نماز عاشقانه یا از روی عادت
همان گونه که می دانیم پدر و مادر من و شما از روی عادت نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند. کدام آدم عاقلی است که در هوای گرم 45 درجه بالای صفر و در طولانی ترین روزهای سال، 18 ساعت خود را از روی عادت، گرسنگی و تشنگی دهد! اگر کسی نسبت به عامه مردم این گونه تصور داشته باشد؛ به دیگران نسبت جهل داده و خود را برتر از دیگران دانسته است. این اندیشه، نوعی کبر و غرور است و تکبر از صفات شیطان است. پدر و مادر ها و عموما توده مردم، خدا را آن گونه که شناخته اند؛ عبادت می کنند این مسئله، از گفتار و کردارشان به خوبی قابل درک است. آنان به اندازه شناخت و معرفتی که نسبت به خدا دارند؛ او را عبادت می کنند. و این نیز خالصانه ترین عبادت است. آنان خدا را به جهت نعمت هایی که به آن ها ارزانی داشته که من و شما از جملۀ آن نعمت ها هستیم، شاکرند. و حمد و سپاس خود را با همین نماز و روزه ادا می کنند. و آنان به اندازه درکشان از خدا و جهان بینی که دارند؛ مسئول اند. بنابر این، نماز و روزه و به طور کلی عبادت آن ها در حد خودشان بهترین عبادت است. کافی است که با آن ها بنشینی و صادقانه و خالصانه و از سر تحقیق به عنوان یک جوان امروزی و در قالب یک گفت و گوی بسیار ساده از آن ها راجع به خدا و نعمت هایش و وظیفه آن ها در قبال این نعمت ها بپرسی. می بینی که چقدر زیبا و از سر اخلاص، معتقدات خویش را بیان می کنند. و بر عجز خویش در قبال شکر نعمت های پروردگار عالم اعتراف می کنند. نه آن که بگویند عبادت ما عادتی بیهوده و از سر تقلید است. از این رو به نظر می رسد قضاوت این چنینی در مورد معتقدات دیگران سزاوار نباشد. اما در مورد خود شما، از آن جا که جوان امروزی و با تحصیلات هستید، طبیعی است که نباید عبادت شما از سر عادت و بدون شناخت باشد. در این قضیه ما با شما هم عقیده ایم. شما برای این که عبادت عاشقانه داشته باشید؛ باید شناخت و معرفت خویش را با مطالعه و تحقیق در اسلام و معارف دینی بیشتر و عمیق تر کنید و طبیعی است که با مطالعه و تفکر در تعالیم اسلام به ویژه در اعتقادات، درک و شناخت بیشتری نسبت به خدا پیدا خواهید کرد. در نتیجه عبادت شما از سر عشق و علاقه خواهد شد، نه از سر عادت. |
تحریف قرآن
پاسخ
الف) ادله عقلی 1- بدیهی است کتابی که مرجع اول برای انسانها در تمام ابعاد و شؤون بوده و شریعت بر آن بنا شده، و اسلام در اصول، فروع و در مسائل اعتقادی خود، بر آن مبتنی است، باید از هر گونه احتمال تغییر و تبدیل مبرا باشد; زیرا با متزلزل شدن آن، کلیه معارف وابسته به آن هم متزلزل می گردد; در نتیجه، دین حجیت خود را از دست می دهد و اصولا" پس از قبول خاتمیت پیامبر « صلی الله علیه و آله » و اینکه آیین اسلام آخرین آیین الهی است و رسالت قرآن تا پایان جهان بر قرار خواهد بود، چگونه می توان باور کرد که خدا این یگانه سند اسلام و پیامبر خاتم را پاسداری نکند؟[1] سید مرتضی « رحمه الله » اینگونه استدلال می کند: "علم به صحت نقل قرآن درست مانند علم به شهرها، حادثه های بزرگ، وقایع عظیم و کتابهای مشهور است; افزون بر اینکه انگیزه مسلمانان بر حفظ و حراست و نقل قرآن بیشتر از انگیزه آنان در حفظ حوادث بزرگ و کتابهای مشهور است . " ... قرآن معجزه پیغمبر اکرم « صلی الله علیه و آله » است . لذا علمای مسلمین حداکثر زحمت خود را در حفظ و حراست آن کشیده اند تا آنجا که هر کجا از نظر قرائت اختلاف نظری بوده، در کتابهایشان ضبط و ذکر کرده اند . و از آنجا که علم به ابعاض قرآن (آیات و سور) مانند علم به قرآن است، همانطور که در اصل قرآن شکی نیست، در صحت نقل آیات و سوره هایش هم شکی نمی تواند باشد |
علل قیام امام حسین (ع)
پاسخ
در مورد علل و انگیزه های قیام امام حسین علیه السلام آنچه به اختصار می توان اشاره کرد بدین قرار است: 1- بیعت خواهی یزید: یزید به والی خود در مدینه نوشت: حسین و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست. و امام در جواب فرمود: هنگامیکه امت اسلامی به پیشوایی مثل یزید گرفتار گردد، باید فاتحه اسلام را خواند[1]. و بدین جهت از بیعت با یزید امتناع ورزید. 2- دعوت مردم کوفه از امام(ع) و اقامه حجت بر امام(ع): به جهت اینکه وظیفه امام این است که در صورت آماده بودن زمینه، در جامعه اسلامی حکومت اسلامی را تشکیل دهد و به حسب ظاهر چنین زمینه ای آماده بود، چون مردم کوفه با ارسال حدود 12 هزار نامه برای امام(ع) آمادگی خود را برای کمک به امام با لشکر صد هزار نفری اعلان نمودند[2]، معلوم است که اگر امام اجابت نمی فرمود، چه بسا در برابر خدا و امت اسلامی و تاریخ مسئول بوده و مواخذه می گردید. خلافت و حکومت، حق مسلم آن حضرت بوده است، چنانکه فرموده: به جانم قسم امام نیست مگر آن که به کتاب خدا عمل کند و به عدل و قسط رفتار نماید و بر حسب قانون و حق مجازات کند و خود را در مسیر رضای خدا قرار دهد.[3] و روشن است در آن زمان تنها کسی که بتواند همه این شرائط را به طور کامل رعایت نماید، خود امام علیه السلام بوده اند. |
معنای خرافه چیست و آیا دین منشاء خرافه است؟
در مورد معنای خرافه گفته شده است که: الف:خرافه نام مردی پری زاده از قبیله عذره (از طوایف عرب) بوده است، و او آنچه از پریان می دید نقل می کرد و مردم او را به دروغ متهم می ساختند و گفته او را باور نمی داشتند و می گفتند: هذا حدیث خرافة، و هو حدیث مستملح الکذب(یعنی این از گفته های خرافه است و این گفتاری نمکین اما دروغ است). این که گفته می شود: فلان داستان؛ خرافی است، چون به او منسوب بوده است[i]. ب:آراء و عقایدی که انسان دارا می شود چند گونه هستند: 1ـنظری هستند و رابطهای بی واسطه با عمل ندارند مانند مسائل ریاضی و طبیعیات و ماوراء الطبیعة. 2ـ عملی هستند که بلا واسطه متعلق عمل واقع می شوند که انجام و یا ترک آن عمل سزاوار است. راه دستیابی به نوع اول از عقاید تبعیت از علم و یقین است که یا با برهان یا حس حاصل می شود. و راه دستیابی به قسم دوم از عقاید تبعیت از اعمالی است که انسان را به خیر و سعادت رسانده و نفع او را تامین می نمایند و اجتناب جستن از اعمالی که منتهی به شقاوت او شده و به او ضرر می رسانند. حال اعتقاد پیدا کردن به چیزی که علم بدان نداریم در قسم اول(عقاید نظری) و اعتقاد به چیزی که خیر و شر آن را نمی دانیم در قسم دوم(عقاید عملی) ، اعتقاد خرافی خواهد بود[ii]. ج:بزرگترین دشمن خرافات در تاریخ بشری انبیاء بوده اند و آنانیکه بمعنای حقیقی کلمه متدینتر هستند؛ از خرافات دورتر هستند، اما چون خرافه سرایان مدرکی برای اباطیل خود ندارند به ناچار به یک منبع غیر محسوس آن را ربط می دهند و از عواطف و احساسات پاک مردم سوء استفاده می کنند لذا تلاش می کنند که خرافه های خود را به نام دین القاء کنند. ناگفته نماند که معارف بلند دینی براحتی برای هر کسی اصطیاد نمی شود و گروهی چون نمی توانند به شهد حقیقت دست یابند؛ ره به افسانه زده و آن معانی بلند را در حد فهم خود تنزل می دهند و گاهی منشأ بعضی از خرافات؛ تطبیق کردن دین با ذهنیات بشری است. |
دلایل برتری اسلام بر ادیان آسمانی دیگر
پاسخ
1- اسلام آخرین دین است و همیشه دین آخر از همه جهات بر ادیان پیشین امتیاز و برتری دارد چون اگر دین بعدی بیاید و مکمل ادیان گذشته نباشد لغو خواهد بود . 2- اسلام منادی توحید در همه ابعاد آن است ولی ادیان دیگر به انحراف کشیده شده اند مثل مسیحیت که قائل به تثلیث هستند . 3- تاریخ و شناسنامه دین اسلام کاملا روشن است ؛ در حالی که تاریخ ادیان گذشته کاملا مبهم و تاریک است. 4- معارف اسلام، عمیق و موافق با براهین عقلی و شرعیت اسلام، گسترده و در بر دارنده تمامی قوانین مترقی و حقوق انسانی و اجتماعی است؛ در حالی که برخی از معارف ادیان دیگر با براهین عقلی ناسازگار و شریعت آن ها بسیار محدود و فردی است. 5- گزاره های دینی متون اسلامی به ویژه قرآن مطابق با واقع است و هر روزه، علوم تجربی و طبیعی از حقانیت آنها پرده بر می دارد و با آنها مطابق است؛ در حالی که گزاره های متون ادیان دیگر با علوم و کشفیّات بشر امروز، ناسازگار و غیر قابل جمع است. 6- مَثَل اسلام و ادیان سابق، مَثَل 100 و کمتر از آن است یعنی چون که صد آید، نود در پیش ماست؛ البته این بنا بر فرضی است که ادیان سابق عاری از تحریف و دور از دست برد بشر قرار گرفته باشند که به شهادت تاریخ، ادیان سابق، جملگی دچار این نقصان و این مشکل بوده اند. 7- وجود قرآن در میان مسلمانان که تحریف نشده و بعنوان معجزه جاویدان است ، از امتیازات دیگران اسلام است که دیگر ادیان از این امتیاز بی بهره اند . |