آیا معصومین (ع) در هر موقعیتی تقیه می کردند؟
پاسخ
هر چند دوران زندگانی معصومین علیهم السلام بسیار نامساعد بوده است و لذا ایشان در برخی از موارد تقیه می کردند ولی باید توجه داشت: اولا:ً این گونه نبوده است که سرتاسر زندگانی آنها در تقیه بوده باشد بلکه ائمه علیهم السلام دارای یارانی با ایمان عالی و استوار بوده اند که صاحب اسرار آنها محسوب می شدند و ائمه احکام و معارف دینی را برای آنها بیان می کردند. ثانیاً: ائمه علیهم السلام در جائی که می دیدند اصل دین عقائد حقه در خطر است بدون هیچ تقیه و پروائی اصول و معارف دینی را بیان می کردند و چه بسا در این راه جان خود را هم فدا می کردند و شاهدش زندگی پررنج و مشقت و در حبس و تبعید و نهایت شهادت همه معصومین است اگر آنها دفاعی از معارف حق نمی کردند و در تقیه مطلق بودند چگونه اینهمه در رنج و مشقت زندگی می کردند و اصلاً چگونه ما می توانستیم امروزه شناختی از آنها و معارف آنها داشته باشیم. الثاً: قبول داریم که ائمه در برخی از موارد تقیه کرده اند و احکامی را بر اساس تقیه بیان نموده اند ولی خودشان ملاک و معیاری هم برای شناخت احکام واقعی از احکام تقیه ای بیان فرموده اند مثلاً : الف) مطابقت داشتن روایات با قرآن (یعنی هر روایتی که مخالف با قرآن باشد قابل عمل نیست). ب) مطابقت داشتن با سنت قطعی. و نکته دیگر این که عمده معارف و احکام دینی ما توسط امام باقر و امام صادق علیهما السلام بیان شده و به اعتراف خود شما در عصر این دو امام (ع) شرایط مساعدتر و تقیه کمتر بوده است علاوه آنهائیکه ممارست و مهارت در فقه و روایات دارند شناخت روایات تقیه ای برایشان مشکل نیست چون شواهدی و قرائنی در متن چنین روایات وجود دارد که دلالت بر تقیه می کند علاوه بر اینکه روایات دیگر نیز تفسیر و توضیح می دهند. |
نظریۀ امامت و غیبت امام عصر (عج)
پاسخ
از آن جا که در سؤال به نحو کلی و بدون تعیین مصادیق، تعارض غیبت با نظریهی امامت مطرح شده، لاجرم باید عناوینی از وظایف امام را ذکر کنیم، سپس تطابق یا عدم تطبیق آن را با غیبت، مورد تحلیل قرار دهیم. امامت - که همان ادامهی نبوت، تنها با فرق عدم نزول وحی است-؛ عهدهدار جمیع وظایف نبوت است که مهمترین آنها عبارت اند از: 1. اقدام برای برقرار حکومت الاهی و رها نمودن مردم از سلطهی حاکمان جور. از آن جا که قیام و حکومت یک فرآیند اجتماعی، به رهبری شخصی مورد پذیرش مردم است، بنابراین، نمیتوان از رهبر جامعه خواست که در هر شرایط و اوضاعی از زمانه برای به دستگیری حکومت اقدام کند. لذا میبینیم که رسول اکرم (ص) در دوران قبل از هجرت، هرگز اقدام به چنین عملی نکردند و این خللی بر نبوت ایشان نداشته، بلکه حاکی از نابسامانی اجتماعی آن روزگار است. دوران غیبت امام داوزدهم نیز همانند صدر اسلام، دورانی پرتکاپو و سراسر جنجال و فتنه است. پس تقاضای قیام از امام دوازدهم، پیش از آماده بودن بسترهای اجتماعی، خواستی نابخردانه است. از سوی دیگر میبینیم که بزرگ ترین ویژگی ایشان، قیام برای عدل و داد، عنوان شده است. پس غیبت حضرت منافاتی با وظیفهی اوّل او نداشته و نشانهی دین گریزی و سستی مردم در پذیرش حکومت اسلامی است. |
عدم ذکر نام امامان در قرآن
عدم تصریح به خصوصیت و تعداد و نام امامان موضوعی استثنایی نیست. قرآن خود متکفل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و دستورالعملها نیست تا عدم تصریح به نام امامان مورد نظر شیعه امری خلاف انتظار و غیر موافق با سبک ویژه قرآن باشد. نماز نمونه خوبی از این دست است. شاید در بین احکام و دستورهای شریعت مطلبی به اهمیت و محوریت نماز وجود نداشته باشد; تعابیری نظیر ستون خیمه دین، مرز میان کفر و ایمان، عامل تقرب هر پرهیزکار و نخستین پرسش و اساسیترین عامل پذیرش دیگر اعمال نشان دهنده اهمیت این تکلیف الاهی است; اما به راستی آیا در آیات قرآن نشانی از تعداد رکعات و خصوصیات این فریضه وجود دارد؟! قرآن به وجوب نماز و اقامه آن در اوقات خاص و طهارت هنگام نماز و چند مورد از این دست اشاره کرده، بیان خصوصیات دیگر این مهم را به «سنت» واگذاشته است. قرآن درباره زکات واجب و حج و خمس و سایر دستورهای شریعت مقدس نیز از همین نظام تبعیت کرده است; یعنی فشار اصلی را بر تثبیت این واجبات گذارده و بیان خصوصیات را به دستگاه دیگر (سنت) واگذار کرده است. |
فلسفه ننوشتن تفسیر قرآن توسط ائمه (ع)
تفسیر قرآن یعنی برطرف نمودن ابهام از الفاظ مشکل و دلالت کلامی قرآن در مرحله اول بر عهده شخص پیامبر (ص) است. همانگونه که ابلاغ قرآن هم بر عهده همان حضرت است «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»[i] «این ذکر [=قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شاید اندیشه کنند!». اینکار که شؤونی از شؤونات پیامبر (ص) بوده است در محورهای زیر توسط ایشان به انجام رسید: الف:تبیین شرایط و احکام آنچه که در قرآن به صورت کلی تشریع شده است، مثل اینکه در قرآن آمده است: «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ»[ii] «نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند.» «وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ»[iii] « و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند» چگونگی انجام این سه فریضه و فرائض دیگر در سنت یعنی گفتار و رفتار و تقریر پیامبر (ص) آمده است. |
یکی از ویژگی های بارز دین مقدس اسلام که آن را از ادیان دیگر متمایز می سازد، اعتدال و میانه روی است. قرآن مجید، امت اسلامی را (امت وسط) نامیده است: (و کذلک جعلناکم امة وسطاً؛3 ما شما را امتی وسط قرار دادیم). و در آیه ای دیگر، امت اسلامی را بهترین امت پدید آمده از میان مردم می داند. [1]
امام صادق(ع) در تبیین بهترین امت می فرماید: آنها امتی هستند که خداوند در بین آنها و از میان آنها و به سوی آنها برانگیخت و آنها مردمی میانه رو هستند؛ از این رو بهترین امتی هستند که برای مردم فرستاده شده اند. [2]
جایگاه اعتدال با نمونه های زیر روشن تر می شود:
1 اعتدال، شیوه معصومان: در فرهنگ دینی پیشوایان دین، اعتدال به حدی مورد توجه است که به داشتن آن افتخار نموده و در مقام تعریف، خویشتن را با آن معرفی می کنند. امام باقر(ع) می فرماید: (نحن الامة الوسط؛[3] ما امت وسط و میانه هستیم.)
2 اعتدال، بهترین خط مشی: از نظر اسلام تعادل و اعتدال، یکی از دوست داشتنی ترین و بهترین امور محسوب می شود. رسول اکرم(ص) می فرماید: (خیار الامور اوسطها و لیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق؛[4] بهترین کاره، معتدل ترین آنهاست و باید دوست داشتنی ترین امور در نزد تو، معتدل ترین آنها در کارهای حق باشد.)
3 اعتدال، صفت مؤمن: امام علی(ع) یکی از صفات مؤمن را اعتدال در زندگی می داند و می فرماید: (المؤمن سیرته القصد؛[5] شیوه مؤمن، میانه روی است.)
4 اعتدال، هدیه الهی: از روایات معصومین بر می آید که همه افراد نمی توانند خود را به صفت اعتدال بیارایند، بلکه تنها شامل کسانی می شود که از لطف الهی برخوردارند. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: زمانی که خداوند متعال اراده کند به بنده اش خیری برساند، میانه روی و تدبیر را به او الهام می کند و بی تدبیری و زیاده روی را از او دور می سازد[6].