آداب تعلیم در اسلام
مقدمه: اهمیت آموزش و
وظیفه مقدس آموزگاری در اسلام، بر کسی پوشیده نیست. هر نعمت متناسب با خود
شکری دارد. شکر نعمت دانش، گسترش و نشر آن در میان جامعه است (زکاه العلم
ان تعلّمه عباد الله)[1] پیامبران معلّمان جامعه بودهاند و برای رشد معنوی
و تزکیه روحی جامعه تلاش میکردند.[2] از دیدگاه اسلام علم متاعی نیست که
بتوان آن را با سایر متاعهای دنیا معامله کرد و برای خود مال و مقام به دست
آورد. دانش هدیه الهی و تحفهای از جنس نور است که به خواست الهی، دلهای
بندگان خاص خدا را روشن میسازد.[3]
(انما هو نور یقع فی قلب من یرید
الله ان یهدیه) معلم متعهد با صاحبان مشاغل دیگر تفاوت دارد. او به
دانشاموزان تنها اطلاعات انتقال نمیدهد. آموزگار الگوی آنان و مسئول
پرورش استعدادهای علمی و معنوی آنان است. آموزگار با ایمان تنها درس فیزیک،
شیمی، فقه، فلسفه و ... نمیدهد. او راه و روش انسان شدن و به مقام خلیفه
اللهی رسیدن را نشان میدهد.
انجام چنین وظیفهای خطیر و مهم آداب
ویژهای دارد. اسلام معیارها و ضوابطی که معلم را در راستای انجام این
وظیفه مهم یاری رساند، معین کرده است.
رعایت این موازین لازم است و
غفلت از آنها زیانهای جبران ناپذیری به شاگردان وارد میکند. شرح این
موازین در این نوشتار کوتاه نمیگنجد؛ تنها برخی از مهمترین آداب آموزش در
اسلام با اختصار بیان میشود.
اول: شایستگی برای تدریس
معلم تا
زمانی که به لیاقت خود برای تدریس مطمئن نشده است اقدام به تدریس نکند. درس
داده بدون آمادگی هم خیانت به شاگرد است و هم موجب ذلت استاد میشود. امام
صادق ـ علیه السلام ـ به مفضل فرمودند: «تو را از دو خصلت که در آن هلاک
افراد است نهی میکنم. اول باطل را به دین خدا نسبت دهی؛ دوم به چیزی که
یقین نداری فتوا دهید».[4]
دوم: حفظ مقام و منزلت علم
دانش
سرمایهای کسب و کار نیست. علم امر مقدس و دارای منزلت رفیع است. پس
دانشمند کاری نکند که با منزلت علم سازگار نیست؛ به طور مثال استاد بدون
ضرورت و مصلحت برای تدریس به نزد شاگرد نرود و از اجرت گرفتن در مقابل
تعلیم به خصوص در معارف دین بپرهیزد. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ
میفرماید: «دانشمند، حقیقتاً دانشمند نخواهد بود مگر اینکه در برابر (بذل)
دانش خود چیزی از حطام دنیا نگیرد.»[5]
سوم: بذل علم برای اهل آن
امام
باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: «زکات علم آنست که دانش خود را به بندگان
خدا بیاموزی»[6] هدایت و تربیت افراد موجب میشود که انسان در پاداش کارهای
نیک آنان شریک باشد. استاد اگر شخصی را مستحق و مستعد دانش دید، از بذل
علم به او دریغ نورزد؛ اما به نا اهلان که دانش را برای استفاده در راه
ناردست میآموزند آموزش ندهد. از پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله
ـ نقل شده است: «نهادن دانش نزد نا اهل همچون آویختن جواهرات، لؤلؤ و طلا
بر گردن میمونها است».[7]
چهارم: احترام به شاگردان
استاد موظف است
به شاگردان خود احترام بگذارد و از تحقیر آنها بپرهیزد. استاد دلسوز به
آراء شاگردان خود توجه میکند و از این طریق به آنها اعتماد به نفس
میبخشد. این عمل موجب رشد افکار و امیدواری شاگردان میشود. پیامبر ـ صلی
الله علیه و آله ـ فرمودند: «به آنان که دانش میآموزید، احترام کنید»[8] و
نیز پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «هر کس به دانشجویی و
اهانت کند به من اهانت کرده است».[9]
پنجم: تلاش برای تخلق شاگردان به صفات عالی و مکارم اخلاق
تعلیم و تزکیه در اسلام مقارن و ملازم همدیگرند.[10] از این رو استاد سعی در رشد معنوی شاگردان همگام با ترقی علمی آنان دارد.
ششم: برابری بین شاگردان
آموزگار
نباید بین شاگردان در رفتار و توجه تبعیض قائل شود. حضرت امام صادق ـ علیه
السلام ـ در تفسیر آیه «ولا تصعر خدک للناس» میفرماید «مردم باید در بذل
علم در نزدت برابر باشند»[11] پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ
میفرماید: «دورترین آفریدگان از خدا، دو کس است: کسی که در مجلس امرا
مینشیند و هر سخن ظالمانهای که آنها بگویند تصدیق میکند و معلم اطفال که
بین آنها به برابری رفتار نمیکند و در مورد یتیم خدا را در نظر
نمیگیرد.»[12]
هفتم: پرورش فکری شاگردان
استاد تنها به انتقال
معلومات خود به شاگردان بسنده نمیکند؛ بلکه از طریق سؤالهای دقیق زمینه
رشد فکری و خلاقیت آنها را فراهم میسازد؛ به علاوه از این راه میتواند
استعدادهای آنان را کشف کند و به فعلیت برساند. استاد علامه جوادی آملی نقل
میکند: وقتی که مرحوم علامه طباطبایی تفسیر المیزان را مینوشت سؤالهای
درباره مطالب قرآنی و غیر قرآنی از ایشان پرسیده میشد. ایشان پاسخ به این
سؤالها را به شاگردان خود واگذار میکردند ... «ایشان همه این کارها را
میکردند و بر آن اصرار میورزیدند تا دوستان و شاگردانشان متفکر بار آیند و
رشد فکری و توانمندی علمی بیشتری پیدا کنند.»[13]
هشتم: حق پذیری و انصاف
استاد
باید همیشه بر مدار حق باشد. اگر انتقاد شاگرد بر او وارد بود، به صراحت
به آن اعتراف کند و نیز اگر در گذشته مطلبی را ناقص یا نادرست تقریر کرده
است اصلاح کند و خطای نظر خود را به صراحت اعلام کند.[14]
نهم: صمیمیت با شاگرد
استاد
از طریق جویا شدن نام، احوال و سراغ گرفتن از افرادی که غائبند نسبت به
شاگردان اظهار صمیمیت و محبت مینماید.[15] این کار علاوه بر تأثیر اخلاقی
شگرف، شور و شوق علمی دانشجویان را افزایش میدهد. آیه الله جوادی آملی
میگوید: وقتی پدرم رحلت کردند ما از قم به آمل رفتیم. در غیاب ما اساتید
بزرگوار ما مرحوم محقق داماد و مرحوم آقا میرزا هاشم آملی رضوان الله علیها
برای بزرگداشت مرحوم پدرم مجلس ترحیم گرفتند این کمال شاگرد پروری و کمال
بزرگواری بود.[16]
دهم: سادگی بیان و رعایت اعتدال
بر استاد در
هنگام تدریس لازم است از جملات فصیح و آسان استفاده کند. در توضیح و بیان
مطلب از حد اعتدال خارج نشود و سطح فکری شاگردان را رعایت کند توضیح زیاده
از حد نیاز، تکرار اختصار مخل به مطلب، شتاب در بیان و خروج از موضوع، از
جمله آفات تدریس است.
یازدهم: رعایت جهات معنوی
از آنجا که تدریس و
آموزش با انگیزه الهی عبادت است، شایسته است که آداب معنوی در آن مراعات
شود. اموری از قبیل: حضور در جلسه درس با طهارت، رو به قبله نشستن در صورت
امکان، درس را با نام خدا آغاز کردن ستایش خدا صلوات بر محمد و اهلبیتش در
ابتدا و دعا در پایان درس و ...[17]
دیگر اموری که رعایت آنها در تدریس شایسته است عبارتند از:
رعایت
موضوع اهم در تدریس، رعایت نوبت، اجازه سئوال و انتقاد رعایت نظم، بیان
خلاصه مطلب، موعظه و سفارش به اخلاق نیک در ضمن درس، کوشش در اصلاح امر
معشیت شاگرد و معرفی او برای استفاده جامعه در صورت صلاحیت، بیان حال نوابغ
و شخصیتهای علمی و سایر نکاتی که موجب تشویق شاگردان به آموختن و تلاش
بیشتر آنان میگردد.[18]
فهرست منابع تحقیق
1. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، ج 1، تهران: مکتبه الصدوق (1381 هجری. ق).
2. شهید ثانی، شیخ زین الدین بن علی عاملی؛ منیه المرید فی ادب المفید و المستفید قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372).
3. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 69؛ تهران المکتبه الاسلامیه، چاپ دوم (1405 هجری. ق).
4. محمدی ری شهری، محمد؛ علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1 2. قم: دارالحدیث چاپ اول (1379).
5. مهر استاد (سیر علمی و عملی استاد جوادی آملی) تحقیق و تنظیم: مرکز نشر اسراء ، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اول .1381
6. برخوردار فرید، شاکر؛ آداب الطلاب (زندگینامه و دستورات آقا شیخ احمد مجتهدی تهرانی) تهران: ابرون، چاپ اول (1379).
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج 1. تهران: مکتبه الصدوق (1381 هجری. ق)، ص 41.
[2] . ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه: (پیامبر) مردم را پرورش داده و به آنان کتاب و حکمت را میآموزد.
[3]
. شهید ثانی، شیخ زین الدین بن علی عاملی، منیه المرید فی ادب المفید و
امستفید، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372)، ص 149.
[4] . کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول کافی، ج 1، تهران: مکتبه الصدوق (1381 هجری. ق.) ص 42.
[5] . محمدی ری شهری، محمد؛ علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 2، قم: دارالحدیث، چاپ اول، (1379) ص 482.
[6] . اصول کافی، ج 1، همان، ص 41.
[7]
. شهید ثانی، شیخ زین الدین بین علی عاملی، منیه المرید فی آداب المفید،
المستفید؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372) ص 184.
[8] . محمدی ری شهری، محمد، علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 2، قم: دارالحدیث چاپ اول (1379) ص 472.
[9] . برخوردار فرید، شاکر، آداب الطلاب (زندگینامه آقا مجتهدی تهرانی) تهران: ابرون چاپ اول (1379) ص 70.
[10] . جمعه / 2.
[11] . منیه المرید، همان، ص 184.
[12] . محمدی ری شهری، محمد، علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 2، همان، ص 472.
[13] . مهر استاد (سیره عملی و علمی استاد جوادی آملی) تحقیق و تنظیم: مرکز نشر اسراء؛ قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اول (1381) ص 134.
[14] . شهید ثانی، منیه المرید، همان، ص 197.
[15] . شهید ثانی، منیه المرید، همان، ص 194.
[16] . مهر استاد، همان، ص 178.
[17] . شهید ثانی، منیه المرید، همان، ص 220 204.
[18] . همان، ص 209 189.