آداب زیارت و دید و بازدید

یکی از عوامل همبستگی اجتماعی و همدلی، ارتباط همیشگی و تبادل افکار و آراء است.

دیدن همدیگر به جهت حضور در کنار هم نوعی همگرایی و همدلی خاصی را پدیدمی آورد                                                                                                                                                                                             

 که در انواع دیگر ارتباطات نمی توان آن را یافت. هنگام دیدار و حضور در کنار دیگری نوعی

انرژی میان دو طرف تبادل می شود که همدلی و همرهی را در میان آنها ایجاد و یا افزایش

می دهد. از این رو دیدار و بازدید به عنوان اصل مهم ارتباطی و اجتماعی مورد توجه قرآن و

آموزه های آن قرار گرفته است و از انسانها خواسته شده تا به زیارت و دیدار یک دیگر بشتابند. 

در اسلام دیدار وابستگان و خویشان به عنوان صله رحم واجب شده و برای آن آثار و کارکردهای

بسیاری در حوزه زندگی اجتماعی و افزایش و یا کاهش عمر در صورت عدم رعایت آن بیان شده

است. دیدار ازبرادران مومن به ویژه بیماران و یا کسانی که از مسافرت یا از زیارت اماکن مقدس

بازگشته اند امری است که روایات انبوهی در بیان فواید و آثار مادی و معنوی و نیز دنیوی و

اخروی آن وارد شده است. آیات قرآنی نیز به این مساله به اشکال مختلف پرداخته است که

در این نوشتار به بخشی از آموزه های قرآنی در این حوزه پرداخته می شود. با هم آن را از نظر

می گذرانیم. 

شرایط تحقق دیدار و زیارت
در قرآن واژه زیارت در معانی چند به کار رفته که می توان در حوزه های مختلف ارتباطی آن

را دسته بندی کرد. به این معنا که زیارت در هر معنایی که به کار رود، مفهوم ارتباطی در آن

ملحوظ است چنان که این ارتباط می بایست به شکل حضور مکانی و مکانتی صورت پذیرد.

از این رو نوعی از حضور در تحقق زیارت و دیدار، شرط است و بسته به دیدار شونده،

نسبت های حضور می تواند متفاوت باشد. 

از آن جایی که در زیارت، دیدار کردن با قصد از پیش تعیین شده مطرح است نمی توان

از قصد و نیت باطنی در آن نیز چشم پوشید و اگر شخصی بی قصد با کسی مواجه شود

و نوعی دیدار انجام پذیرد زیارت تحقق نمی یابد. بنابراین در تحقق زیارت و دیدار، نیت و

قصد از پیش، لازم و ضروری است. از این رو می توان یکی از مؤلفه های اصلی و اساسی

در زیارت و دیدار را میل و گرایش باطنی شخص بیان کرد. گویی زیارت کننده از دیگران روی

گردانده و به سوی زیارت شونده تمایل و قصد کرده است. (معجم مقاییس اللغه ج 3 ص 36

ذیل واژه زور)از دیگر مولفه هایی که برای تحقق زیارت و دیدار بیان می شود و در معنای آن

به گونه ای ملحوظ است، قصد اکرام زیارت شونده و انس گرفتن با او نیز نهفته است.

(مصباح اللغه ج 1 و 2 ص 260 ذیل واژه زور)

به سخنی می توان در مفهوم زیارت این گونه گفت: زیارت و یا دیدار به حرکت رفتاری شخص

زیارت کننده ایاطلاق می شود که به سبب میل و گرایش باطنی، از دیگری رو گردانیده و به

قصد حضور در نزد دیدار شونده حرکت می کند و خود را به وی می رساند تا با این عمل

خویش زیارت شونده را تکریم و احترام نموده و باانس گرفتن با وی محبت او را به خویش جلب نماید. 

بر این اساس هرگونه دیداری را نمی توان زیارت دانست و احکام و فواید آن را بار کرد.

نقش هر یک از مولفه های اصلی و اساسی زیارت در آن اندازه است که بی تحقق هر یک

نمی توان مدعی شد که زیارتی صورت پذیرفته است.

زیارت شونده ها
زیارت بیانگر نوعی ارتباط روحی و معنوی با زیارت شونده است، از این رو زیارت می تواند

حتی نسبت به کسانی باشد که زنده نیستند ولی در جایگاهی هستند که نسبت به

زیارت شونده آگاهی و شعوری خاص دارند و زیارت کننده را می بینند و از حضور او مطلع

و آگاه هستند. از این رو ممکن است زیارت شونده اهل قبور باشند و یا خداوندی که

بیرون از دایره کون و مکان اس و برای دیدار او نمادهای خاصی معرفی شده است.

در این راستا دیدار از کعبه و زیارت خانه خدا در حکم زیارت خدا و زیارت قبر اولیای الهی

چون قبور پیامبران و امام معصوم(ع) در حکم زیارت معرفی شده است.

براین اساس خداوند فرمان می دهد که مومنان عاشق که باید از ماسوی الله روی برگردانند

و به او روی آورند ه حکم ففروا الی الله؛ به سوی خدا بگریزید باید برای دیدار خداوند رخت

سفر ببندند و قصد حج و زیارت بیت الله الحرام نمایند. (آل عمران آیه 97 و نیز حج آیه 27)

تا خود را از ماسوی الله دور ساخته و همه هم و غم آنها خداوند شود.

زیارت خانه خدا و حج بیت الله الحرام به معنای زیارت الهی با مفهوم پیش گفته و اصطلاح

بیان شده است. بنابراین فواید بسیار و آثار گران بهایی برای دیدارکننده خواهد داشت.

مردگان، هوشیارتر از زندگان

زیارت اهل قبور نیز امری است که مولفه های پیش گفته را تحقق می بخشد؛ زیرا هم اکرام

و احترام مردگان زیارت شونده است و هم انس و الفت گرفتن با ایشان و بهره مندی از فواید

زیارت و بهره های مادی و معنوی آن که زندگی آدمی را متحول می سازد. از آن جایی که

مردگان از زندگان هوشیارترند و به حکم بصرک الیوم الحدید؛ بصیرت تیز و تندتری پس از مرگ

نصیب هر مرده ای چه مومن و چه کافر می شود، زیارت مردگان در قبرستان ها نوعی علم

نوری و بصیرت الهی به انسان ها می بخشد که موجبات تحول آنها را فراهم می آورد.

در روایات بسیاری از هوشیاری و آگاهی مردگان و حتی آگاهی بیش تر آنان سخن گفته

شده است. در جنگ بدر آن گاه که پیامبر کشته شدگان بدر را در چاه افکند با ایشان به

سخن نشست و گفت که من آن چه را خدایم وعده کرده بود یافتم، آیا شما آن چه خدایم

وعده کردید یافتید؟ در این هنگام برخی ها معترض آن حضرت(ص) شدند و گفتند که چگونه

با مردگانی که نمی شنوند و آگاه نیستند سخن می گویی؟ آن حضرت(ص) پاسخ داد: آنان

از شما آگاه تر و شنواترند. در همین راستا در روایات آمده است که زیارت اهل قبور مستحب

و سخن گفتن و نشستن و دعا و قرآن خواندن مفید به حالشان است؛ زیرا آنان در عالم برزخ

در مسیر تحول و تکامل تا روز قیامت هستند و از باقیات صالحات و اموری که در این دنیا از

خوبی ها و سنت های پسندیده گذاشته اند بهره می برند. از این رو انسان ها درعالم برزخ

نیز در حال تکامل هستند و شدن در آن جا نیز ادامه می یابد. این شدن ها نسبت به همگان

تحقق می یابد. آنانی که کافرند و سنت های زشت و ناروا به جا گذاشته اند از آثار آن بهره

می گیرند و در ورطه سقوط راه خویش را ادامه می دهند و کسانی که نیکوکار بوده و سنت های

نیک به جا گذاشته اند از سنت های نیک بهره مند می شوند و در شدن تعالی پیش می روند.

دیدار از اهل قبور و مردگان به حال زندگان بسیار سودمند است و این فواید به اشکال مختلف

خود را نشان می دهد. کمترین تأثیر آن یاد کردن مرگ و رفتن و عدم بقای آدمی است ولی اگر

شخص دارای چشم برزخی باشد و روح و جانش با عوالم دیگر ارتباط داشته و به حکم

«بسلطان مبین» توانسته باشد از اقطار آسمان ها و راه های آن گذر کند، می تواند با مردگان

و یا دیگر موجودات ارتباط برقرار کرده از آگاهی و دانش های آنان که دانش های رشدی و بصیرتی

است بهره مند شود. آیت الله قاضی و اسرار وادی السلام

آیت الله حسن زاده آملی د ردرس خویش حکایتی را مطرح می کرد که بسیار مشهور است.

ایشان از آیت الله محمدتقی آملی(ره) حکایت می کرد که در نجف شاگرد آیت الله قاضی(ره)

بوده است. در آن زمان برخی از ارادتمندان آملی از وی خواسته بودند که به تهران منتقل شود

و نامه ای هم بدین منظور برای او می فرستند. ایشان از محتوای نامه کسی را آگاه نمی کند

ولی مسئله رفتن و نرفتن و ماندن در نجف دغدغه ذهنی و می شود. آیت الله آملی می فرمود

همواره دغدغه ای نسبت به رفتارهای آقای قاضی داشتم که چرا ایشان ساعت ها وقت خویش

را در قبرستان ها می گذرانند در حالی که به جای آن می توانستند تدریسی و یا کار مفیدتری

داشته باشند.

وقتی به دیدار ایشان رفتم. پس از سلام و احوال پرسی، مرحوم قاضی رو به من کرد و گفت:

نیازی نیست به تهران بروید و در تهران آقایانی هستند که به این مهم بپردازند و شما مشغول

درس و بحث خود باشید. من شگفت زده شدم که این مطلب را ایشان از کجا دانسته اند و

چگونه نامه ای که کسی از محتوای آن جز خودم مطلع نبود ایشان از محتوای آن آگاه بوده و

دستور می دهد که به تهران نروم. این مطلب چون در ذهنم خطور کرد آقای قاضی ادامه داد:

همه این ها را از ماندن در وادی السلام دارم.

در روایت است که امیرمؤمنان(ع) به زیارت اهل قبور در وادی السلام می رفت و می فرمود که

مؤمنان در این جا دسته دسته نشسته و مشغول گفت وگو هستند ولی شما آنان را نمی بینید.

از دیگر افرادی که زیارت آنها مستحب و پسندیده است، مؤمنان و عالمان و نیز مؤمنان بیمار

و مریض است که در احادیث و روایات از آن سخن به میان آمده است.

ممنوع شدگان از زیارت

با این همه از دیدار با منافقان و حتی قبور ایشان برحذر داشته شده. در آیه 84 سوره توبه از

مؤمنان خواسته شده که به زیارت قبور منافقان و فاسقان نروند؛ فسق عملی آنها موجب شده

تا از مقام انسانیت بیرون روند و دیدار ایشان دیدار بوزینگان و خوکان و کسانی است که مسخ

شده و از حال انسانی به انعام و یا بل هم اضل (پست تر از جانوران) تبدیل شده اند.

همین حکم حرمت در آیه نسبت به کافران نیز آمده و از زیارت قبور کافران بازداشته شده است.
دسته ای دیگر که زیارت قبور آنها حرام دانسته شده کسانی هستند که در زندگی دنیوی خویش

اهل تکاثر و ثروت اندوزی و جمع و شمارش آن بوده اند؛ زیرا آنان کسانی هستند که پس از مرگ

در قبور خویش دوزخ را می نگرند. این امکان به طور یقینی از باب تاثیر متقابل وجود دارد که آثار

خشم و غضب الهی که آنان را دربرگرفته به زیارت کننده نیز برسد؛ زیرا چنان که گفته شد زیارت

و دیدار به معنای تکریم و احترام است و اگر کسی قصد زیارت اهل کفرو نفاق و فسق و متکاثر کند

در حقیقت گرایش و میل باطنی خویش را به آنان نمایان ساخته است و این نوعی مشابهت و

هماهنگی با رفتارها و نابهنجاری های آنان را بیان می کند که در نتیجه خشم الهی، آنان را نیز

در بر می گیرد.

تاکید بر حرمت دیدار این قبیل گورستان ها نشان می دهد که آنان راهی را رفته اند که دیگر

بازگشتی نیست ولی انسان های زنده از منافقان و فاسقان و کافران را نه به قصد زیارت و

تکریم بلکه آگاهی بخشی می توان دیدار کرد.

به هرحال هرگونه دیدار زیارتی به مفهوم پیش گفته از مردگان و زندگان چنین گروه هایی جایز

نیست و در مورد مردگان، حرمت آن در آیه 84 توبه و 1 تا 6 سوره تکاثر بیان شده است.

در هنگام زیارت اهل قبور مستحب است که به عنوان آداب زیارت برای آنان دعا شود چنان که

پیامبر بر سر گور مومنان می ایستاد و برای آنان دعا و استغفار می کرد.

(مجمع البیان ج 5 و 6 المیزان ج 9 ص 360)

زیارت قبور مومنان نه تنها دستور و آموزه ای اسلامی و قرآنی است بلکه سیره نبوی و معصوم(ع)

است و آنان همواره بر سر قبر مومنان رفته و برای ایشان دعا و استغفار می کردند.

زیارت نباید برای تفاخر و فخر فروشی باشد. بسیاری از مردم با قبرسازی و یا دیدار و زیارت قبور

خویشان خودبه نوعی به فخرفروشی گرایش یافته اند. (تکاثر آیه 1 و 2) البته این معنایی است

که برخی بیان کرده اند که اهل تکاثر و تفاخر نه تنها به مال و اعتبار اجتماعی خود می بالند

بلکه پا از این فراتر گذاشته با معرفی مردگان خویش که اهل ثروت و مکنت بودند و دیدار و زیارت

قبور آنان و ارج گذاری به ایشان می کوشند آنان را نیز به تعداد خود پیوست کرده و فخرفروشی

کنند.                                                                                                                                                                                               

در حقیقت با دیدار از گورستان ها و زیارت خاندان اهل ثروت و مکنت خویش می کوشند تا بر

افتخارات خانوادگی خویش بیفزایند و در میان مردم پز دهند. این معنایی است که در بسیاری از

تفاسیر آمده و می تواند درست باشد ولی به نظر می رسد که مراد آیه این است که فخرفروشان

تا زمانی که در دنیا هستند به ثروت و مال خویش فخر می فروشند ولی هنگامی که مرگ، خود

را به ایشان نشان می دهد در آن حالت است که می بینند آن چه از مال و ثروت بدان فخر کرده

و مباهات می فروختند در حقیقت آتش دوزخ است. در واقع جمله «حتی زرتم المقابر» کنایه از

مرگ و رفتن به قبور است  که در آن حالت چشم های برزخی ایشان باز می شود و به حکم

«بصرک الیوم الحدید» حقیقت مال و ثروت خویش را که آتش دوزخ است می بینند. از این رو در

آیه آمده است لترون الجحیم.)

آثار زیارت
چنان که گفته شد زیارت چه از مردگان و چه از زندگان به سبب تکریم و انس و الفتی که ایجاد

می کند امری پسندیده است که افزون بر افزایش و تحکیم روابط اجتماعی و تقویت بنیان های

همدلی و همراهی و همگاهی و وحدت و اتحاد مردمی، آثار و تبعات مهم تری در زندگی شخصی

و اجتماعی انسان به جا می گذارد که از آن جمله می توان به دست یابی زیارت کننده به بصیرت

و آگاهی رشدی و ویژه اشاره کرد. به عنوان نمونه زیارت کعبه به عنوان زیارت خدا نه تنها موجبات

دست یابی به فضل و پاداش های الهی را فراهم می آورد (مائده آیه 2) و به حکم شکر نعمت

افزون کند (لازیدنکم) بر ثروت مادی و معنوی شخص می افزاید (همان) بلکه موجبات جلب رضایت

پروردگار را فراهم می آورد (همان) و او را در زمره دوستان و محبوبان الهی قرار می دهد. یعنی

رضی الله عنهم و رضوا عنه و یحبهم و یحبونه که در حقیقت زیارت کننده هر چند که خود قصد خدا

کرده ولی پیش از او خداوند قصد او کرده و پیش از آن که دوستی خویش را ابراز کند

و یا رضایت خویش رابنماید این خداست که نخست گام اول را برداشته و دوستش داشته و

راضی شده است؛به این معنا که آن الله تو، لبیک ماست.

زیارت کعبه دارای ارزش های اخروی است (مائده آیه 2 و حج آیه 27 و 28) و رضایت خداوندی

را جلب و جذب می کند.(همان) و آدمی را از عذاب های دردناک الهی رهایی می بخشد.

(حج آیه 25 و فتح آیه 25) این ها نمونه های کوچکی از آثار و فواید زیارت کعبه است و آن

چه ناگفته مائده بیش از آن است هر چند که خود رضایت خداوندی،

مقام عظما و بلند و رفیعی است که نمی توان آن را کوچک شمرد. آثار و برکات زیادی

که برای دیدار و زیارت کعبه نصیب آدمی می شود عاملی مهم در تشویق بشر به آن در

طول تاریخ بوده است. (بقره آیه 125 و حج آیات 25 و 27 و آیات دیگر)

آثار زیارت پیامبر (ص) نیز غفران و آمرزش الهی (حجرات آیه 3 و 5) و بهره مندی از پاداش

بزرگ و بی مانندی است که نصیب زایر می شود. (حجرات آیه 2 و 3)

در دیدار از مردگان و زندگان از مومنان می توان آثار بزرگی را بیان کرد که آنچه گفته شد

بخشی از آن آثار می باشد.

آداب زیارت

برای دیدار از مردگان و زندگان اذن و پیش اجازه امری لازم و ضروری است. از این رو در آداب،

زیارت پیش اجازه،مستحب دانسته شده و از مردم خواسته شده که زیارت شونده را پیش

از حضور آگاه سازند و این با تلفن ویا روش های ارتباطی دیگر میسر است. در دیدار و زیارت

مردگان نیز همین مساله مطرح است که اذن دخولمستحب دانسته شده است. انسان

نباید در هیچ جایی بی اذن و پیش اجازه وارد شود. (احزاب آیه 53)

پایین آوردن صدا نیز از آداب زیارت است زیرا شخص در هنگام دیدار می کوشد تا انس و الفت

و تکریم نماید وبزرگ کردن صدا مخالف این هدف است به ویژه که قرآن صدای بلند را در حکم

صدای خران، زشت و ناهنجاردانسته است. (حجرات آیه 2 و 3 و لقمان آیه 19) از دیگر آداب

زیارت آن است که اگر شخص در خانه خود درحال استراحت است به زیارت او نروید واو را

در تنگنای اخلاقی قرار ندهید. از این رو گفته اند که شکیبایی وصبر در هنگام دیدار مستحب

و از آداب دیدار است. بنابر این اگر صبر شود و شرایط دیدار شونده رعایت گردد تکریم اوست.

(حجرات آیات 3 و 5) زیارت شونده نیز مستحب است که برای زیارت کنندگان غذایی فراهم آورد

تا از آن میل کنند و یا بخششی نماید و چیزی را به حکم هدیه بیان دارد تا تکریم متقابل انجام شود.

از این حضرت ابراهیم (ع) برای مهمانان خویش غذایی فراهم آورد. (ذاریات) البته این غذا می تواند

با توجه به دیدار شونده متفاوت باشد. اهل کرم همواره از خود چیزی از علم و دانش و دعا هدیه

می کنند. در دیدار از قبور اولیا از آنان تقاضاهای داشته باشید

که آنان به حکم مهمان نوازی و تکریم زیارت شونده پاسخ خواسته ها را می دهند. بنابر این در

تشرف خود به عتبات عالیات و اهل علم و کرم و دانش از مردگان و زندگان تقاضای معنوی داشته

باشید که شفاعت،یکی از آن هاست.