پاسخ
1-ذکر این نکته ضروری است که دشمنان مکتب اسلام با تبلیغات گسترده خود واقعیتهای جوامع اسلامی را به گونه ای منفی منعکس می کنند و سعی در تخریب وجهه مسلمانان و اسلام دارند و جنبه های جاذب این مکتب را پنهان کرده و معکوس معرفی می کنند. 2-در نظام و بینش مکتب اسلام زن و مرد هر دو انسان بوده و در انسانیت مساوی هستند و هر دو به نحو یکسان از حقوق انسانی بر خوردار هستند و تنها در انجام بعضی از امور، تکالیف متفاوتی متوجه آنها می شود مثلاً زن نمی تواند تعدد همسر داشته باشد یا بدون پوشش لازم در مقابل نا محرم قرار گیرد. 3-قوانین در حکومت اسلامی در پی فراهم کردن موجبات ترقی و رشد زنها است به گونه ای که امروزه حدود 60 الی 70 درصد پذیرفتگان مراکز عالی آموزش و دانشگاههای ایران خانمها هستند و تعدادی از نمایندگان مجلس و کارگزاران اصلی دولت را خانمها تشکیل می دهند، در قوّه قضائیه و نیروهای مسلح و مجامع علمی تخصصی حضور زنها رو به فزونی است و هیچ مانع قانونی و شرعی برای رشد و پیشرفت علمی و عملی آنان وجود ندارد مگر اموری از قبیل آن چه که نقل شد مثلاً ممنوعیت تعدد همسر برای خانمها در زمان واحد امری پذیرفته شده در تمام دنیا می باشد. |
پاسخ
1- آگاهی و دانش عامل اصلی و مبدا اساسی فضایل بشری محسوب می شود و اگر نیک دقت کنیم هیچ فضیلتی نمی یابیم مگر آن که ناشی از دانش واقعی و آگاهی انسان می باشد، آزادی و برخورداری از این حق، برای زنان هم تا حدود فراوانی، ناشی از آگاهی و دانش خود آنان، به حقوق شان، می باشد. 2- بعضی از امور، به ظاهر برای زنان عدم آزادی و محدودیت است، که اگر به درستی ملاحظه شوند معلوم می شود که این امور مصونیت بوده، و در واقع آزادی واقعی هستند مثلا در غرب زن را برهنه کرده و تکریم می کنند، تا شخصیت او را، پایمال هوسرانان و انسانهای پلید و دست کم، موجب رونق کاسبی تجّار و بازرگانان شود، ولی در یک مکتب الهی، شخص زن پوشیده می شود، تا گوهر و شخصیت او، مورد توجه جدی قرار گیرد. 3- آزادی حق انسانها است و حق قبل از آن که دادنی باشد، در جهان امروزی و بلکه در بیشتر اعصار، گرفتنی می باشد البته آزادی، باید چارچوب خود را داشته باشد و الا همین آزادی، برابر با عدم آزادی و دشمن شماره یک خود، خواهد شد.آزادی بدون مرز، یعنی آنارشیسم اخلاقی و سیاسی و اجتماعی، و این مقبول احدی نخواهد بود. 4- خلاصه آن که آگاهی و دانش انسان، مبارزه با عوامل ضد آزادی بشر، آزادی از درون، پاسداشت آزادی و نگهداری حدود آن، عوامل و عللی برای کسب و حفظ آزادی خواهند بود. |
پاسخ
در ایران فرهنگهای محلی و متعددی وجود دارد، ولی روح کلی فرهنگ ایران تحت تأثیر فرهنگ اسلامی، احترام به مادر و زن می باشد. در جامعه ایران، زن و مرد تلاش می کنند و از روحیه قناعت و عزت نفس برخوردار هستند، روحیه کار مشترک و تقسیم کار دارند و تقریباً بر اساس قانون نانوشته ای، امور و تدابیر مربوط به منزل به زن سپرده شده و امور مربوط به خارج از منزل به مرد سپرده شده است. دین مردم ایران اسلام و اکثریت قاطع آن شیعه هستند. دین مبین اسلام اگر چه زن و مرد را در انسانیت مساوی می داند، ولی در مقام تکلیف اندکی تفاوت می یابند؛ درآمد و کار به عهده مرد است، هزینه ها و مخارج خانه به عنوان نفقه امری است که بر مرد واجب است و اطاعت زن از مرد هم لازم است. اولیاء دین سفارش اکید به حفظ حقوق زن و مدارا و سازگاری زن و مرد کرده اند و از طلاق به عنوان حلال مبغوض و امری منفور یاد کرده اند. ازدواج امری مهم و مقدس است و مجرد زندگی کردن نکوهیده شده است |
پاسخ
به طور کلی باید به شما کاربر محترم عرض نماییم که اسلام نظری بسیار عقلانی به زن و مسائل او دارد و موضوع حقوق زن و مرد و مقایسه آنها در نظامهای حقوقی از مسائل بسیار قابل بحث و دارای گسترهای بسیار وسیع است. اساسا این گفته که باید بین زن و مرد تساوی کامل برقرار باشد آیا گزینه صحیح و مبرهنی هست یا نه؟ نگرش به زن و مرد در نظام انسانی چگونه باید باشد؟ و دهها موضوع دیگر در این زمینه، از مباحث بسیار دقیق و قابل تأمل حقوقی است. اسلام و قرآن به همه این مسائل پاسخ داده است. در نظام تکلیف و برنامه تکامل انسانی هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و تساوی کامل برقرار است. برای دریافت بهتر این موضوع کافی است این آیه را به دقت بخوانیم: « ومن یعمل من الصالحات ... . هر که از زن و مرد مؤمن کاری شایسته کند به بهشت وارد میگردد و ذرهای بهاو ستم نمیشود»[1] «انالمسلمین والمسلمات ... . خداوند کلیه زنان و مردان مسلمان ... برای همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است». [2]هم چنین آیات فراوان دیگر مانند: آیه 195سوره «آل عمران»، آیه 97 سوره «النحل»، آیه 40 سوره «غافر» آیه 13 سوره «حجرات» و ... اما در مسائل حقوقی، اگرمقصود از تساوی نظام عدل است، نظام حقوقی اصیل اسلام عین عدل است. لازم است به این نکته تأکید شود که مساوات همواره عدل نیست. بلکه گاهی مساوات ضد عدل است. مثلا اگر یک کارگر ساده و یک متخصص عالی رتبه هر دو به مقدار مساوی مزد دریافت کنند، تساوی بین آنها برقرار شده ولی عدالت برقرار نشده است. |
پاسخ
طبق روال طبیعی، موجودی که نیازمند است انتخاب میکند، کسی که انتخاب میشود نیاز انتخاب کننده را بر طرف میکند، بنا بر این میتوان گفت که در مسأله ازدواج و زندگی، زن مظهر غناست که مانند گلی فقط اظهار وجود میکند و مرد مظهر احتیاج است که دور این گل گشته و نیاز خود را در مسأله زندگی بر طرف میکند. در این میان انتخاب شدن زن یک مطلب قهری نیست و او میتواند بعضی از انتخاب کنندگان را رد نماید. (البته طبق روایات معصومین علیهم السلام، همان خداوندی که این احتیاج را به پسران و آن غنا را به دختران داده است، مناسب نمیداند که دختر از اهرم غنا بدون هیچ دلیلی، برای دفع خواستگار محتاج استفاده نماید.) از سوی دیگر مرد محتاج، در مقابل این رفع احتیاج وظایفی نیز به عهده میگیرد. نکته ی دیگر این که این شیوهی رایج، طبیعی و متناسب با روحیات زن و مرد نیز میباشد، شما تصوّر کنید که اگر بانوئی به خواستگاری برود و جواب رد بشنود و این مسأله تکرار شود، با توجه به روحیه لطیف زنان (که نوعا وجود دارد و برای جریان نظام طبیعی خلقت هم چیز بجائی است) ممکن است مشکلات روحی و روانی را برای آنان ایجاد کند ولی در آقایان این مسأله همیشه بوده و هست و با توجه به روحیات مردها مشکل خاصی را ایجاد نخواهد کرد. و از جانب سوم اصلا چه کسی گفته زن نمیتواند مردی را به همسری خود بر گزیند و در جوامع بشری اگرچه عموما این گونه است (و ممکن است با توجه به سخنان فوق بگوئیم این بهترین روش است) ولی عکس آن هم مانعی ندارد و رفتن برای خواستگاری یک سنّت و عرف است نه این که یک امر شرعی باشد. و از سوی چهارم اگر در عبارات عقد ازدواج تأملی بکنیم میبینیم که این زن است که خطاب به مرد میگوید «من خود را به همسری تو در آوردم» و این مرد است که با کلمه «قبلتُ» این همسری را قبول میکند، بنا بر این فقط شروع مراسم انتخاب شدن و انتخاب کردن بر عهده مرد است، ولی انتخاب کننده واقعی و نهائی زن است. |