کلمه مسجد بیست و هشت بار در قرآن آمده، که بیست و دو بار آن به صورت مفرد (مسجد) و شش بار هم به صورت جمع (مساجد) ذکر شده است. از بیست و دو مورد مفرد، پانزده مورد آن مقید به قید «الحرام» است، که مراد از همه آنها همان مسجد مخصوص، معروف و مقدس مسجدالحرام است که در مکه می باشد. یک مورد هم مقید به قید «الاقصی» است که مراد از آن، اولین قبله گاه مسلمانان (مسجدالاقصی) در بیت المقدس می باشد. یک مورد دیگر هم مقید به قید «ضرار» است، که مقصود همان مسجد معروف به (مسجد ضرار) است که به دست منافقان در مدینه ساخته شده بود. بنابراین از بیست و دو مورد لفظ مفرد مسجد، هفده مورد در قرآن، مقید به این سه قید «الحرام، الاقصی، ضرار» است، که بیان شد و پنج مورد به صورت مطلق و بدون قید آمده است. اما کلمه مساجد که شش بار در قرآن وارد شده است، سه مورد از آن، مقید به قید «الله»، (مساجدالله)، و سه مورد دیگر به طور مطلق (مساجد) بیان شده اند.[۶۳]
اما پانزده آیه ای که اختصاص به مسجدالحرام دارد را می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد:
۱٫ آیات مربوط به تغییر قبله: ازمجموع پانزده آیه مربوط به مسجدالحرام، سه آیه در رابطه با تغییر قبله است که هر سه آیه در سوره بقره قرار دارند. اولین آنها آیه ۱۴۴ است که می فرماید: «ما نگاههاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبله نهایى) مىبینیم! اکنون تو را به سوى قبلهاى که از آن خشنود باشى، باز مىگردانیم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روى خود را به سوى آن بگردانید! و کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده، به خوبى مىدانند این فرمانِ حقى است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده (و در کتابهاى خود خواندهاند که پیغمبر اسلام (ص)، به سوى دو قبله، نماز مىخواند) و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن این آیات) غافل نیست».[۶۴]
با اینکه جریان تغییر قبله در آیه ۱۴۴ بقره ذکر شده است، اما در آیات ۱۴۹ و ۱۵۰ سوره بقره نیز جهت تأکید دو بار دیگر، تکرار شده تا مردم به طور قطعی از قبله اول صرف نظر نمایند و کعبه را مورد توجه و استقبال قرار دهند.[۶۵]
خداوند تعالی در آیه ۱۴۹ می فرماید: «از هر جا (و از هر شهر و نقطهاى) خارج شدى، (به هنگام نماز)، روى خود را به جانب «مسجد الحرام» کن! این دستور حقى از طرف پروردگار تو است! و خداوند، از آنچه انجام مىدهید، غافل نیست»!، همچنین در آیه ۱۵۰ می فرماید: «و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روى خود را به سوى آن کنید! تا مردم، جز ظالمان (که دست از لجاجت برنمىدارند)، دلیلى بر ضدّ شما نداشته باشند؛ (زیرا از نشانههاى پیامبر، که در کتب آسمانى پیشین آمده، این است که او، به سوى دو قبله، نماز مىخواند.) از آنها نترسید! و (تنها) از من بترسید! (این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید»!
۲٫ آیات مربوط به برنامه حج: از مجموعه آیات مربوط به مسجدالحرام چند آیه در رابطه با برنامه حج است، از آن جمله آیه ۱۹۶ سوره بقره است: «و حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانید! … (البته) این براى کسى است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد (اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد). از خدا بپرهیزید! و بدانید که کیفر او سخت است»![۶۶]
آیه دیگر، آیه ۲۵ سوره فتح است که می فرماید: «آنها کسانى هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجد الحرام و رسیدن قربانی هایتان به محل قربانگاه بازداشتند و هر گاه مردان و زنان با ایمانى در این میان بدون آگاهى شما، زیر دست و پا، از بین نمىرفتند که از این راه عیب و عارى ناآگاهانه به شما مىرسید، (خداوند هرگز مانع این جنگ نمىشد)!. هدف این بود که خدا هر کس را مىخواهد در رحمت خود وارد کند و اگر مؤمنان و کفّار (در مکه) از هم جدا مىشدند، کافران را عذاب دردناکى مىکردی».
همچنین در آیه ۲۷ سوره فتح آمده است: «خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد، راست گفت. به طور قطع همه شما به خواست خدا در نهایت امنیّت و در حالى که سرهاى خود را تراشیده یا کوتاه کردهاید، وارد مسجد الحرام مىشوید و از هیچ کس ترس و وحشتى ندارید؛ ولى خداوند چیزهایى را مىدانست که شما نمىدانستید (و در این تأخیر حکمتى بود) و قبل از آن، فتح نزدیکى (براى شما) قرار داده است».
۳٫ آیات مربوط به قتال و جنگ با مشرکان: سومین قسمت از آیاتی که در رابطه با مسجدالحرام است، در زمینه قتال و جنگ با مشرکان است، هرچندکه از لحاظ مفهومی در ارتباط مستقیم با آیات قسمت دوم و مسئله حج می باشد. درآیه ۲۱۷ سوره بقره آمده است: «از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال مىکنند، بگو: «جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است؛ ولى جلوگیرى از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است …».
آیه مزبور در بردارنده نهی از جنگ در ماه حرام (چهارماه ذیقعده، ذی حجه، محرم و رجب) است و بیان می دارد که، کارهائی که مشرکان انجام داده اند از جنگ در این ماه حرام، بزرگتر و جرمش عظیم تر است.[۶۷]
همچنین در آیه ۱۹۱ سوره بقره آمده است: «و آنها را (بت پرستانى که از هیچ گونه جنایتى ابا ندارند)، هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا (مکه)که شما را بیرون کردند، آنها را بیرون کنید! و فتنه (بت پرستى)، از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! جزاى کافران چنین است».
این آیه و سه آیه بعد از آن، مسائل مختلف و مهم جهاد را مطرح می کند، که شامل هم فلسفه جهاد و هم روش و نحوه انجام آن و رعایت جوانب مختلف برخورد با دشمن و مراعات معیارهای اخلاقی و انسانی در این رابطه و حفظ حرمت و قداست مسجدالحرام به عنوان مأمن و پناهگاه بودن آن؛ حتی برای مشرکان جز آنکه آنها در آنجا هم قصد توطئه و کشتار را داشته باشند.
یکی دیگر از آیاتی که در این مورد وارد شده، آیه دوم سوره مائده است. خداوند متعال در این آیه می فرماید. «اى کسانى که ایمان آوردهاید! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمارید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! …، اما خصومت با جمعیّتى که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدّى و تجاوز کند! …».
همچنین خدای تعالی در سوره انفال آیه ۳۴ بر لزوم عذاب دنیایی و اخروی مشرکان اشاره نموده، می فرماید: «چرا خدا آنها را مجازات نکند، با اینکه از (عبادت موحّدان در کنار) مسجد الحرام جلوگیرى مىکنند، در حالى که سرپرست آن نیستند؟! سرپرست آن، فقط پرهیزگارانند؛ ولى بیشتر آنها نمىدانند».
خداوند متعال به مشرکان وعده عذاب داده، در آیه ۷ سوره توبه در مورد آنان، چنین می فرماید: «چگونه براى مشرکان پیمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالى که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟!، مگر کسانى که نزد مسجد الحرام با آنان پیمان بستید (و پیمان خود را محترم شمردند)، تا زمانى که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد».
خداوند قهار در آیه ۲۸ سوره توبه، فلسفه عدم ورود مشرکان به مسجدالحرام را اینگونه بیان می دارد: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! مشرکان ناپاکند. پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر مىترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بىنیاز مىسازد (و از راه دیگر جبران مىکند). خداوند دانا و حکیم است».
اما خداوند در سوره توبه آیه ۱۹جهاد در راه خدا را برتر از همه کارها می داند، آنجا که می فرماید: «آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانند (عمل) کسى قرار دادید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه او جهاد کرده است؟! (این دو)، نزد خدا مساوى نیستند! و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمىکند»!.
آیاتی که تا کنون ذکر شد، مواردی بود که در زمینه مسجدالحرام وارد شده بودند. اما آیاتی که در رابطه با مسجد الاقصی آمده اند، یک مورد با تصریح به نام مسجدالاقصی، و یک مورد هم به طور اشاره به آن وارد شده است:
۱٫ مورد اول در آغاز سوره اسراء قرار دارد که همه مفسران آیه مورد نظر را در مورد معراج پیامبر (ص)، می دانند و آن آیه این است: «پاک و منزّه است خدایى که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى «که گرداگردش را پربرکت ساختهایم» برد، تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بینا است».
۲٫ آیه دیگری که در رابطه با مسجدالاقصی است، در مورد بنی اسرائیل و حوادث مربوط به آنها است، که در ادامه اولین آیه سوره اسراء آمده است. آنچه در مجموعه این آیات، به بحث مسجد از دیدگاه قرآن ارتباط پیدا می کند، آیه ۷ سوره اسراء است که می فرماید: «اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى مىکنید و اگر بدى کنید، باز هم به خود مىکنید. هنگامى که وعده دوم فرا رسد، (آن چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر مىشود و داخل مسجد (الاقصى) مىشوند همانگونه که بار اول وارد شدند و آنچه را زیر سلطه خود مىگیرند، در هم مىکوبند». اکثر مفسران، مراد از مسجد در این آیه را، بیت المقدس و مسجدالاقصی می دانند.
آخرین مورد از موارد مسجد با لفظ مفرد، که با قید ضرار در آیه ۱۰۷ سوره توبه آمده، اشاره به مسجد ضرار دارد: «(گروهى دیگر از آنها) کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقهافکنى میان مؤمنان، و کمینگاه براى کسى که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود. آنها سوگند یاد مىکنند که: (جز نیکى (و خدمت)، نظرى نداشتهایم!) امّا خداوند گواهى مىدهد که آنها دروغگو هستند».
همان طور که قبلا اشاره شد، کلمه مسجد شش بار هم با صیغه جمع (مساجد)، در قرآن وارد شده است، که سه مورد از آن، مقید به قید «الله»، (مساجد الله)، و سه مورد دیگر به طور مطلق (مساجد) بیان شده اند، که آن آیات عبارتند از:
۱٫ آیه ۱۱۴ سوره بقره که می فرماید: «کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او (مساجد الله) جلوگیرى کرد و سعى در ویرانى آنها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانونهاى عبادت) شوند. بهره آنها در دنیا (فقط) رسوایى است و در سراى دیگر، عذاب عظیم (الهى)»!!
۲٫ آیه ۱۱۷ سوره توبه که می فرماید: «مشرکان حق ندارند مساجد خدا (مساجد الله) را آباد کنند در حالى که به کفر خویش گواهى مىدهند! آنها اعمالشان نابود (و بىارزش) شده و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند»!
۳٫ آیه ۱۱۸ سوره توبه که می فرماید: «مساجد خدا را تنها کسى آباد مىکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد امید است چنین گروهى از هدایتیافتگان باشند».
۴٫ آیه ۱۸۷ سوره بقره که می فرماید: «… و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید! این، حد و مرزهاى الهى است پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را براى مردم، روشن مىسازد، باشد که پرهیزکار گردند».
۵٫ آیه ۴۰ سوره حج که می فرماید: «همان ها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه مىگفتند: «پروردگار ما، خداى یکتا است»! و اگر خداوند بعضى از مردم را بهوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مىشود، ویران مىگردد! و خداوند کسانى را که یارى او کنند (و از آیینش دفاع نمایند)، یارى مىکند خداوند قوى و شکست ناپذیر است».
۶٫ آیه ۱۸ سوره جن که می فرماید: «و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید».
با توجه به اینکه مسجد در عرف قرآن، عبادتگاهی برای ذکر خدا است، از قداست و احترام و جایگاه بس بلند و خاصی برخوردار است و در آیات فراوانی از مسجد به بزرگی و عظمت یاد شده و گاهی بدون اینکه لفظ مسجد بهکار رود، از قرائن مشخص می شود که منظور مسجد است.