ارزش انتخاب دین، در صورتی که بدون تحقیق باشد
پاسخ
1- در اسلام از تقلید کورکورانه نهی شده است، در قرآن آمده است: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَ لا یَهْتَدُونَ»[1] «و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!»، میگویند: «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!»؛ آیا اگر پدران آنها چیزی نمی دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی میکنند)؟» چنانچه آیه تصریح دارد آنچه مذموم است، تقلید کورکورانه، جاهلانه و بدون دلیل است. لذا در جایی که تقلید آگاهانه و همراه با دلیل و برهان باشد، بدون اشکال خواهد بود. به بیان دیگر، صرف این که باورهای ما همانند گذشتگان باشد دلیل بر بطلان آنها نیست بلکه این که تنها دلیل ما برای اعتقاد به آنها، باور گذشتگان باشد، مذموم است. 2- تردیدی نیست که محیط اجتماعی و اطرافیان زمان و مکان و... در باورها و اعتقادات انسان در حد جزئی تاثیر گذارند اما چنانکه در فلسفه ثابت شده است، این امور به هیچ وجه از انسان سلب اختیار نمی کند. چرا که اراده انسان بر هر چیزی غالب است. می پذیریم که در محیط صالح، اقتضای اعتقادات درست و اعمال نیک بیشتر است. اما این بدان معنا نیست که در محیط ناصالح، چنین امکانی کلا منتفی باشد. دلیل روشن این ادعا افراد بسیاری هستند که گر چه در محیط های ناسالم می زیسته اند، اما راه حق را یافته اند و به بالاترین درجات کمال رسیده اند. |
4- هر کس به اندازه استعدادها و امکاناتی که در اختیار دارد، وظیفه دارد و مسؤول است. بدون شک، خداوند از کسی که در محیط سالمی زندگی می کند، بیش از کسی که در محیط ناسالم است، انتظار دارد و از وی مسئولیت های بیشتری را می طلبد. بنابراین هر کس در هر محیط و با هر استعداد و امکاناتی که دارد، وظیفه دارد در حد توان خود، به مسؤلیت های خود عمل کند. البته به این نکته نیز باید اذعان کرد که در دنیای کنونی با وسعت رسانه های گروهی و وسایل ارتباط جمعی، مجال برای تحقیق و بررسی و مطالعه در باب ادیان و الهیات بسیار گسترده تر از گذشته است.
4- در اصول اعتقادات، تقلید جایز نیست و هر فرد باید با دلیل به این اصول باور داشته باشد. اما این بدان معنا نیست که بر همه مردم اعم از عوام و خواص، بی سواد و باسواد و با هر سطح فرهنگی و درک و شعور و... به یک میزان لازم باشد، با براهین و استدلالات عمیق فلسفی، تمام معتقدات دینی خود را به اثبات برسانند و بتوانند در برابر هر شبهه ای، از باورهای خود دفاع کنند. مسلما هر کس به اندازه فهم و درک خود مسؤولیت دارد و به همان اندازه باید بتواند از اصول اعتقادات خود دفاع کند. چنانکه در جریان معروف پیرزنی که در برابر سؤال پیامبر مبنی بر چگونگی شناخت خداوند، با استفاده از تمثیل چرخ نخ ریسی خود خداوند را اثبات کرد، به این نکته اشاره شده است. لذا بسیاری از مسلمانان در حد توان و درک و فهم خود می توانند معتقدات خود را به اثبات برسانند.
5- با توجه به مطالب فوق، ایمان و اسلام گروهی از مردم صرفا از روی تقلید است و این عده چنانکه در محیط دیگری زندگی می کردند، به رنگ آن محیط در می آمدند. اما به هر حال این امر، ضعف و نقض این گروه است که به وظیفه خود در استدلال کردن اعتقادات خود عمل نکرده اند نه نقص اصل ایمان و اسلام.
6- به این نکته نیز باید توجه داشت که: معارف ناب اسلامی که اینک در دست مسلمانهاست همان معارفی است که از طرف خداوند توسط حضرت محمد «ص» برای هدایت بشر آورده شده است و هیچ گونه تحریف و نقصی در آن ایجاد نشده است. چرا که قرآن که از منابع اصلی این معارف است، معجزه الهی است و از هر گونه نقص و زیادتی محفوظ مانده و خواهد بود. از طرفی کلیات اعتقادات اسلامی، اموری مطابق با فطرت پاک انسان ها هستند و در نتیجه انسان ها به راحتی آنها را می پذیرند اما در ادیان دیگر به خاطر برخی تحریفات صورت گرفته، این امتیاز وجود ندارد و در آنها بعضا باورهای ضد عقلی نیز یافت می شود. همانند باور تثلیث در مسیحیت.لذا همین امر وظیفه معتقدان به سایر ادیان را سنگین تر می کند که با توجه به وجود برخی آموزه های غلط در دین خود، بیشتر در صدد تحقیق بر آیند. مزید این ادعا آن است که کسی را پیدا نمی کنید که مسلمان بوده باشد و بعد در اثر تحقیق و مطالعه به دین دیگری گرویده باشد یا لا اقل کمتر پیدا می شود. اما اکثر قریب به اتفاق کسانی که از ادیان دیگر به اسلام گرویده اند، پس از تحقیق و بررسی، چنین کرده اند.
امتیاز دیگر اسلام که وظیفه مؤمنان به سایر ادیان را نسبت به مسلمانان سنگین تر می کند، آن است که اسلام ادعا دارد که آخرین دین الهی است و نشانه آن نیز معجزه جاودان آن، یعنی قرآن است. و از طرفی پس از اسلام دین آسمانی دیگری نیامده است تا مسلمانان وظیفه داشته باشند نسبت به آن تحقیق کنند. اما به عنوان مثال، مسیحیان با این واقعیت مواجهند که پس از دین آنها، پیامبری به نام حضرت محمد «ص» با دینی به نام اسلام ظهور کرده است و ادعا دارد از طرف خداوند و آخرین دین است. لذا بر آنها به عنوان وظیفه عقلی است که درباره این دین تحقیق و تفحص کنند.