تفسیر احکام دین بر اساس نظر شخصی
پاسخ
احکام شرعی همانگونه از نامش نیز مشخص است از ناحیه شریعت وضع شده و شریعت نیز از جانب خداوند متعال ابلاغ گشته است. لذا در زمینه احکام شرعی هیچ انسانی حتی انبیا، بدون اذن خداوند، مجاز به تغییر و دخل و تصرف نیست. بلا تشبیه اگر کسی یک وسیله برقی خرید، بر اساس توصیه سازنده استفاده می کند و یا این که هر طوری که دلش بخواهد و حتی تغییراتی هم انجام می دهد؟ که قطعا آن وسیله از کار خواهد افتاد. اسلام از آن جایی که دین خاتم است، در تمام زمان ها کارگشاست و تمهیدات لازم را اندیشیده است و دو نوع حکم ثابت و متغیر را قرار داده است. ادیان الاهی، به تعبیر شهید مطهری از دو بخش تشکیل شده اند. یک بخش عناصر ثابت دینی و بخش دیگر، عناصر متغیر.[1] آن بخش از ادیان الاهی که عنصر ثابت و جهان شمول، همه جایی و همه زمانی هستند؛ در واقع ناظر به آن بخش از هویت انسان است که همواره ثابت است. |
البته ادیان الاهی به جنبۀ تحول پذیر آدمی هم توجه کرده اند و این جنبه در قالب عناصر و احکام متغیر(بخشی از احکام دینی که وابسته به زمان و مکان است) تجلی پیدا می کند. استخراج عناصر ثابت و متغیر دین از طریق شیوه ای که اهل بیت علیهم السلام پایه گذاری کرده اند؛ که از آن به اجتهاد تعبیر می شود؛ صورت می پذیرد.[2] و از این طریق است که می توان به تمام نیازهای هدایتی بشر، پاسخ مثبت داد.
لازم به ذکر است که برای اشراف به احکام متغیر دین و دادن فتوا، لزوما باید متخصص و خبره در این زمینه بود و به عبارتی مجتهد بود. هر شخصی با دیدگاه و استنباط شخصی خویش نمی تواند به تمام زوایا و جوانب امر پی ببرد. در نتیجه افراد غیر متخصص نمی توانند؛ در این باره نظر دهند. این مسأله از باب رجوع به اهل خبره و متخصص است. انسان عاقل در موضوعاتی که آگاهی کامل ندارد؛ به متخصصین آن رشته مراجعه می کند و از آنان کمک می طلبد. مانند تمامی انسان ها که در بیماری نزد پزشک رفته و به وی اطمینان می کنند و دستوراتش را به کار می بندند. مرجع تقلید هم برای درمان به پزشک مراجعه می کند. امور دینی نیز از این قاعده مستثنی نیست و انسان ها باید در این زمینه به متخصصین دینی مراجعه کنند. مراجع دینی با صرف عمر خویش، در راه مطالعه و بررسی مسائل دینی به درجه اجتهاد رسیده اند و لذا کاملا طبیعی و عقلانی است که افراد دیگری که تبحّر لازم را ندارند؛ باید به ایشان رجوع کنند. مراجع تقلید نیز در استنباط احکام شرعی به دنبال کشف حکم الاهی هستند و هیچگاه هوای نفس و یا نظر شخصی خود را اعمال نمی کنند.
گفتنی است احکام شرعی در بسیاری از موارد به کلیات و ضابطه ها اشاره دارد و تشخیص موضوع را به عهده مکلف قرار داده است. به عنوان مثال در مسأله حجاب بیان می کند که زن باید بدن خویش را به جز صورت و دست ها تا مچ از نامحرم بپوشاند. اما اینکه این پوشاندن با چه چیزی باشد. چه رنگی باشد. چه مدلی باشد. و ...را مشخص نمی کند و یا اینکه در مورد موسیقی بیان می کند که موسیقی ای که مناسب مجالس لهو و لعب باشد؛ حرام است. تشخیص اینکه فلان موسیقی در این دسته قرار می گیرد یا خیر، با مکلّف است. در این موارد است که مکلف باید استنباط خویش را داشته باشد.
برای اطلاع بیشتر به کتاب زیر مراجعه کنید:
اسلام و مقتضیات زمان، اثر شهید مطهری
پی نوشت ها: