آداب زیارت

آداب زیارت و دید و بازدید

یکی از عوامل همبستگی اجتماعی و همدلی، ارتباط همیشگی و تبادل افکار و آراء است. دیدن همدیگر به جهت حضور در کنار هم نوعی همگرایی و همدلی خاصی را پدید می آورد که در انواع دیگر ارتباطات نمی توان آن را یافت. هنگام دیدار و حضور در کنار دیگری نوعی انرژی میان دو طرف تبادل می شود که همدلی و همرهی را در میان آنها ایجاد و یا افزایش می دهد. از این رو دیدار و بازدید به عنوان اصل مهم ارتباطی و اجتماعی مورد توجه قرآن و آموزه های آن قرار گرفته است و از انسانها خواسته شده تا به زیارت و دیدار یک دیگر بشتابند.
در اسلام دیدار وابستگان و خویشان به عنوان صله رحم واجب شده و برای آن آثار و کارکردهای بسیاری در حوزه زندگی اجتماعی و افزایش و یا کاهش عمر در صورت عدم رعایت آن بیان شده است. دیدار از برادران مومن به ویژه بیماران و یا کسانی که از مسافرت یا از زیارت اماکن مقدس بازگشته اند امری است که روایات انبوهی در بیان فواید و آثار مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی آن وارد شده است. آیات قرآنی نیز به این مساله به اشکال مختلف پرداخته است که در این نوشتار به بخشی از آموزه های قرآنی در این حوزه پرداخته می شود. با هم آن را از نظر می گذرانیم.
شرایط تحقق دیدار و زیارت
در قرآن واژه زیارت در معانی چند به کار رفته که می توان در حوزه های مختلف ارتباطی آن را دسته بندی کرد. به این معنا که زیارت در هر معنایی که به کار رود، مفهوم ارتباطی در آن ملحوظ است چنان که این ارتباط می بایست به شکل حضور مکانی و مکانتی صورت پذیرد. از این رو نوعی از حضور در تحقق زیارت و دیدار، شرط است و بسته به دیدار شونده، نسبت های حضور می تواند متفاوت باشد.
از آن جایی که در زیارت، دیدار کردن با قصد از پیش تعیین شده مطرح است نمی توان از قصد و نیت باطنی در آن نیز چشم پوشید و اگر شخصی بی قصد با کسی مواجه شود و نوعی دیدار انجام پذیرد زیارت تحقق نمی یابد. بنابراین در تحقق زیارت و دیدار، نیت و قصد از پیش، لازم و ضروری است. از این رو می توان یکی از مؤلفه های اصلی و اساسی در زیارت و دیدار را میل و گرایش باطنی شخص بیان کرد. گویی زیارت کننده از دیگران روی گردانده و به سوی زیارت شونده تمایل و قصد کرده است. (معجم مقاییس اللغه ج 3 ص 36 ذیل واژه زور)
از دیگر مولفه هایی که برای تحقق زیارت و دیدار بیان می شود و در معنای آن به گونه ای ملحوظ است، قصد اکرام زیارت شونده و انس گرفتن با او نیز نهفته است. (مصباح اللغه ج 1 و 2 ص 260 ذیل واژه زور)
به سخنی می توان در مفهوم زیارت این گونه گفت: زیارت و یا دیدار به حرکت رفتاری شخص زیارت کننده ای اطلاق می شود که به سبب میل و گرایش باطنی، از دیگری رو گردانیده و به قصد حضور در نزد دیدار شونده حرکت می کند و خود را به وی می رساند تا با این عمل خویش زیارت شونده را تکریم و احترام نموده و با انس گرفتن با وی محبت او را به خویش جلب نماید.
بر این اساس هرگونه دیداری را نمی توان زیارت دانست و احکام و فواید آن را بار کرد. نقش هر یک از مولفه های اصلی و اساسی زیارت در آن اندازه است که بی تحقق هر یک نمی توان مدعی شد که زیارتی صورت پذیرفته است.
زیارت شونده ها
زیارت بیانگر نوعی ارتباط روحی و معنوی با زیارت شونده است، از این رو زیارت می تواند حتی نسبت به کسانی باشد که زنده نیستند ولی در جایگاهی هستند که نسبت به زیارت شونده آگاهی و شعوری خاص دارند و زیارت کننده را می بینند و از حضور او مطلع و آگاه هستند. از این رو ممکن است زیارت شونده اهل قبور باشند و یا خداوندی که بیرون از دایره کون و مکان است و برای دیدار او نمادهای خاصی معرفی شده است. در این راستا دیدار از کعبه و زیارت خانه خدا در حکم زیارت خدا و زیارت قبر اولیای الهی چون قبور پیامبران و امام معصوم(ع) در حکم زیارت آنان معرفی شده است.
براین اساس خداوند فرمان می دهد که مومنان عاشق که باید از ماسوی الله روی برگردانند و به او روی آورند به حکم ففروا الی الله؛ به سوی خدا بگریزید باید برای دیدار خداوند رخت سفر ببندند و قصد حج و زیارت بیت الله الحرام نمایند. (آل عمران آیه 97 و نیز حج آیه 27) تا خود را از ماسوی الله دور ساخته و همه هم و غم آنها خداوند شود.
زیارت خانه خدا و حج بیت الله الحرام به معنای زیارت الهی با مفهوم پیش گفته و اصطلاح بیان شده است. بنابراین فواید بسیار و آثار گران بهایی برای دیدارکننده خواهد داشت.
مردگان، هوشیارتر از زندگان
زیارت اهل قبور نیز امری است که مولفه های پیش گفته را تحقق می بخشد؛ زیرا هم اکرام و احترام مردگان زیارت شونده است و هم انس و الفت گرفتن با ایشان و بهره مندی از فواید زیارت و بهره های مادی و معنوی آن که زندگی آدمی را متحول می سازد. از آن جایی که مردگان از زندگان هوشیارترند و به حکم بصرک الیوم الحدید؛ بصیرت تیز و تندتری پس از مرگ نصیب هر مرده ای چه مومن و چه کافر می شود، زیارت مردگان در قبرستان ها نوعی علم نوری و بصیرت الهی به انسان ها می بخشد که موجبات تحول آنها را فراهم می آورد.
در روایات بسیاری از هوشیاری و آگاهی مردگان و حتی آگاهی بیش تر آنان سخن گفته شده است. در جنگ بدر آن گاه که پیامبر کشته شدگان بدر را در چاه افکند با ایشان به سخن نشست و گفت که من آن چه را خدایم وعده کرده بود یافتم، آیا شما آن چه خدایم وعده کردید یافتید؟ در این هنگام برخی ها معترض آن حضرت(ص) شدند و گفتند که چگونه با مردگانی که نمی شنوند و آگاه نیستند سخن می گویی؟ آن حضرت(ص) پاسخ داد: آنان از شما آگاه تر و شنواترند. در همین راستا در روایات آمده است که زیارت اهل قبور مستحب و سخن گفتن و نشستن و دعا و قرآن خواندن مفید به حالشان است؛ زیرا آنان در عالم برزخ در مسیر تحول و تکامل تا روز قیامت هستند و از باقیات صالحات و اموری که در این دنیا از خوبی ها و سنت های پسندیده گذاشته اند بهره می برند. از این رو انسان ها درعالم برزخ نیز در حال تکامل هستند و شدن در آن جا نیز ادامه می یابد. این شدن ها نسبت به همگان تحقق می یابد. آنانی که کافرند و سنت های زشت و ناروا به جا گذاشته اند از آثار آن بهره می گیرند و در ورطه سقوط راه خویش را ادامه می دهند و کسانی که نیکوکار بوده و سنت های نیک به جا گذاشته اند از سنت های نیک بهره مند می شوند و در شدن تعالی پیش می روند.
دیدار از اهل قبور و مردگان به حال زندگان بسیار سودمند است و این فواید به اشکال مختلف خود را نشان می دهد. کمترین تأثیر آن یاد کردن مرگ و رفتن و عدم بقای آدمی است ولی اگر شخص دارای چشم برزخی باشد و روح و جانش با عوالم دیگر ارتباط داشته و به حکم «بسلطان مبین» توانسته باشد از اقطار آسمان ها و راه های آن گذر کند، می تواند با مردگان و یا دیگر موجودات ارتباط برقرار کرده از آگاهی و دانش های آنان که دانش های رشدی و بصیرتی است بهره مند شود.
آیت الله قاضی و اسرار وادی السلام
آیت الله حسن زاده آملی د ردرس خویش حکایتی را مطرح می کرد که بسیار مشهور است. ایشان از آیت الله محمدتقی آملی(ره) حکایت می کرد که در نجف شاگرد آیت الله قاضی(ره) بوده است. در آن زمان برخی از ارادتمندان آملی از وی خواسته بودند که به تهران منتقل شود و نامه ای هم بدین منظور برای او می فرستند. ایشان از محتوای نامه کسی را آگاه نمی کند ولی مسئله رفتن و نرفتن و ماندن در نجف دغدغه ذهنی و می شود. آیت الله آملی می فرمود همواره دغدغه ای نسبت به رفتارهای آقای قاضی داشتم که چرا ایشان ساعت ها وقت خویش را در قبرستان ها می گذرانند در حالی که به جای آن می توانستند تدریسی و یا کار مفیدتری داشته باشند.
وقتی به دیدار ایشان رفتم. پس از سلام و احوال پرسی، مرحوم قاضی رو به من کرد و گفت: نیازی نیست به تهران بروید و در تهران آقایانی هستند که به این مهم بپردازند و شما مشغول درس و بحث خود باشید. من شگفت زده شدم که این مطلب را ایشان از کجا دانسته اند و چگونه نامه ای که کسی از محتوای آن جز خودم مطلع نبود ایشان از محتوای آن آگاه بوده و دستور می دهد که به تهران نروم. این مطلب چون در ذهنم خطور کرد آقای قاضی ادامه داد: همه این ها را از ماندن در وادی السلام دارم.
در روایت است که امیرمؤمنان(ع) به زیارت اهل قبور در وادی السلام می رفت و می فرمود که مؤمنان در این جا دسته دسته نشسته و مشغول گفت وگو هستند ولی شما آنان را نمی بینید.
از دیگر افرادی که زیارت آنها مستحب و پسندیده است، مؤمنان و عالمان و نیز مؤمنان بیمار و مریض است که در احادیث و روایات از آن سخن به میان آمده است.
ممنوع شدگان از زیارت
با این همه از دیدار با منافقان و حتی قبور ایشان برحذر داشته شده. در آیه 84 سوره توبه از مؤمنان خواسته شده که به زیارت قبور منافقان و فاسقان نروند؛ فسق عملی آنها موجب شده تا از مقام انسانیت بیرون روند و دیدار ایشان دیدار بوزینگان و خوکان و کسانی است که مسخ شده و از حال انسانی به انعام و یا بل هم اضل (پست تر از جانوران) تبدیل شده اند.
همین حکم حرمت در آیه نسبت به کافران نیز آمده و از زیارت قبور کافران بازداشته شده است.
دسته ای دیگر که زیارت قبور آنها حرام دانسته شده کسانی هستند که در زندگی دنیوی خویش اهل تکاثر و ثروت اندوزی و جمع و شمارش آن بوده اند؛ زیرا آنان کسانی هستند که پس از مرگ در قبور خویش دوزخ را می نگرند. این امکان به طور یقینی از باب تاثیر متقابل وجود دارد که آثار خشم و غضب الهی که آنان را دربرگرفته به زیارت کننده نیز برسد؛ زیرا چنان که گفته شد زیارت و دیدار به معنای تکریم و احترام است و اگر کسی قصد زیارت اهل کفرو نفاق و فسق و متکاثر کند در حقیقت گرایش و میل باطنی خویش را به آنان نمایان ساخته است و این نوعی مشابهت و هماهنگی با رفتارها و نابهنجاری های آنان را بیان می کند که در نتیجه خشم الهی، آنان را نیز در بر می گیرد.
تاکید بر حرمت دیدار این قبیل گورستان ها نشان می دهد که آنان راهی را رفته اند که دیگر بازگشتی نیست ولی انسان های زنده از منافقان و فاسقان و کافران را نه به قصد زیارت و تکریم بلکه آگاهی بخشی می توان دیدار کرد.
به هرحال هرگونه دیدار زیارتی به مفهوم پیش گفته از مردگان و زندگان چنین گروه هایی جایز نیست و در مورد مردگان، حرمت آن در آیه 84 توبه و 1 تا 6 سوره تکاثر بیان شده است.
در هنگام زیارت اهل قبور مستحب است که به عنوان آداب زیارت برای آنان دعا شود چنان که پیامبر بر سر گور مومنان می ایستاد و برای آنان دعا و استغفار می کرد. (مجمع البیان ج 5 و 6 المیزان ج 9 ص 360)
زیارت قبور مومنان نه تنها دستور و آموزه ای اسلامی و قرآنی است بلکه سیره نبوی و معصوم(ع) است و آنان همواره بر سر قبر مومنان رفته و برای ایشان دعا و استغفار می کردند.
زیارت نباید برای تفاخر و فخر فروشی باشد. بسیاری از مردم با قبرسازی و یا دیدار و زیارت قبور خویشان خودبه نوعی به فخرفروشی گرایش یافته اند. (تکاثر آیه 1 و 2) البته این معنایی است که برخی بیان کرده اند که اهل تکاثر و تفاخر نه تنها به مال و اعتبار اجتماعی خود می بالند بلکه پا از این فراتر گذاشته با معرفی مردگان خویش که اهل ثروت و مکنت بودند و دیدار و زیارت قبور آنان و ارج گذاری به ایشان می کوشند آنان را نیز به تعداد خود پیوست کرده و فخرفروشی کنند. در حقیقت با دیدار از گورستان ها و زیارت خاندان اهل ثروت و مکنت خویش می کوشند تا بر افتخارات خانوادگی خویش بیفزایند و در میان مردم پز دهند. این معنایی است که در بسیاری از تفاسیر آمده و می تواند درست باشد ولی به نظر می رسد که مراد آیه این است که فخرفروشان تا زمانی که در دنیا هستند به ثروت و مال خویش فخر می فروشند ولی هنگامی که مرگ، خود را به ایشان نشان می دهد در آن حالت است که می بینند آن چه از مال و ثروت بدان فخر کرده و مباهات می فروختند در حقیقت آتش دوزخ است. در واقع جمله «حتی زرتم المقابر» کنایه از مرگ و رفتن به قبور است که در آن حالت چشم های برزخی ایشان باز می شود و به حکم «بصرک الیوم الحدید» حقیقت مال و ثروت خویش را که آتش دوزخ است می بینند. از این رو در آیه آمده است لترون الجحیم.)
آثار زیارت
چنان که گفته شد زیارت چه از مردگان و چه از زندگان به سبب تکریم و انس و الفتی که ایجاد می کند امری پسندیده است که افزون بر افزایش و تحکیم روابط اجتماعی و تقویت بنیان های همدلی و همراهی و همگاهی و وحدت و اتحاد مردمی، آثار و تبعات مهم تری در زندگی شخصی و اجتماعی انسان به جا می گذارد که از آن جمله می توان به دست یابی زیارت کننده به بصیرت و آگاهی رشدی و ویژه اشاره کرد.
به عنوان نمونه زیارت کعبه به عنوان زیارت خدا نه تنها موجبات دست یابی به فضل و پاداش های الهی را فراهم می آورد (مائده آیه 2) و به حکم شکر نعمت افزون کند (لازیدنکم) بر ثروت مادی و معنوی شخص می افزاید (همان) بلکه موجبات جلب رضایت پروردگار را فراهم می آورد (همان) و او را در زمره دوستان و محبوبان الهی قرار می دهد. یعنی رضی الله عنهم و رضوا عنه و یحبهم و یحبونه که در حقیقت زیارت کننده هر چند که خود قصد خدا کرده ولی پیش از او خداوند قصد او کرده و پیش از آن که دوستی خویش را ابراز کند و یا رضایت خویش رابنماید این خداست که نخست گام اول را برداشته و دوستش داشته و راضی شده است؛ به این معنا که آن الله تو، لبیک ماست.
زیارت کعبه دارای ارزش های اخروی است (مائده آیه 2 و حج آیه 27 و 28) و رضایت خداوندی را جلب و جذب می کند. (همان) و آدمی را از عذاب های دردناک الهی رهایی می بخشد. (حج آیه 25 و فتح آیه 25) این ها نمونه های کوچکی از آثار و فواید زیارت کعبه است و آن چه ناگفته مائده بیش از آن است هر چند که خود رضایت خداوندی، مقام عظما و بلند و رفیعی است که نمی توان آن را کوچک شمرد. آثار و برکات زیادی که برای دیدار و زیارت کعبه نصیب آدمی می شود عاملی مهم در تشویق بشر به آن در طول تاریخ بوده است. (بقره آیه 125 و حج آیات 25 و 27 و آیات دیگر)
آثار زیارت پیامبر (ص) نیز غفران و آمرزش الهی (حجرات آیه 3 و 5) و بهره مندی از پاداش بزرگ و بی مانندی است که نصیب زایر می شود. (حجرات آیه 2 و 3)
در دیدار از مردگان و زندگان از مومنان می توان آثار بزرگی را بیان کرد که آنچه گفته شد بخشی از آن آثار می باشد.
آداب زیارت
برای دیدار از مردگان و زندگان اذن و پیش اجازه امری لازم و ضروری است. از این رو در آداب،زیارت پیش اجازه، مستحب دانسته شده و از مردم خواسته شده که زیارت شونده را پیش از حضور آگاه سازند و این با تلفن و یا روش های ارتباطی دیگر میسر است. در دیدار و زیارت مردگان نیز همین مساله مطرح است که اذن دخول مستحب دانسته شده است. انسان نباید در هیچ جایی بی اذن و پیش اجازه وارد شود. (احزاب آیه 53)
پایین آوردن صدا نیز از آداب زیارت است زیرا شخص در هنگام دیدار می کوشد تا انس و الفت و تکریم نماید و بزرگ کردن صدا مخالف این هدف است به ویژه که قرآن صدای بلند را در حکم صدای خران، زشت و ناهنجار دانسته است. (حجرات آیه 2 و 3 و لقمان آیه 19) از دیگر آداب زیارت آن است که اگر شخص در خانه خود در حال استراحت است به زیارت او نروید واو را در تنگنای اخلاقی قرار ندهید. از این رو گفته اند که شکیبایی و صبر در هنگام دیدار مستحب و از آداب دیدار است. بنابر این اگر صبر شود و شرایط دیدار شونده رعایت گردد تکریم اوست. (حجرات آیات 3 و 5)
زیارت شونده نیز مستحب است که برای زیارت کنندگان غذایی فراهم آورد تا از آن میل کنند و یا بخششی نماید و چیزی را به حکم هدیه بیان دارد تا تکریم متقابل انجام شود. از این حضرت ابراهیم (ع) برای مهمانان خویش غذایی فراهم آورد. (ذاریات) البته این غذا می تواند با توجه به دیدار شونده متفاوت باشد. اهل کرم همواره از خود چیزی از علم و دانش و دعا هدیه می کنند. در دیدار از قبور اولیا از آنان تقاضاهای داشته باشید که آنان به حکم مهمان نوازی و تکریم زیارت شونده پاسخ خواسته ها را می دهند. بنابر این در تشرف خود به عتبات عالیات و اهل علم و کرم و دانش از مردگان و زندگان تقاضای معنوی داشته باشید که شفاعت، یکی از آن هاست.

آداب زیارت

برای مشرف شدن به حرم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نکات و موارد متعددی در روایات ذکر شده است و بزرگان دین هم هر کدام نکات خاص و ویژه‌ای را عمل می‌نموده‌اند که در اینجا به بخشی از آنها اشاره می‌شود.
آنچه مسلم است اینکه زائر براساس توان نسبت به انجام این اعمال اقدام می‌نماید.
1ـ اولین نکته‌ای که اینجا لازم است به آن اشاره شود، این است که موقعی که کسالت دارید یا خسته هستید و یا در حال و هوای دعا نیستید به زیارت نروید. اول خودتان را آماده کنید، بعد مشرف شوید.

برای مشرف شدن به حرم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نکات و موارد متعددی در روایات ذکر شده است و بزرگان دین هم هر کدام نکات خاص و ویژه‌ای را عمل می‌نموده‌اند که در اینجا به بخشی از آنها اشاره می‌شود.
آنچه مسلم است اینکه زائر براساس توان نسبت به انجام این اعمال اقدام می‌نماید.
1ـ اولین نکته‌ای که اینجا لازم است به آن اشاره شود، این است که موقعی که کسالت دارید یا خسته هستید و یا در حال و هوای دعا نیستید به زیارت نروید. اول خودتان را آماده کنید، بعد مشرف شوید.
2ـ با رعایت نکته فوق، با آرامش، بدون توجه به اطراف و یا صحبت‌های غیرضروری با اطرافیان، با توجه کامل قلب به حضرت رضا(علیه‌السلام) به طرف حرم حرکت کنید.
3ـ گفتن ذکر (استغفرالله ذا الجلال و الاکرام من جمیع الذنوب و الاثام) در بین راه، یعنی از محل اقامت تا ورودی صحن مطهر.
4ـ وقتی می‌خواهید پایتان را داخل صحن بگذارید چون فضا عوض می‌شود ذکر هم عوض می‌شود. در صحن آرام آرام به طرف حرم حرکت کنید و ذکر شریف (لا اله الا الله) را تکرار کنید تا آنکه به روضه مقدسه برسید.
5ـ با احترام در ورودی روضه مقدسه بایستید. وقتی اذن دخول را خواندید و رقت قلبی به شما دست داد و اشکتان جاری شد و یا حالتان تغییر کرد، بدانید که این علامت رخصت و اجازه ورود به روضه است.
6ـ سجده کردن حرام است ولی عتبه بوسی مستحب مؤکد است.
7ـ هنگام رویت ضریح مطهر و قدم برداشتن در روضه منوره بهتر است ذکر شریف «الله اکبر» را بگویی، البته با رعایت احترام و ادب.
8ـ اگر مزاحمتی برای زائران حضرت به وجود نمی‌آید تا حد امکان به ضریح نزدیک شوید و زیارتهای وارده را بخوانید. اگر امکانش نیست، اصرار نداشته باشید، چرا که آزار نرساندن به زائران حضرت، واجب‌تر است.
9ـ بهتر است زیارت حضرت رضا (علیه‌السلام) و دعاها را از روی مفاتیح یا کتب معتبر موجود در حرم بخوانید.
10ـ اگر ناراحتی و مشکلی ندارید، ایستاده و با صدای آرام زیارت را بخوانید تا موجب سلب حضور قلب از دیگران نشوید. به خاطر رعایت ادب و احترام در محضر حضرت، از دعوت دیگران به فرستادن صلوات با صدای بلند خودداری کنید.
11ـ پس از خواندن زیارت، در صورت امکان به بالای سر حضرت بروید و به نیابت از حضرت ولی عصر(عج) نماز زیارت را بخوانید. اگر فرصت دارید دو رکعت نماز زیارت بخوانید که در رکعت اول بعد از حمد سوره یس، و در رکعت دوم سوره الرحمن خوانده می شود و یا دو رکعت نماز مانند نماز صبح بخوانید با نیت نماز زیارت.

  آداب زیارت

حرم‌های معصومین(ع) از مکانهایی هستند که انوار الهی بدون حجاب در آن جا تجلی می‌یابد و هر قلبی که بخواهد نورانی شود و به سوی خداوند راه پیدا کند می‌تواند از این منزلگاه‌های نورانی راه خویش را بیابد.
زیارت مانند سایر عبادات بلکه در صدر تمامی آنها دارای احکام، آداب و اسراری است و ظاهر و باطنی دارد. عده زیادی هستند که زیارت را انجام می‌دهند اما به باطن آن نمی‌رسند. برای بدست آوردن باطن زیارت و رسیدن به اصل منشأ الهی و پی بردن به هدف این عبادت باید متخلق به آدابی شد که آنها را می‌توان به پنج دسته تقسیم نمود: 

آداب پیش از سفر

1ـ اولین ادبی که زائر باید به آن در زیارت خویش توجه داشته باشد «نیت» است.
نیت: قصد زیارت کردن؛ این که قصد کنی زائر شوی و بر یافته خویش عهد بندی. نیت تو باید نیت زیارت ولی خدا باشد نه دیدن حریم حرم. مانند نیت نماز که قصدت نزدیکی به خداست برای زیارت نیز باید قصدت نزدیکی به خدا از طریق توسل به ولی خدا باشد و این اولین پله از نردبان قرب الهی‌ست.. وقتی قصد زیارت می‌کنی باید آن را با دیگر مقاصد دنیایی آلوده نسازی و منظور تو تنها تجدید عهد با ولی خدا و اجابت دعوت وی و طلب شفاعت از آنان باشد نه چیز دیگری، هنگامی که می‌گویی: «انی قصدتک» من قصد تو را کردم، یعنی از هر آن چه غیر توست دل بریدم و به سوی تو پناه آوردم؛ زیرا هر که با شماست، با خداست. شما شفیعان سرای جاویدید و واسطه رحمت خداوند، هر که به شما معتصم شود و از شما پیروی کند بهشت جایگاه ابدی اوست.» وقتی بدانی قصدت از زیارت چیست، پای در کدامین خاک می‌گذاری، پای بوس خاکی می‌شوی که روزانه صدها هزار فرشته خاک بوسش می‌شوند کم کم حجاب‌ها از جلوی چشمانت کنار می‌روند. با چشم سر نمی‌شود دید، باید چشم دل را گشود و خود را در ساحت حریمش پیدا کرد آن وقت می‌شود قصد زیارت نمود.

این حس ذره ذره به تو حیا می‌دهد حیایی که پیش زمینه ترک گناه است. نیت دل کندن از غیر و پیوستن به یار، آن جاست که مصداق این بیت شعر می‌شوی «ما سمیعیم و بصیریم و هشیم، با شما نامحرمان ما خامشیم»
2ـ دومین ادب این که ره توشه کافی برای سفر تدارک دیده باشی، حضرت رسول در این باره می‌فرمایند: «از شرف آدمیست که توشه خود را نیکو گرداند» و امام صادق(ع) نیز متذکر می‌شوند: چون به سفر روید سفره با خود بردارید و طعام‌های نفیس در آن قرار دهید.
3ـ سومین؛ در حلال بودن خرجی سفر دقت کنی و از آلودگی آن به مال حرام به شدت احتراز نمایی. لقمه‌ای که قرار است بر تو قوت بخشد باید طیب و طاهر باشد و اگر غیر آن در بطن تو باشد لذت چشیدن طعم شیرین زیارت را از تو می‌گیرد پس در آنچه زاد و توشه خود می‌کنی مطمئن باش که قصد زیارت فقط سبک معرفت است که رسیدن به آن با لقمه غیر دست نیافتنی ست.
4ـ چهارمین؛ بستگان، نزدیکان و دوستان دینی خود را از سفر خویش آگاه‌سازی و با آنها وداع کنی، در حدیثی از امام صادق(ع) که از سیره جدشان حضرت رسول (ص) ذکر می‌کنند اهمیت وداع را می‌توان احساس کرد. ایشان می‌فرمایند: وقتی حضرت رسول(ص) با مؤمنی وداع می‌کردند می‌فرمودند: خداوند شما را رحمت کند و پرهیزگاری را توشه شما داند و شما را به سوی هر خیری متوجه گرداند و جمیع حاجات شما را برآورد و دین و دنیای شما را سالم دارد، شما را به راحت برگرداند به سوی جمعی که ایشان به سلامت باشند.
5ـ پنجمین؛ غسل طهارت جسم که متن دعای آن در کتب دینی ذکر شده است که ما در این جا به برگرفته‌ای از معنی آن اشاره می‌کنیم. به نام خدا و به مدد خدا، هیچ نیرو و قدرتی جز به مدد الهی وجود ندارد، بر آئین رسول خدا و سخنگویان راستگوی خدا که درود خدا بر تمامی آنها باد. خدایا به وسیله این غسل دلم را پاک و سینه‌ام را گشاده ساز و قلبم را نورانی کن. خدایا این غسل را مایه نورانیت و پاکی و محفوظ ماندن و سبب شفای من از هر درد و بیماری و آفت و بدی‌ای که از آن هراس دارم و می‌پرهیزم قرار بده و قلب و اعضا و استخوان‌ها و خون و مو و پوست و مغز و اعصابم و آنچه زمین از من می‌کاهد را به وسیله این غسل پاک گردان. خدایا در روز نیازمندی و تهی‌دستی و بی‌چیزی‌ام در پیشگاه تو این غسل را شاهدی به سود من قرار ده ای پروردگار جهانیان که همانا تو بر هر چیز توانایی.
اللهم طهر قلبی و اشرح لی صدری و أجر علی لسانی مدحتک و الثناء علیک. اللهم اجعله لی طهوراً و شفاء و نوراً انک علی کل شیء قدیر . اللهم اجعله لی نورا و طهورا و حرزاً و کافیاً من کل داء و سقم و من کل آفه و عاهه و طهر به قلبی و جوارحی و عظامی و لحمی و دمی و شعری و بشری و مخی و عصبی و ما اقلت الارض منی و اجعله لی شاهداً یوم القیامه یوم حاجتی و فقری و فاقتی.
طهارتی دیگر که برای نایل ماندن به دیدار امام لازم است طهارت ذهنی است. فکر نیز مانند جسم احتیاج به طهارت دارد. در روایات آمده است که می‌دانید چه چیز ذهن شما را آلوده می‌کند؟ پاسخ روشن است! سوء‌ظن به امام معصوم(ع). من و تو وقتی می‌خواهیم به زیارت بیاییم می‌گوئیم با این همه گناه امام مرا می‌پذیرد؟ این نوع گفتار سوء ظنی است به امام معصوم(ع). آری اگر به خودمان نگاه کنیم که ذره‌ای گذشت در وجودمان نیست پندارمان درست است اما امام خدای کرم است روی زمین، او مانند مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است. و این نص صریح قرآن است که خداوند خطاب به گناهکاران می‌فرماید: اگر همه گناهان را کردی و از بخشش ناامید هستی از رحمت من (خدا) ناامید مشو چرا که گناه همه توبه‌کنندگان را می‌بخشم.
6) ششمین؛ انگشتر عقیق با نگین زرد رنگ که نقش روی آن «ماشاء الله لاقوه الا بالله استغفرالله»: هر چه خدا بخواهد است. نیرویی جز به مدد الهی وجود ندارد از او طلب مغفرت می‌کنم، و نقش روی دیگر آن محمد و علی باشد به دست کنی و اگر انگشتر فیروزه بود بهتر است نگینی داشته باشد که یک روی آن «الله الملک» خدا فرمانرواست، و روی دیگر آن «الملک لله الواحد القهار» فرمانروایی تنها از آن خدای یکتا و قهار است، نقش شده باشد.
7) هفتمین؛ مقداری تربت امام حسین(ع) را با خود برداری، به راستی اگر نبود این خاک هیچ تربتی دیگر نبود که شفیع شود بین تو و خدا که به واسطه این خاک که همراه خویش ساخته‌ای نظری حسینی به دلت بیندازد و سببی شود برای نجات و قبولی زیارتت. منقول است هنگام برداشتن آن این دعا را بخوانی: «خدایا این خاک قبر امام حسین(ع) است که ولی تو و فرزند ولی تو هست آن را بر گرفتم تا از آنچه می‌ترسم و نمی‌ترسم پناهم باشد و همچنین روایت است هنگامی که حضرت صادق (ع) به عراق آمدند گروهی نزد وی جمع شدند و پرسیدند که می‌دانیم تربت امام حسین(ع) شفای هر ذرداست. آیا باعث ایمنی از هر خوف و بیم نیز می‌شود؟ ایشان فرمودند: هر گاه کسى خواهد که او را از هر بیمى امان بخشد باید تسبیحى که از تربت آن حضرت ساخته باشند در دست بگیرد و سه مرتبه این دعا را بخواند أَصْبَحْتُ [أَمْسَیْتُ‏] اللَّهُمَّ مُعْتَصِما بِذِمَامِکَ وَ جِوَارِکَ الْمَنِیعِ الَّذِی لا یُطَاوَلُ وَ لا یُحَاوَلُ مِنْ شَرِّ کُلِّ غَاشِمٍ وَ طَارِقٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ مَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ [فِی جُنَّةٍ] مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ حَصِینَةٍ وَ هِیَ وِلاءُ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ [مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏] مُحْتَجِزا [مُحْتَجِبا] مِنْ کُلِّ قَاصِدٍ لِی إِلَى أَذِیَّةٍ بِجِدَارٍ حَصِینٍ الْإِخْلاصِ فِی الاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ وَ التَّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ جَمِیعا مُوقِنا أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ مِنْهُمْ وَ فِیهِمْ وَ بِهِمْ أُوَالِی مَنْ وَالَوْا وَ أُعَادِی مَنْ عَادَوْا وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِذْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَا أَتَّقِیهِ یَا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعَادِیَ عَنِّی بِبَدِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّا جَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ پس تسبیح را ببوسد و بر هر دو چشم بمالد و بگوید اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبَارَکَةِ وَ بِحَقِّ صَاحِبِهَا وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ بِحَقِّ أَبِیهِ وَ بِحَقِّ أُمِّهِ وَ بِحَقِّ أَخِیهِ وَ بِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِینَ اجْعَلْهَا شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَانا مِنْ کُلِّ خَوْفٍ وَ حِفْظا مِنْ کُلِّ سُوءٍ پس تسبیح را بر جبین خود بگذارد پس اگر در صبح چنین کند در امان خدا باشد تا شام و اگر در شام چنین کند در امان خدا باشد تا صبح.
8) هشتمین ادب؛ سوره‌های حمد، فلق و ناس، آیه الکرسی و قدر و آخر سوره آل عمران را بخوانی.
9) نهمین گام برای وصول به ساحت امام(ع) این است که اعضای خانواده خود را به گرد خویش جمع کنی و دو رکعت نماز بخوانی و از خدا طلب خیر کنی و سوره آیه الکرسی را بخوانی و بعد از حمد و ثنای پروردگار اعضای خانواده خویش را به خدا بسپاری به یمن تلاوت این سوره، امام محمد باقر (ع) نیز هرگاه عزم سفر می‌کردند خانواده خود را در حجره‌ای جمع می‌نمودند و این دعا را می‌خواندند: اللهم انی استودعک الفداة نفسی و مالی و اهلی و ولدی الشاهد منا و الغائب. اللهم احفظنا و احفظ علینا. اللهم اجعلنا فی جوارک. اللهم لا تسلبنا نعمتک و لا تغییر ما بنا من عافیتک و فضلک.
10) دهمین ادب از آداب پیش از سفر این است که با خانواده خود خداحافظی کنی و بر در خانه بایستی و تسبیحات حضرت زهرا(س) را بگویی و هر یک از سوره‌های حمد و آیه الکرسی را بر 3 جانب خود یعنی سمت راست و چپ و پیش رو بخوانی و خواندن دعایی که شرح آن در کتاب حلیه المتقین علامه محمدباقر مجلسی آمده است و به جهت اکمال آن وارد شده است. «اللهم احفظنی و احفظ ما معی و سلمنی و سلم ما معی و بلفنی و بلغ ما معی ببلاغک الحسن الجمیل.»
11) یازدهمین؛ یازده مرتبه سوره توحیدر ا زمزمه کنی و همچنین سوره‌های قدر و آیه الکرسی و فلق و ناس را و سپس عطر تلاوت این سوره‌ها را با لمس بدن خود تا همیشه ماندگار کنی در اعضا و جوارحت.
12) دوازدهمین؛ دعایی بخوانی جهت در امان ماندن در سفر در این باره حکایت زیر خواندنی است در حدیثی معتبر منقول است دو نفر به خدمت حضرت رسول(ص) رسیدند و به ایشان گفتند: ما می‌خواهیم برای تجارت به شام برویم حرزی به ما یاد بده تا در راه بخوانیم. فرمود که چون در منزلی فرود آیید و نماز خفتن بکنید، بعد از نماز پهلو را به رختخواب بگذارید و تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام را بخوانید و پس از آن آیه الکرسی را بخوانید چون چنین کنید تا صبح محفوظ می‌مانید. وقتی آنها روانه شدند جمعی از دزدان در پی آنها رفتند. اعمالی که حضرت رسول(ص) تعلیم فرموده بودند انجام دادند شب هنگام دزدان غلام خود را فرستادند تا از آنها خبر بگیرد، چون به نزد آنان رسید دو دیوار را دید و خبری از آن دو تن نبود. وقتی به دزدان گفتند آنها نیز آن مسیر را طی نمودند و همان دیدند که غلام دیده بود.
سپیده صبح که سر زد دزدان نزد آن دو تن آمدند و پرسیدند که شما دیشب در کجا به سر بردید؟ گفتند: در همین مکان. گفتند: ما آمدیم به تفحص شما و به غیر از دو دیوار چیز دیگری ندیدیم راز این واقعه چیست؟ و تجار تعلیم حضرت رسول(ص) را به آنها گفتند. دزدان در حالی که انگشت حیرت به لب داشتند گفتند: بروید که دزدی به شما دست نخواهد یافت.
13) سیزدهمین ادب خواندن این دعا هنگام ترک منزل است که از حضرت رسول(ص) منقول است که هیچ خلیفه‌ای آدمی در اهلش نمی‌گذارد بهتر از آن که در وقت بیرون رفتن دو رکعت نماز بخواند و سپس بگوید: اللهم انی استودعک نفسی و اهلی و مالی و ذریتی و دنیای و آخرتی و امانتی و خاتمة عملی.
14) چهاردهمین گام از آداب پیش از سفر دادن مقداری صدقه است، صدقه‌ای که در عین ناچیزی هفتاد نوع بلا را از انسان دفع می‌کند.
15) پانزدهمین و آخرین گام از آداب پیش از سفر این است که در هنگام سوار شدن به وسیله‌ای که قرار است رکاب تو باشد برای رسیدن به عرش الهی این آیه را تلاوت کنی و پس از آن به یاد هفت آسمان عاشقی، هفت کهکشان دلدادگی به حضرت زهرا(س) تسبیحات خاصه ایشان که تعلیم پدر بزرگوارشان به وی بود را در وقت اضطرارشان زمزمه کنی. «سبحان الذی سخرلنا هذا و ما کنا له مقرنین و انا الی ربنا لمنقلبون» : پاک و منزه است کسی که این (مرکب، وسیله سفر را) مسخر ما کرد و ما خود بر آن توانا نبودیم و همانا ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم.
آداب حین سفر
1ـ اولین ادب، همسفر و همراه شدن با همنشینان و همراهانی است که اهل تقوی، معرفت و معنویت باشند.
مجالست از مؤثرترین عوامل شکل‌گیری شخصیت انسان است. انسان‌ها غالباً همرنگ یاران و معاشران خود می‌باشند. تأکیدهای فراوانی که در آیات و روایات و احادیث و همچنین متون ادبی گذشته ما درباره همراهی با دوستان نیک و اهل تقوی شده، خود ناظر بر همین مطلب است. چنانکه امام علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «قارن اهل الخیر تکن منهم» : با اهل نیکی همراه و همنشین باش تا تو نیز یکی از آنان باشی. و در حدیث دیگری نیز می فرمایند: همنشینی با نیکان همچون مراوده با عطرفروش است که اگر او از عطر خویش به شخص ندهد، کمترین فایده این دوستی بوی عطر مغازه‌اش است که با پیکر و لباس تو عجین می‌شود و در نتیجه تا مدتی بعد از جدا شدن از او نیز بوی خوش عطر از وجود تو استشمام می‌گردد. سعدی علیه الرحمه نیز در گلستان این چنین می‌سراید:

• «همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید»
• تا تو را عقل و دین بیفزاید» تا تو را عقل و دین بیفزاید»
آدمی با مجاورت با نیکان به رنگ آنان در می‌آید و صفات و کمالات آنان در وی نیز پدیدار می‌گردد. امام صادق(علیه‌السلام) نیز در این باره به پیروانش می‌فرماید: با کسی رفاقت و مصاحبت کن و با کسی همنشین و همسفر شو که تو به آن زینت یابی و مصاحبت مکن با کسی که او به تو زینت یابد. یعنی تو بتوانی از او علم و کمالات کسب کنی. همان‌گونه که قطعه‌ای آهن پس از مدتی مجاورت با آهن‌ربا خاصیت آهن‌ربایی می‌یابد و یا پاره‌ای فلز با اندک زمانی نزدیکی با آتش، آتشین می‌شود و حرارت و نور از خود ساطع می‌کند، وجود آدمی نیز که جلوه‌ای از نور الهی است، از همنشینی و همسفری رنگ می‌پذیرد و به راستی مشتی گل است که از مجاورت با گل، بوی خوش گل را می‌گیرد و خوشبو می‌شود.

• «گلی خوشبوی در حمام روزی رسید بدو گفتم که مشکی یا عبیری بگفتا من گلی ناچیز بودم کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم»
• از دست محبوبی به دستم که از بوی دلاویز تو مستم و لیکن مدتی با گل نشستم وگرنه من همان خاکم که هستم» وگرنه من همان خاکم که هستم»
2ـ دومین ادب، خوش خلقی، شادمانی و حلم و بردباری با همسفران است. شاد کردن دل مؤمن، شاید خیلی ساده و کوچک به نظر برسد و تا به حال برای آن اهمیتی قائل نشده باشیم و تکرار روزمرگی‌های زندگی و مشکلات همیشگی باعث شود که کمتر به آن فکر کنیم و حتی عده کثیری از ما دیگر نقش آن را در زندگی‌مان کمرنگ و یا بی‌رنگ بیابیم، اما درجه اهمیت این ادب که نه تنها جزء آداب حین سفر است بلکه از اصول زندگیست، هنگامی برایمان ملموس می‌شود که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) آن را محبوبترین عمل نزد خداوند می‌داند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: محبوبترین عمل نزد خداوند شاد کردن مؤمن است.
وقتی مسافر نیت سفر می‌کند و زائر قصد زیارت، باید خود را مهمان امام بداند و هر چه در طول سفر زیارت‌اش از آغاز حرکت تا هنگام مراجعت برایش پیش می‌آید از جانب آن بزرگواران دانسته و نه تنها صبر و بردباری پیشه کند بلکه به فکر شاد کردن دل همسفر خویش باشد؛ چنانکه حضرت صادق(علیه‌السلام) بزرگ پرچمدار مکتب شیعه می‌فرماید: از مروت سفر، خوش طبعی بسیار در چیزی است که خداوند را به خشم نیاورد. زائر باید تمامی ناملایمات را به حلاوت پذیرایی امام و مولای مهربانش، با خرسندی پذیرا شود و راه و رسم شکوه و شکایت را در پیش نگیرد و با یاران و همسفران و راهبران سفر تلخی و تندی نکند که به راستی: «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی» نکته اساسی این حقیقت بزرگ آن است که آدمی در طول زندگی خود مسافر است، مسافر یک سفر زیارتی که به لقای خداوند می‌انجامد و این سفر مانند همه‌ی سفرها رنج و مشقاتی را داراست. قرآن کریم در تأئید این مطلب می‌فرماید: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کادحاً فملاقیه»؛ ای انسان تو در مسیر به سوی پروردگار خود دشواری‌های زیادی را متحمل می‌شوی پس آنگاه به لقای پروردگارت نائل می‌آیی »
3ـ سومین ادب؛ امام سجاد(علیه‌السلام) در رساله حقوقشان در مورد حق همسفر و هم صحبت این چنین خاطرنشان می‌سازند: «حق همسفر و هم صحبت آن است که تا آن جا که می‌توانی، با نیکویی و احسان با او هم صحبتی کنی وگرنه دست کم با انصاف با او رفتار کن و همان اندازه که او تو را گرامی می‌دارد، تو نیز او را گرامی بدار و همان‌گونه که او تو را حافظ و نگهدارست، تو نیز نگاهدارش باش و به گونه‌ای باش که او در هیچ گرامی داشتنی بر تو پیش دستی نکند، و اگر چنین کرد آن را جبران نمایی، و تا آن جا که شایستگی دارد، در دوستی با او کوتاهی مکن. خودت را بر آن بدار که خیرخواه و نگهدار و یاور او در فرمانبرداری از پروردگارش، و کمک او به خویشتن در نافرمانی نکردن از خدایش باشی. تو باید برای او رحمت باشی نه زحمت . در حدیث دیگری از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) منقول است که هر که اعانت کند مؤمن مسافری را، حق تعالی از او هفتاد و سه شدت از شدت‌های دنیا را بردارد و او را امان دهد از غم و اندوه و هفتاد غم و شدت در آخرت از او بردارد در وقتی که از شدت احوال قیامت نفس‌های مردم گرفته باشد. با درک دو حدیث فوق، لزوم کمک و همیاری در سفر به خوبی روشن است. این همیاری می‌تواند مادی، معنوی و یا فکری باشد که هر یک به اقتضای شرایط موجود امکان‌پذیر است. گاهی رساندن آب به تشنه‌ای و اعطای مقداری پول و خوراک به وی و گاه این عطش و تشنگی، عطش معرفت است و آن آب گوارا و جانفزا علم و معرفتی است که زکات آن یاد دادن و متذکر شدن به مؤمن است. وقتی دست گیر بنده‌ای شوی و او را به حقوق شرعی و معرفتی خویش آشنا کنی و پله‌ای از نردبان قرب الهی را به مدد یاری او طی کنی، شامل آن گروهی می‌شوی که ثوابی کمتر از بهشت ندارند. امام صادق(علیه‌السلام): مؤمن حاجتی از کسی برآورده نکند جز آن که خدای تبارک و تعالی او را فریاد زند ثواب تو بر من است و به کمتر از بهشت بر تو رضایت ندهم. حق مطلب آن جا ادا می‌شود که این یاری، تنها برداشتن قدمی صرفاً مادی و مالی نباشد بلکه همیاری معرفتی و معنوی نیز با او همراه باشد.

• «تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن به دمی یا قلمی یا قدمی یا درمی»
• به دمی یا قلمی یا قدمی یا درمی» به دمی یا قلمی یا قدمی یا درمی»
4ـ چهارمین ادب از آداب سفر، همسفر شدن با هم سطح خود از نظر مخارج است. با ارزشترین و گرامی‌ترین هستی مؤمن نزد وی عزت نفس اوست که همواره باید مراقب و محافظ آن باشد. عزت نفس فضیلتی است که با گذشت زمان به دست می‌آید و با اندک لحظه‌ای غفلت از کف می‌رود. آفت این ارزش، طلب احتیاج نزد بنده‌ای دیگر است. تأکید بزرگان بر لزوم رعایت این ادب و همسفرشدن با هم سطح خود از لحاظ برخورداری از تعلقات دنیوی این است که دست احتیاج به پیش کسی دراز نکنی و چشم‌داشتی به مال کسی نداشته باشی. در روایتی از امام صادق آمده است که از ایشان پرسیدند: شخصی رفیق می‌شود با جماعتی ثروتمند و از آنها دارایی‌اش کمتر است و آنها خرج خود را بیرون می‌آورند و او مانند آنها نمی‌تواند خرج کند. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: با کسی رفیق شود که مثل او باشد. عزت نفس مؤمن برای حضرت آنقدر مهم است که می‌گوید دوست ندارم خود را ذلیل کند پس اگر قصد سفر داری برای خود همسفری فراهم ساز که از لحاظ مالی شبیه به تو باشد. در حدیث دیگری از شهاب منقول است که به حضرت عرض نمودم که شما می‌دانید حال و توانگری مرا و احسانی که با برادران خود می‌کنم، پس با جماعتی از ایشان رفیق می‌شوم در راه مکه و برایشان توسعه می‌کنم و بسیار خرج می‌کنم. فرمود که ای شهاب! چنین مکن اگر تو دست به خرج نمودن بگشایی و ایشان هم بگشایند، به ایشان ضرر می‌رسد و پریشان می‌شوند، و اگر تو بکنی و ایشان نکنند باعث مذلت و خواری ایشان است، پس رفاقت با جماعتی بکن که مثل تو باشند در توانگری و توانایی.
5ـ پنجمین ادب، انفاق و گشاده‌دستی و سخت نگرفتن بر خود و همراهان از نظر مخارج و امکانات در سفر است. لقمان در نصایحش در مورد سفر به فرزند خویش می‌گوید: در توشه خود صاحب کرم باش در میان همسفران و چون تو را به ضیافت بطلبند، قبول کن و اگر از تو مدد بطلبند، یاری ایشان بکن. بر سه چیز بر ایشان غلبه کن: به بسیار خاموشی و بسیار نماز خواندن و سخاوت و جوانمردی در هر چه با خود داری از چهارپا و مال و توشه.
در سفر زیباست که به سنت انفاق و گشاده‌دستی پای‌بند باشی و از اعطای مال خود به دیگر همسفران دریغ نورزی بلکه مشتاقانه و بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی در این راه پیشگام باشی. بدیهی است که تنها با این خصایص و نظایر آن است که مسافر و یا زائر از خواص اهل ولا شده و از شفاعت و ورود در حوض رحمت و محبت اهل بیت بهره‌مند می‌گردد و از نعمت‌ها و مواهبی که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به خاطر کسی خطور کرده است، برخوردار می‌شود.
6ـ ششمین ادب؛ پرهیز از تجملات و تشریفات و تعینات دنیوی در طول سفر است. حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) در این باره می‌فرماید: بهترین خرج نمودن‌ها نزد خدا، میانه‌روی است و خدا اسراف را دشمن می‌دارد مگر در راه حج و یا عمره.
7ـ هفتمین ادب، فراهم نکردن اسباب غفلت و اشتغالات دنیوی برای خود در سفر است. انسان مؤمن باید در همه‌ی لحظات عمر و همه‌ی عرصه‌های زندگی، خود را در محضر خدا و خوبان خدا بداند و اگر هنوز چشم دل او باز نشده که به هر سو، رو کند آن عزیزان را به دیده دل ببیند، لااقل توجه داشته باشد که همواره در منظر آن شاهدان همیشه حاضر قرار دارد و آنان او را می‌بینند. چنانکه قرآن کریم در بیان همین حقیقت می‌فرماید: «قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون: بگو عمل کنید که خدا و رسول خدا و مؤمنان آن را می‌بینند » و بنابر احادیث، منظور از مؤمنان در این آیه ائمه اطهار(علیه‌السلام) هستند و پیامبر اکرم می‌فرمایند: «اعبدالله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک»؛ چنان بندگی کن که گویی خداوند را می‌بینی، پس اگر هنوز به آن مرتبه و جایگاه نرسیده‌ای و او را نمی‌بینی، لااقل با این احساس به بندگی بپرداز که در منظر خداوند قرار داری و او تو را می‌بیند و چه شیرین است سخن رهبر کبیر انقلاب اسلامی که می‌فرمایند: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید. اگر شخص همین توجه را حفظ کند که در هر حال خداوند ناظر بر درون و برون و فکر و اندیشه و اضطراب اوست، این درک حضور چنان حیایی بر او مستولی می‌سازد که شرم می‌کند در خلوت و آشکارا در فکر و دل، در قول و فعل و در غایب و حاضر مرتکب زشتی شود که خلاف ادب حضور در محضر و منظر الهی باشد. در نتیجه این شرم و حیا او را از غفلت و اشتغالات دنیوی و معاصی و آلودگی‌ها محفوظ می‌دارد.
8ـ هشتمین ادب، ترک کلام بیهوده و مخاصمه و مجادله در طول سفر است.
امام سجاد(علیه‌السلام) برای پرهیز از مجادله در طول سفر، سخنانی را بیان می‌دارند که خواندنی است: حق طرفی که تو علیه او ادعایی داری آن است که گرچه آن ادعا واقعاً حق توست، در گفتگو برای بیان مدعا و در مطالبه حق خود از او، نیک رفتار و آرام باشی، زیرا شنیدن ادعا از شخص مدعی بر گوش طرف مقابل سخت و گران می‌آید. دلیل خود را با نرمی و تواضع بفهمانی، به او مهلت بدهی، بیانی روشن و لطیف‌ترین فرمایش‌ها را به کارگیری و کشمکش او با تو، مانع از دلیل آوردن تو نشود، چندان که دلیل از دستت برود و نتوانی آن را جبران کنی.
9ـ نهمین ادب، محافظت از نقشه و اموال خود است. زائری که عاشق است، اگر در جریان سفر چیزی از او مفقود شد و یا خسارتی بر او وارد آمد، تأسف نمی‌خورد چرا که میزبان و دعوت کننده، آن امام مهربان و رئوف، خود ضامن جبران تمامی زحمات و خسارات است. گرچه او در پی این جبران نیست و پاکبازانه پا در راه سفر زیارت می‌نهد و شرق دیدار یار جبران کننده همه زحمات و خسارات است.
10ـ دهمین ادب؛ اقامه نماز اول وقت و ذکر تسبیحات اربعه 30 بار بعد از هر نماز شکسته. لقمان حکیم در ادامه نصایحش به فرزندش که ذکر شد، این چنین اهمیت نماز اول وقت را به وی خاطرنشان می‌سازد: ای فرزند! چون در سفری و وقت نماز آید، از برای امری آن را تأخیر مینداز و نماز را به جا آور و راحت بیاب که نماز قرضی است که هر چند بیشتر ادا می‌کنی سبک بار می‌شوی و نماز را با جماعت بخوان هر چند بر سر نیزه باشی و بر روی ادای آن به جماعت مصر باش. نماز عرصه دلبری است بین خدا و مخلوق، آدمی به حرمت نماز از گناهان تطهیر می‌گردد و به شرافت آن به حریم امن الهی نزدیک. حال اگر مسافر باشی و نمازت نماز زائر، بدون حجاب پا بر آن حریم قدسی می‌نهی و گام‌ها برای رسیدن به آن اوج، منتظر اجازت تو نخواهند ماند. تأکید فراوان به گذاردن نماز به جماعت، اشاره به روایاتی است که بیان می‌دارد دست خدا با جماعت است و جمعی که «یدالله» با اوست، تفرقه بینشان راه نمی‌یابد و سفرشان سفری الهی خواهد بود.
11ـ یازدهمین ادب؛ قرائت آیة الکرسی در هر شب و پس از آن این دعا «اللهم اجعل مسیری عبراً و صمتی تفکراً و کلامی ذکراً»: خدایا رفتارم را عبرت و سکوتم را اندیشیدن و سخنم را از تو یاد کردن قرار ده. زائر در هر لحظه از سفر یاد خداست؛ چه در سکوت، چه در سخن و چه خواب و یا بیداری زائر عاشق از لحظه حرکت به فکر درک لحظه حضور در آن آستان روحانی است.
12ـ دوازدهمین ادب، در هنگام سوار شدن به وسیله نقلیه، «بسم الله الرحمن الرحیم» را بر لب جاری ساختن دوازدهمین ادب است، که در هر کار که نام و یاد خدا نیست، شیطان، عرصه جولان و حضور می‌یابد.
13ـ سیزدهمین ادب و آخرین ادب از آداب سفر در آستانه ورود به شهری که حرم در آن است، حمد خدا را به جا آوردن و سر به سجده شکر بر زمین نهادن است. قرائت این دعا که در کتاب «مصباح الزائر» آمده است، نیز وارد است: «اللهم ارزقنی خیر هذا المکان و خیر اهله و خیر من دخل الیه أو یدخل الیه و خیر من اقرب منه أو أقام به او خرج عنه و اکفنی شره و شر اهله و شر من دخل الیه و یدخل الیه و شر من قرب منه او قام به او خرج عنه. اللهم و الهمهم حفظ حرمتک و العمل بشریعتک فی ترک الاذی لانفسهم بظلمهم لنا و الغیبة لنا و التعرض بنا و اختم علی جوارحهم ان تقع منها مخالفة لارادتک او معارضة لحکمک بشیء یغیر علینا عوائد رحمتک و فوائد نعمتک و ادفع عنا نحوس هذا المکان و ضره و بؤسه و اکداره و أخطاره و کمل لنا سعوده و خلوده و مساره و مباره و أدخلنا الیه مدخل صدق و أقمنا به مقام صدق و أخرجنا منه مخرج صدق و اجمل لنا من لدنک سلطاناً نصیرا و کن لنا علی الدهر ظهیراً و من کل سوء مجیراً وهب لنا فی الدنیا انعاماً کثیراً وفی الآخرة نعیماً و ملکاً کبیراً و ابدأ فی هذا الدعا و هذا الرجاء بمن یرضیک البدأة به من اهل الاصطفاء و الاجتباء و اجعلهم من الوسائل لنا الیک فی کل ما عرضناه او نعرضه علیک یا ارحم الراحمین»: «خدایا از خوبی این مکان و ساکنان آن و هر که به آن داخل شده است و یا بعداً وارد می‌شود و یا به نزدیک آن رسیده و در آن اقامت کرده یا از آن بیرون رفته، مرا بهره‌مند گردان.
د آن و ساکنین آن و آنکه در آن وارد شده است یا خواهد شد یا خارج گشته و کسی که نزدیک آن رسیده و یا در آن اقامت گزیده و یا از آن بیرون رفته است را از من بازدار. خدایا نگه داشتن حرمتت و عمل کردن به دینت را به دل آنها بیافکن تا ما را نیازارند و به این کار به خود ستم روا ندارند و پشت سر ما عیب‌جویی نکنند و مزاحم ما نشوند و چنان اعضای بدنشان را کنترل کن که نتوانند در مخالفت اراده‌ات یا معارضه فرمانت به کاری دست زنند که سودهای رحمتت و بهره‌های نعمتت را بر ما دگرگون سازند.
بدشگونی این مکان و زیان و مشکلات و آسیب‌ها و خطرهایش را از ما بگردان و نیک‌بختی و شادمانی و نیکی‌هایش را و بقایش را بر ما تکمیل فرما و ما را به راستی و درستی وارد گردان و در آن جا با بزرگواری مقیم و پا بر جایمان ساز و با دلی خوش و ستودگی ما را بیرون بر و از پیشگاه خود نیرویی مدد دهنده به ما مرحمت فرمای و در حوادث روزگار پشتیبان ما و از هر بدی پناهگاه ما باش. در دنیا نعمت‌های فراوان بر ما ببخش و در آن سرا نمعت‌های واقعی بزرگ به ما عطا کن. این دعا و امید را ابتدا در مورد هر که از برگزیدگان و انتخاب شدگان که آغاز کردن را به او می‌پسندی، آغاز کن و آنان را وسیله‌ای برای تقرب ما به خودت در آنچه عرضه داشتیم یا عرضه خواهیم کرد قرار ده، ای مهربانترین مهربانان و یا خواندن این آیه: «و قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً؛ و ای رسول ما دائم دعا کن که بارالها مرا به صدق داخل و به صدق خارج گردان و به من از جانب خود بصیرت و حجتی روشن که دائم یار و مددکار باشد، عطا فرما. »