چه نیازی به تبعیت از اهل بیت داریم؟
پاسخ
در این تردیدی نیست که هدف انسان مؤمن، رسیدن به رضایت الهی است البته در ضمن عمل مطابق با اوامر و دوری جستن از نواهی حضرت حق. این اوامر و نواهی آسمانی قهراً از طریق قرآن و سنت پیامبر (ص) آورده شده است و ما کتاب قرآن و سنت پیامبر را با دیده احترام و عزت می نگریم وبالاترین هدف ما عمل به آن دو و موافقت و مطابقت اعمالمان با آن دو می باشد، ولی ناچار برای دستیابی به این دو منبع گرانبها واسطه یا واسطه هایی هست و ما باید واسطه ای را بپذیریم که بدون خدشه بوده و صالح و سالم در نقل اخبار و گزاره های دینی به ما باشد و دوم اینکه قادر بر فهم این متون دینی و گزاره های دینی بوده و بتواند تفسیر صحیحی از آنان داشته باشد که جمیع شرایط تفسیر در آن لحاظ شده و کمترین اعوجاج و نادرستی و انحراف در آن راه نیابد. سالمترین طریق واسطه برای دستیابی به کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم (ص) همانا اهل البیت علیهم السلام هستند و با همین نگرش به اهل البیت نگاه می کنیم که اولاً واسطة امین و بی آلایشی هستند و ثانیاً مفسرین حقیقی نصوص و ظواهر شرعی و گزاره های دینی اعم از احکام و معارف می باشند. فرمایش امام صادق (ع) این معنا را روشن می کند که فرمود: حدیث من حدیث پدرم حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث پدرش و حدیث جدم حدیث پدرش و حدیث پدرش حدیث علی بن ابیطالب و حدیث علی علیه السلام همانا حدیث رسول خدا (ص) می باشد. و حدیث رسول الله سخن خداوند عزوجل می باشد[1]. و هم امام صادق علیه السلام در پاسخ سؤال کننده ای که عرض کرد: شما چه چیزی و با استناد به کدام منبع فتوا می دهید و حکم صادر می کنید. فرمود: به کتاب خداوند. عرض کرد: اگر در کتاب نیافتید. فرمود: به سنت رسول گرامی اسلام ..[2]. امام باقر (ع) فرمود: ای جابر اگر ما با رأی و هوس خود حکم خدا را بیان می کردیم در حقیقت جزء هلاک شدگان بودیم ولی ما حکم خدا را بیان می کنیم بوسیله آثار باقی مانده از رسول گرامی اسلام و اصول علمی که در پیش ما می باشد و از همدیگر آن را به ارث می بریم و آن را نگه می داریم همانگونه که این مردم طلا و نقره را نگه می دارند[3]. پس می بینیم که آن اساسی که علوم ومعارف اسلامی اهل البیت بر آن استوار است و آن را نشر می دهند، همان کتاب خدا و سنت پیامبر است و همینطور بدست می آوریم که کتاب خدا مصدر اول در علوم و معارف مدرسه اهل البیت است و اگر از آن یافت نشد در مرتبه دوم سنت پیامبر (ص). و این هم روشن است که فهم کتاب خدا و استنباط و بدست آوردن احکام و معارف از آن به گونه ای که معتبر و قابل اتکا باشد، محتاج به احاطه کامل به علوم قرآنی و هم روش سالم و درستی می باشد یعنی هم علم و هم متد صحیح در این باره راهگشا هستند. و لذا آنچه که ائمه هدی (ع) افاضه می فرمودند، ناشی از علم تفسیر و تأویل آن حضرات و ناشی از متد و روشهای فهم قرآن بود. و شایسته است یادآوری کنیم که اهل بیت علیهم السلام مؤسس روش و متد فهم قرآن بودند به این نحو که از خود قرآن برای فهم قرآن استفاده شود. و از آنجائیکه بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام روشها و متد فهم قرآنی متعدد شد و مذهبهای گوناگونی در فهم کتاب خدا بوجود آمد، ائمه هدی علیهم السلام مسئولیت تفسیر صحیح و درست و دقیق قرآن را بعهده گرفتند و به بیان معارف و فقه و علوم قرآن پرداختند و این مسئولیت از زمان امام علی (ع) تا آخرین امام وجود داشت. بعلاوه اینکه ائمه ما علیهم السلام علاوه بر این موفقیت خاص، شایسته ترین افراد برای رهبری جامعه اسلامی و دستگیری امت و رساندن آن به ساحل نجات بودند. و این چیزی است که ما از روایات و نصوص رسیده از پیامبر اکرم (ص) بدان پی می بریم و از جمله این نصوص همان حدیث ثقلین می باشد که پیامبر (ص) عدم گمراهی را مشروط به تمسک به قرآن و عترت طاهره خویش می نماید و در مجموع هدف اساسی تبعیت از پیامبر عظیم الشأن اسلام است. اما در باره مطلب دیگر شما (اخذ و پذیرفتن روایات از طریق برادران اهل سنت )، خوب است بدانید که ما حدیث از طریق اهل سنت را می پذیریم و بدان هم عمل می کنیم ولی یک شرط دارد و آن این است که راوی حدیث ثقه و مورد اطمینان باشد البته “موثق“ بودن راوی فقط به راویان اهل سنت مربوط نمی شود اگر راوی شیعه دوازده امامی هم باشد، باید ثقه باشد والا ما به حدیث او هم عمل نمی کنیم. پس ملاک اصلی در اخذ و عمل به روایت راوی آن است که این راوی “موثق“ باشد نه اینکه ملاک گرایش مذهبی او باشد. [1]سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ حَدِیثِی حَدِیثُ أَبِی وَ حَدِیثُ أَبِی حَدِیثُ جَدِّی وَ حَدِیثُ جَدِّی حَدِیثُ الْحُسَیْنِ وَ حَدِیثُ الْحُسَیْنِ حَدِیثُ الْحَسَنِ وَ حَدِیثُ الْحَسَنِ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ وَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وسائلالشیعة ج 27 ص 83 باب 8- باب وجوب العمل بأحادیث النبی(ص). [2] بحارالأنوار ج 2 ص 175 باب 23- أنهم علیهم السلام عندهم... [3] بحارالأنوار ج 2 ص 172 باب 23- أنهم علیهم السلام عندهم... |
چشم برزخی
پاسخ
جواب اجمالی: ما برای شناخت محیط اطراف خود نیاز به ابزارهایی داریم، در بین دانشمندان اسلامی چند ابزار برای شناخت مسلم است. اول حس؛ مانند حس بینایی، حس شنوایی و ... . دوم؛ عقل. سوم؛ دل. تمام راه های به دست آوردن علوم، از طریق کشفیات درونی و مکاشفات و چشم برزخی که نوعی از انواع مکاشفات است، مربوط به شناخت شهودی است که ابزار آن دل است. شخصی که چشم برزخی دارد باید شخص وارسته و پاک باشد، تا بتوان این احتمال را برای او داد. اضافه بر این که هیچ گاه از این ابزار سوء استفاده نکند و در صدد ضربه زدن به اشخاص نباشد و پایبند به مسائل شرعی باشد.
|
تلفظ صحیح حروف در نماز
پاسخ
{1. طرز تلفظ حرف (ث): مخرج تلفظ این حرف از سر زبان با سر دندانهای پیش بالا[1] است. به طوری که دندانهای بالا و پائین کمی با هم فاصله می گیرد و سر زبان کمی به بیرون متمایل می شود. 2. طرز تلفظ حرف (ص): مخرج تلفظ این حرف از سر زبان با تکیه بر وسط دندان های پیش پائین است و روی زبان به سقف دهان نزدیک می شود به طوری که صدای سوت زدن به وجود می آید}[2] {3. طرز تلفظ حرف (ذ): این حرف درست مثل حرف (ث) تلفظ می گردد.[3] 4. طرز تلفظ حرف (ظ)[4]: تلفظ این حرف درست مثل تلفظ حرف (ط) می باشد یعنی سر زبان به وسط دندانهای پیش بالا تکیه می زند و روی زبان به سقف دهان نزدیک می گردد.}[5] {5 . طرز تلفظ حرف (ض)[6]: مخرج تلفظ این حرف از سر زبان با برخورد به وسط دندانهای پیش بالا و تمایل روی زبان به سقف دهان و تمایل کناره زبان به چپ یا راست دندانهای آسیای بالا می باشد.}[7] یاد گرفتن و صحیح تلفظ نمودن این حروف در نماز برای کسی که هیچ گونه عذری در یاد گیری آن ندارد؛ لازم است. زیرا در صورتی که این حروف درست تلفظ نشوند معنای کلمه تغییر می کند. البته آنچه در بالا ذکر شد باید با شنیدن این الفاظ از طریق کاست و نوار یا امثال آن تمرین نمائید و صرف نگارش ما ممکن است کافی نباشد. کسی که عذر موجهی دارد و به همین خاطر از تلفظ این حروف عاجز است با استفتاء از مرجع خود حکم مساله را جویا شود. و مطلب دیگر اینکه ممکن است در ابتدای راه، هنگام تلفظ، محل حروف را فراموش کنید؛ در این صورت می توانید بر روی کاغذ نوشته و در حین نماز هنگام تلفظ الفاظ مذکور با نگاه کردن بر روی کاغذ محل تلفظ را به یاد بیاورید. برای اطلاع بیشتر از شیوه ی تلفظ این حروف به کتابهائی که در زمینه تجوید نوشته شده مراجعه فرمائید. [1] . ( و با حالت دمیدگی ادا می شود) > این قسمت که در پرانتز در پاورقی ذکر کردیم در کتاب آموزش تجوید قرآن > درس سوم > ص 21 > تهیه و تنظیم شده توسط: شهیدی، حبیبی و علامی > ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی > چاپ دوم > تاریخ نشر: اردیبهشت 1375 ذکر شده بود که متناسب با تعریف بالا آوردیم. [2] . کتاب آموزش قرآن کریم > ج 2> اصول تجوید > ص 14 > تالیف علی مشعل پور فر > ناشر: موسسه فرهنگی نور قرآن > چاپ: اول > تاریخ انتشار: 1372 [3] . ( و باید به صورت نازک و کم حجم ادا کرد) > این قسمت که در پرانتز در پاورقی ذکر کردیم در کتاب آموزش تجوید قرآن > درس سوم > ص 21 > تهیه و تنظیم شده توسط: شهیدی، حبیبی و علامی > ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی > چاپ دوم > تاریخ نشر: اردیبهشت 1375 ذکر شده بود که متناسب با تعریف بالا آوردیم. [4] . ( برای تلفظ حرف (ظ) کافی است حرف (ذ) را درشت و پر حجم ادا کنیم برای دشت و پر حجم ادا شدن آن، زبان گود شده و به طرف بالا متمایل می شود و این حالت در مورد سه حرف ( ص، ض و ط) نیز پیش می آید.) > این قسمت که در پرانتز در پاورقی ذکر کردیم در کتاب آموزش تجوید قرآن > درس سوم > ص 22 > تهیه و تنظیم شده توسط: شهیدی، حبیبی و علامی > ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی > چاپ دوم > تاریخ نشر: اردیبهشت 1375 ذکر شده بود که متناسب با تعریف بالا آوردیم. [5] . کتاب آموزش قرآن کریم > ج 2> اصول تجوید > درس سوم > ص 15 > تالیف علی مشعل پور فر > ناشر: موسسه فرهنگی نور قرآن > چاپ: اول > تاریخ انتشار: 1372 [6] . (تلفظ حرف (ض) از تماس کناره زبان ( هر طرف که میسر باشد) با دندانهای کرسی بالا (همان طرف) و کشیده شدن بر آنها ایجاد می شود و آن را باید درشت و پر حجم ادا کرد.) > این قسمت که در پرانتز در پاورقی ذکر کردیم در کتاب آموزش تجوید قرآن > درس چهارم > ص25 > تهیه و تنظیم شده توسط: شهیدی، حبیبی و علامی > ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی > چاپ دوم > تاریخ نشر: اردیبهشت 1375 ذکر شده بود که متناسب با تعریف بالا آوردیم. [7] . کتاب آموزش قرآن کریم > ج 2> اصول تجوید > درس سوم > ص 16 > تالیف علی مشعل پور فر > ناشر: موسسه فرهنگی نور قرآن > چاپ: اول > تاریخ انتشار: 1372 |
خواندن معانی قرآن
پاسخ
بی تردید هر کار و اقدامی که در جهت بدست آوردن مسائل و معارف دینی باشد، جزء اعمال صالح است و ثواب دارد و مسلماً خواندن ترجمه قرآن نیز یکی از این کارهاست. البته در مقایسه ثواب خواندن ترجمه قرآن که با فهم آن همراه میگردد (زیرا زبان ترجمه یا زبان مادری خواننده است و یا با آن زبان آشنا است)، با خواندن قرآن به زبان عربی بدون فهمیدن آن باید گفت: خواندن ترجمه ای که همراه فهم ظاهری قرآن است بسیار ارزشمند است، چرا که قرآن کتاب الهی است برای فهمیدن و استفاده و عمل نمودن و یک ترجمه خوب هر چند در انتقال گستره حقیقی معانی قابل فهم از الفاظ خود قرآن به قالب زبانی دیگر بسیار ناتوان است اما پلی است برای رسیدن قسمتی از ظواهر این معانی به انسان و به همین مقدار در مقابل خواندن حروفی که معانی آن را نمیتوانید درک کنید بیشتر شما را با معرف قرآن آشنا میکند؛ ولی نباید غفلت نمود که خواندن قرآن به همان زبانی که نازل شده و حتی خواندن قرآن از روی خود کتاب قرآن [1]و نه از حفظ ذهنی خواننده ، خصوصیت دارد و طبق آنچه از روایات استفاده میشود، دارای آثار و ثواب و اجری است که فقط با خواندن خود قرآن که به زبان عربی است به آن میرسید، چرا که روشن است که ترجمه قرآن خود قرآن نیست، زیرا آن حقیقتی که از سوی قادر متعال و به وسیله جبرئیل امین بر پیامبر (ص) نازل شده است، تنها در قالب اعجاز الفاظ قرآن کریم صادر شده و نه هیچ لفظ دیگر، برای درک هر دو ثواب،یعنی هم خواندن ترجمه وهم لفظ پیشنهاد ما آن است که: 1- سعی کنید در حد توان خود، آشنایی خود را با زبان عربی که زبان قرآن و ادعیه و زبان مشترک مسلمین است، بیشتر کنید تا در ابتدا بتوانید قرآن را بخوانید و در ادامه با تلاش بیشتر، معانی آنرا دریابید، مطمئن باشید در صورت آشنایی با این زبان، هنگام خواندن قرآن و دعاها، لذت بیشتری خواهید برد. 2- تا زمانی که خواندن قرآن به زبان عربی برایتان دشوار است، میتوانید ترجمه فارسی آیات را بخوانید و به این طریق از معارف قرآن بهرهمند شوید. اما برای اینکه از ثواب تلاوت قرآن هم محروم نشوید، پیشنهاد میکنیم سوره هایی از قرآن که معمول مسلمانان با آنها آشنایند، مانند حمد، توحید، کوثر، آیت الکرسی و... را بخوانید تا از این ثواب هم بهره مند شوید.[2]و نکته دیگر این که قرآن کریم منشأ هدایت و منبع رحمت است و همواره خیر و برکت را نصیب انسان می سازد. انسانها می توانند به گونه های متعدد با قرآن ارتباط بر قرار کنند و از این راه به سعادت ابدی نائل گردند و می توانند با :تلاوت ،حفظ ،نظر ، تدبر ،استماع ، تعلیم وتعلم ، تدریس وتفسیر ارتباط خویش رابا قرآن مستحکم تر کنند [3]. امااز مهمترین راههایی که با طیّ آن هرکس میتواند بنابر ظرفیت وجودی، توان و همّت خود از معارف، آموزهها، لطائف و حقائق قرآن استفاده کند، و معصومانعلیهم السلام بر آن تکیهفراوان دارند، تدبّر( به معنای اندیشیدن در عاقبت کارها، عواقب امور و نتایج عملکردها است) در آیات قرآن است؛ به ویژه آیاتی که بیان کننده معارف مبدأ و معاد، عقائد، اخلاق، جامعهشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی میباشند و در بردارنده کلیدی از کلیدهای گره گشای مشکلات انسان در مسیر به سوی خداوند متعال میباشند.[4] خلاصه اینکه جمع هر دو کار بسیار مفید است یعنی تلاوت همراه با تامل و تدبر، تلاوت همراه با تدبّر، موجب زیادی علم و کشف مسائل دینی و اطلاع پیداکردن بر حکمتها و اسرار مخفی و شناخت حقوق خداوند، ائمّهعلیهم السلام و دیگر صاحبان حق است. از این رو، برخی از فقیهان ثواب تدبّر در قرآن را، از ثواب نمازهای مستحبّی بالاتر دانستهاند.[5] |
تعریف صحیح از دین
پاسخ
کاربر محترم سلام: علاوه بر مطالعه متن می توانید از مقالات لینک داده شده برای اطلاعات بیشتر استفاده نمایید. با تشکر تعریف دین: دین از الفاظی است که بسیار بر زبان ها جاری می باشد و معمولا به کسی دیندار گفته می شود که خدائی برای جهان اثبات کند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام می دهد.[1] بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت کنیم در این دنیای گذران خوشبخت و در زندگی جاویدان و بی پایان جهان دیگر هم سعادت مند خواهیم بود. بدین بیان که ما می دانیم سعادت مند کسی است که زندگی خود را در اشتباه و گمراهی بسر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و کارهای نیکو انجام دهد. |