 18، حدیث 6.

[22] اصول کافی، ج‏1، کتاب فضل العلم، باب 18، حدیث 7.

[23] اصول کافی، ج‏1، کتاب فضل العلم، باب 18، حدیث 4.

[24] سوره فصلت آیه 41.

[25] الهامی داود، اسلام دین جهانی و جاویدانی، ص 63.

[26] طباطبائی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص1 و مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج، ص 2.63.

[27] طباطبائی، محمد حسین، اسلام و انسان معاصر، ص12.

[28] جلال الدین فارسی، انقلاب تکاملی اسلام

[29] سوره نساء آیه 40

[30] سوره غافر آیه 31


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد