وقف در فرهنگ اسلام
راهکارها، موانع و شرایط
یکی از ویژگیهای نظام حقوقی و اقتصادی اسلام فرهنگ حسنه ی وقف است؛ که در متون دینی ما به طور گسترده ای مطرح است .البته در قرآن کلمه وقف به صورت مصطلح به کار برده نشده است، اما واژهها و عبارات عامی داریم که یکی از موارد آنها را میتوانیم وقف بدانیم مثل کلمه خیرات که در قرآن آمده، قرآن انسان را به خیرات تشویق میکند و میفرماید که فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ[1]؛ در کار های خیر مسابقه دهید ! یا اینکه در آیه 61 سوره مؤمنون میفرماید: «أُوْلَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ؛ اهل ایمان آنانند که در کارهاى نیک شتاب مىورزند و در انجام آنها سبقت مىجویند»؛
خیرات یک واژۀ عام است که هم شامل؛ تعاون، انفاق، اطعام، احسان و کلاً هر موردی که انسان برای رضای خدا قدم بر میدارد میشود و هم یکی از موارد خیرات، وقف است. بنا بر این قرآن انسان را به همه خیرات از جمله این نوع خاص یعنی وقف تشویق میکند و حتی میفرماید: مومنین کسانی هستند که در خیرات سرعت به خرج میدهند و با هم مسابقه میدهند.
به این ترتیب قرآن ما را به انجام تمام خیرات از جمله وقف تشویق میکند، آیات دیگری نیز هست که تقریباً به وقف با معنای خاص فقهی اشاره دارد، از جمله آیه 46 سوره کهف که میفرماید: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا» مال و فرزند زینت زندگی دنیا است اما باقیاتالصالحات که یک مورد آن یقیناً وقف است و انسان میتواند آن را به عنوان مصداق کامل وقف بیان کند، ارزشهای پایدار و شایستهای است که انسان برای خدا انجام میدهد؛ قرآن میفرماید ثواب این نوع کار نزد خدا بیشتر و امید بخشتر است.
اساسا وقف یک نوع عبادت خاص است و قصد قربت لازم است و ما میتوانیم آن را نوعی عبادت تلقی کنیم، چون در روایات آمده است که وقتی امیرالمومنین(ع) وقفی را انجام میداد، در وقفنامه اینگونه مینوشت؛ که علی این چشمه را وقف کرده تا اینکه خداوند او را از آتش جهنم نجات دهد. ایشان و سایر ائمه وقف را به صورت عبادت مطرح میکردند که در روز قیامت ذخیرهای برای آنها باشد. در روایتی آمده است :
بعضى از غلامان به حضرت علی ع خبر دادند که آب چشمه ى یکى از باغهای حضرت، آن قدر با برکت است که مانند گردن شتر می جوشد. امام سه مرتبه فرمود: وارث آن چشمه را مژده دهید. سپس حضرت چند گواه طلبید و آنان را گواه گرفت که این چشمه را در راه خدا وقف کردم تا پایان دنیا و فرمود: إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ لِیَصْرِفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِیَ النَّارَ این کار را کردم تا خداوند آتش جهنم را از چهرهى من دور کند. معاویه بعد از شهادت امیر المومنین ع ،همان نخلستان را از حضرت امام حسن علیه السّلام به دویست هزار دینار خواست تا خریدارى کند. حضرت مجتبی ع فرمود: هرگز چیزى از آن را نمىفروشم چونکه پدرم آن را در راه خدا وقف کرده است .[2]
البته به علت نیازهای جامعه مقولههای وقف تعدد پیدا می کند چون وقف محدوده خاصی ندارد و میتوان به تمام نیازهای جامعه وقف را سرایت داد. زیرا مراد از وقف امری است که به رفع نیازهای جامعه در راستای کمال و سلامت مادی و معنوی آن کمک کند، وقف مدرسه، حوزههای علمیه، کتاب و کتابخانه ، توسعه مراکز عبادی مثل مسجد، یا محل ترویج معارف اسلامی برای عزاداریها و یا رفاه عمومی و اقتصادی مثل وقف قنات و آب و اراضی کشاورزی و توسعه مراکز بهداشتی و درمانی جامعه از جمله ی مصادیق وقف است.
الف : راهکارهای ترویج وقف
می توان از راه های مختلفی سنت حسنه ی وقف را ترویج کرده و گسترش داد که برخی عبارتند :
1 –تبیین آیات وقف به متمولین متدین
اگر ما بتوانیم مردم را از فوائد بیشمار معنوی و مادی وقف آکاه سازیم قطعا نتیجه ی مثبت خواهیم گرفت چرا که وقتی مردمِ معتقد، با شنیدن کلام خدای سبحان و باور کردن وعده های قرآن و اهل بیت ع مشتاقانه از جان و مال و فرزندان خود می گذرند مطمئنا در وقف اموال نیز پیش قدم خواهند شد برخی از آیات وقف عبارتند :
- الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرٌْ أَمَلًا (کهف 46) مال و فرزند، زینت زندگى دنیاست و باقیات صالحات [ارزشهاى پایدار و شایسته مانند وقف] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است!
- وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرٌْ مَّرَدًّا ( 76 مریم ) کسانى که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان مىافزاید و آثار شایستهاى که از انسان باقى مىماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است!
- عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَت (انفطار:5) در آن زمان هر کس مىداند آنچه را از پیش فرستاده و آنچه را براى بعد گذاشته است.
فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ أَقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَ مَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکمُ مِّنْ خَیرٍْ تجَِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیرًْا وَ أَعْظَمَ أَجْرًا (مزمل : 20) پس به اندازهاى که براى شما ممکن است از قرآن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا «قرض الحسنه» دهید و بدانید آنچه را از کارهاى نیک براى خود از پیش مىفرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت.
- لَّیْسَ الْبرَِّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَاکِنَّ الْبرَِّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ الْمَلَئکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّنَ وَ ءَاتىَ الْمَالَ عَلىَ حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائلِینَ وَ فىِ الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّکَوةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَ الصَّابرِِینَ فىِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئکَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ( 177 بقره ) نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و یا مغرب بگردانید، بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آوَرَد، و مال خود را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راهِ آزاد کردن] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زکات را بدهد، و آنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زیان، و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانى که راست گفتهاند، و آنان همان پرهیزگارانند.
لَن تَنَالُواْ الْبرَِّ حَتىَ تُنفِقُواْ مِمَّا تحُِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شىَْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ( 92 ال عمران ) هرگز به حقیقت نیکوکارى نمىرسید مگر اینکه از آنچه دوست مىدارید، در راه خدا انفاق کنید و آنچه انفاق مىکنید، خداوند از آن آگاه است.
الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواْ مَنًّا وَ لَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُون
( 262 : بقره ) کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس به دنبال انفاقى که کردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است و نه ترسى دارند، و نه غمگین مىشوند.
2- بیان سیره و سخن اهلبیت ع در این زمینه
از آنجائی که مردم متدین جامعه اهل بیت ع را به عنوان الگو ی کامل پذیرفته اند راه و روش آن گرامیان برای مردم از اهمیت والائی برخوردار است ؛ به این جهت بیان سیره و سخن آنان تاثیر به سزائی در تمایل مردم به سوی وقف خواهد داشت .
همچنانکه می دانیم : ائمه اطهار (ع) در وقف کردن پیشرو بودند و وقفهایی هم که انجام میدادند متنوع بوده، مثلاً آب چشمه برای رهگذران، زمینهایی که درآمد آن صرف فقرا و ایتام شود، باغهایی که از میوه آن مردم استفاده کنند و ... ، امامان ما نیازهای جامعه را با وقف تأمین میکردند و اهداف فرهنگی و تعلیم و تعلم را در نظر داشتند چنانکه این کار را مسلمانان در طول تاریخ از اهل بیت ع یاد گرفتند.
به عنوان نمونه به چند مورد از وقفها و آداب و شرائط آن در سیره ی اهل بیت ع اشاره می کنیم :
وقف زمین و آب برای رفاه مردم
امام صادق ع فرمود : رسول خدا ص غنیمت ها را تقسیم کرد و سهم علی ع قطعه زمینی بود که در آن چشمه ای جاری ساخت که از آن آبی مثل گردن شتر فوران کرد و آنرا ینبع نامید شخصی آمد و به علی ع مژده داد و به امام ع تبریک گفت . امام ع فرمود: به کسی تبریک بگو که از این چشمه جوشان بهره مند خواهد شد . بعد حضرت آنجا را وقف کرد وفرمود : هِیَ صَدَقَةٌ بَتَّةً بَتْلًا فِی حَجِیجِ بَیْتِ اللَّهِ وَ عَابِرِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا تُبَاعُ وَ لَا تُوهَبُ وَ لَا تُورَثُ فَمَنْ بَاعَهَا أَوْ وَهَبَهَا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا [3]اینجا در راه خدا وقف قطعی می شود به حاجیان بیت الله و عابران از این گذرگاه . هرگز فروخته نمی شود بخشیده نمی گردد و ارث برده نمی شود ؛ هر کس اینجا را بفروشد یا ببخشد لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی بر او باد، و خداوند هیچ عمل خیری را از او نمی پذیرد.
وقف خانه برای نیازمندان
امام صادق ع فرمود : أمیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السّلام خانه خود را که در محله بنى زریق مدینه بود، وقف کرد، وقفنامهاش را این گونه انشاء فرمود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* هَذَا مَا تَصَدَّقَ بِهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ حَیٌّ سَوِیٌّ تَصَدَّقَ بِدَارِهِ الَّتِی فِی بَنِی زُرَیْقٍ صَدَقَةً لَا تُبَاعُ وَ لَا تُوهَبُ وَ لَا تُورَثُ حَتَّى یَرِثَهَا اللَّهُ الَّذِی یَرِثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَسْکَنَ هَذِهِ الصَّدَقَةَ خَالاتِهِ مَا عِشْنَ وَ عَاشَ عَقِیبُهُنَّ فَإِذَا انْقَرَضُوا فَهِیَ لِذَوِی الْحَاجَةِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ شَهِدَ اللَّه ؛ این چیزیست که على بن ابى طالب در حال حیات و سلامت خود آن را وقف کرده است، او خانه خود که در محلّه بنى زریق [4]واقع است، بصورت وقفى درآورده است، که بفروش نمیرود، و بخشیده نمیشود، و به ارث برده نمیگردد، تا وقتى که خداى وارث آسمانها و زمین آن را به ارث ببرد. و او خالههایش را در آن موقوفه سکونت داده است، تا هر زمان که ایشان و اعقابشان زندگى کنند، پس چون ایشان منقرض شوند این خانه به نیازمندان از مسلمین تعلّق دارد. خدا و فلان و فلان بر این وقف شهادت دادهاند.[5]
وقف مجتمع رفاهی برای نیازمندان و نسل آینده
در تاریخ زندگانی امام هفتم ع آمده است که آن گرامی زمینی آباد را با تمام امکانات رفاهی برای نیازمندان و فرزندان خویش وقف نمود و متن وقفنامه چنین است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * هَذَا مَا تَصَدَّقَ بِهِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ... ؛ موسى بن جعفر زمینش در فلان مکان، که مشخّصات و حدّ و مرز آن چنین و چنان است، تمامى آن زمین، نخلهاى آن، قسمتهائى که ساختمانى در آن نیست، آب موجود در آن، گوشه و کنار آن، حقّ و نوبت آب آن، و هر حقّ دیگرى که در بلندىها و بیشه آن مىباشد، و نیز تمام امکانات و سرویس موجود در آن (مثل آشپزخانه، آبریزگاه، حمام، راه و غیره)، و نیز قسمت روباز و مسیل آن، قسمت آباد و قسمت لم یزرع آن، همگى اینها را موسى بن جعفر به اولاد بلا فصل خود- چه زن، چه مرد- وقف نمود، سرپرست این زمین، منافع آن را بعد از مخارج لازمه براى آبادانى و حفظ آن و نیز به استثناى منافع سى اصل درخت که بین فقراى اهل روستا تقسیم مىشود،
بقیّه را بین اولاد موسى بن جعفر تقسیم مىکند به گونهاى که هر پسر دو برابر دختر سهم ببرد، هر یک از دختران موسى بن جعفر که ازدواج کرده سهمش از این وقف قطع گردد تا زمانى که شوهرش را (به مرگ یا طلاق) از دست بدهد که در این صورت سهم او مانند دخترانى است که هنوز ازدواج نکردهاند، هر کدام از فرزندان موسى که فوت کنند اگر فرزندى داشتند فرزندانشان سهم پدر خود را به ارث مىبرند، پسر دو برابر دختر، همان طور که موسى بین اولاد بلا فصل خود شرط کرده است، و هر یک که فوت کردند و فرزندى نداشتند سهم او به سهم بقیّه اضافه شود، نوههاى دخترى در این وقف سهمى ندارند مگر اینکه پدرانشان از فرزندان من باشند، و تا وقتى احدى از اولاد و نسل من باقى باشد کسى در این وقف سهمى ندارد. اگر همگى آنان از بین رفتند و کسى باقى نماند این مال وقف است بر خواهران و برادران تنى (پدرى و مادرى) من، مادامى که کسى از آنان باقى باشد. به همان روشى که بر اولاد و نسل خودم شرط کردم، اگر خواهر و برادران تنى از بین رفتند و منقرض شدند این مال وقف خواهد بود بر خواهران و برادران پدرى و نسل آنان مادامى که کسى از ایشان باقى باشد؛ و اگر از ایشان هم کسى باقى نماند این مال وقف است بر خویشان و اقارب هر کدام که از دیگرى به من نزدیکتر باشند، تا زمانى که دیگر کسى روى زمین زنده نباشد (یعنى تا قیامت)
موسى بن جعفر در حال صحّت و سلامت این مال را بىهیچ شکّ و شبههاى به حقّ و به طور قطعى و براى طلب مرضات خدا و نعیم اخروى وقف نمود و هیچ بازگشتى در آن نیست. (و استثناء بردار نمىباشد) و براى هیچ مؤمنى که ایمان به خدا و روز قیامت دارد جایز نیست که آن را بفروشد یا بخرد یا ببخشد یا به کسى بدهد و یا موارد مشخّصشده آن را تغییر دهد، تا زمانى که انسان و هر چه در روى زمین است عمرش بسر آید و خداوند وارث آن گردد. اختیار این وقف به دست «علیّ» و «ابراهیم» است. اگر یکى از این دو فوت کرد «قاسم» به جاى او خواهد بود. اگر یکى از آنان فوت کرد «اسماعیل» جاى او خواهد بود، اگر از بین این دو، یکى فوت کرد، «عبّاس» به جاى او باشد، و اگر یکى از این دو فوت کرد، فرزند بزرگتر از بقیّه به جاى او بیاید. و اگر فقط یک نفر از نسل من باقى باشد او سرپرستى این وقف را به عهده گیرد. راوى گوید: «امام رضا علیه السّلام فرمودند: پدرم، اسماعیل را که از عبّاس کوچکتر بود بر عبّاس مقدّم داشتند»[6]
3- مشخص کردن نیاز های روز جامعه
سومین راهکار می تواند روشن شدن مصادیق وقف در عصر ما باشد، یعنی علاوه بر اینکه با آیات و روایات مردم به سوی وقف ترغیب می شوند باید نمونه های عینی نیازهای جامعه را در مقابلشان قرار داد تا آنان ضمن علاقه ای که به وقف پیدا کرده اند مشکلات و نیاز ها را لمس نمایند و در این راه قدم هائی بردارند . و برای دنیا و آخرت خود و نسل اینده شان در این زمینه تلاش کنند .
4 – مطمئن کردن مردم به آینده ی موقوفات مردم نباید در مورد عملکرد متولیان وقف تردید داشته باشند؛ آنان باید اطمینان کامل پیدا کنند که اموال موقوفه ی انان پایمال نخواهد شد و در مسیر ارزشی خود استفاده می شود . همچنانکه خداوند متعال پایداری و سود اخروی آنرا تضمین فرموده متولیان وقف نیز با عملکرد مخلصانه این را ثابت کنند .
بنا بر این عدم اطلاع از بهره های مادی و معنوی وقف و عدم اطمینان بهره گیری صحیح و رعایت نکردن آداب وقف ، از موانع مهم تمایل به وقف کردن ؛ در عصرماست .
5 - بیان آثار وقف
تأکید بر آثار وقف، در مطرح شدن، پذیرش و ترویج وقف تاثیر فراوانی دارد . باید به مردم بباورانیم که وقف سنت حسنهای است که فقر زدایی کرده، فاصله طبقاتی را کاهش میدهد. کسانی که ثروتمند هستند در راه احیاء فقرا و کمک به نیازمندان وقف میکنند که این اقدام عدالت اجتماعی را در پی دارد، این افراد از امکاناتی که خود برخوردارند دیگران را نیز برخوردار میکنند مخصوصاً با وقف مراکز عبادی ،آموزشی ، رفاهی و بهداشتی می توان فرهنگ وقف را در جامعه رونق داد.
ب - آداب ، شرائط و موانع وقف و واقف
واقف باید از شرایط ویژه ای برخوردار باشد تا اینکه آثار مطلوب آنرا در زندگی دنیوی و اخروی اش احساس نماید .برخی از آداب و شرائط وقف از این قرار است :
1 - از اموال دوست داشتنی و محبوب
قرآن می فرماید : لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (آل عمران / 92)
هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمىرسید مگر اینکه از آنچه دوست مىدارید، (در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق مىکنید، خداوند از آن آگاه است. وقف هم که یکی از بهترین مصادیق بِّر و نیکوکاری است حتما باید از اموال محبوب و دوست داشتنی واقف باشد و گرنه اموال بی خاصیت و بی ارزش در نزد خداوند چندان جایگاهی ندارد . اموالی را هم که در دست رس انسان بوده و الآن از دستش بیرون می رود و او از روی ناچاری آنرا وقف می کند فایده ای ندارد.
2- پاک بودن منابع
از مهمترین شرائط اموالی که وقف می شود اولا مالکیت شرعی واقف بر آن اموال است و ثانیا مال موقوفه حتی شبهه ناک هم نباشد زیرا مال مشتبه و غیر مشروع از مهمترین موانع وقف است و هرگز پذیرفته نمی شودف این آیه ی قران است که می فرماید : إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ ؛ خداوند فقط از تقواپیشگان مىپذیرد. (مائده / 27) بر این اساس کارهای نیک و اعمال صالح و خیرات همانند وقف، باید از منابع پاک و حلال و خالصِ واقف باشد و گرنه نه تنها ثمره و بهره ای برای واقف نخواهد داشت بلکه بر عکس موجب گناه و عذاب اخروی و مصداق اکل مال به باطل خواهد بود .
سخن مهم امام حسین ع
در روایات آمده است : هنگامی که به امام حسین ع خبر دادند «عبدالله بن عامر» - از کارگزاران بنی امیه - چنین و چنان وقف کرده و عده زیادی برده آزاد کرده است، فرمود: «مَثَل عبدالله بن عامر همانند کسی است که از حاجیان و راهیان خانه ی خدا سرقت کرده و سپس اموال دزدی را صدقه می دهد .» آنگاه افزود: إِنَّمَا الصَّدَقَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةُ مَنْ عَرِقَ فِیهَا جَبِینُهُ وَ اغْبَرَّ فِیهَا وَجْهُهُ [7] وقف ی پاکیزه، وقفی کسی است که در راه کسب آن پیشانی اش عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است .» وقتی از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «منظور حضرت سید الشهداء علیه السلام چه کسی بوده است؟» فرمود: «علی بن ابی طالب علیه السلام .»
دزدی و صدقه
امام صادق ع فرمود : شنیده بودم: مردم ساده لوح شخصی را مىستایند و به بزرگى از او یاد مىکنند، و من مشتاق گشتم تا از نزدیک او را ببینم، امّا بگونهاى که مرا نشناسد تا شخصیّت او را ارزیابى کنم. اتفاقا روزى او را در مکانى دیدم که جمعیّت زیادى از عوام گردش جمع گشتهاند، چهرهام را پوشاندم، و بطور ناشناس به میان آنها رفتم تا نظارهگر او و مردم پیرامون او باشم. پیوسته به اطوار و نیرنگ مردم را فریب مىداد.
سپس براه افتاد و مردم به دنبالش رفتند تا به جایى رسید که از مردم جدا شد، مردم برگشته و پى کار خود رفتند، اما او دیگر برنگشت و همچنان مىرفت، بدنبالش رفتم، در بین راه به دکّان نانوائى رسید در آنجا توقّف کرد، به محض آنکه نانوا به کارى مشغول گردید دو عدد نان دزدید و راه افتاد من تعجب کردم، ولى با خود گفتم: شاید با نانوا داد و ستدى دارد، آنگاه به شخصى رسید که انار داشت او را هم غافلگیر کرده و سپس دو عدد انار برداشت، این عملش نیز تعجّبم را برانگیخت امّا با خود اندیشیدم که شاید با یک دیگر حسابى دارند. با خود گفتم: چه نیازى او را وادار به دزدى کرده است؟ چرا وقتى خود را از چشم نانوا و انار فروش دور مىدید چنین کارى انجام مىداد، همچنان به دنبال او رفتم، تا در خرابه ای به بیمارى رسید، دو قرص نان و دو انار را جلوى او نهاد و رفت، منهم به دنبالش رفتم تا در نقطهاى از بیابان ایستاد.
خود را به او رساندم و گفتم: اى بنده خدا آوازه نیکى تو را شنیده و مایل بودم که از نزدیک ببینمت حال به دیدارت آمدم، ولى کار عجیبى از تو مشاهده کردم که فکرم را پریشان ساخته است. از تو مىپرسم که برایم توضیح دهى تا خیالم آسوده شود، گفت: چه دیدى؟ گفتم: تو را که به نانوائى رسیدى و از او دو نان دزدیدى! و از انار فروش گذر کردى از او نیز دو انار بسرقت بردى؟! امام فرمود: در پاسخ من گفت: پیش از هر چیز به من بگو تو کیستى؟
گفتم: یکى از فرزندان آدم علیه السلام از امّت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله. بار دیگر گفت: از چه کسانى؟ گفتم: فردى از دودمان پیغمبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله. پرسید: در کجا زندگى مىکنى؟ گفتم: مدینه.
گفت: شاید تو جعفر بن محمّد فرزند علىّ بن حسین بن على بن أبى طالب هستى؟ گفتم: آرى. گفت: ولى این شرافت خانوادگى برایت سودى نخواهد داشت با این ناآگاهیت به آنچه مایه شرافت تو است، علم جدّ و پدرت را کنار گذاشتهاى، اگر چنین نبود چگونه عملى را که انجام دهندهاش شایسته ستایش و سپاسگزارى است آن را ناپسند شمارى؟ گفتم: آن چیست؟
پاسخ داد: کتاب خدا، قرآن. گفتم: چه چیز آن را ندانستهام.
گفت: فرموده خداوند را مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها (هر کس که عمل نیکى انجام دهد پاداشش ده برابر است و هر کسى که به کردار زشتى دست یازد، کیفرش یک برابر است-( أنعام /162) چون دو نان دزدیدم دو گناه بود، و براى دزدیدن دو انار دو گناه، (4 =2+ 2) پس این شد چهار گناه. چون هر یک از آنها را در راه خدا صدقه دادم چهل ثواب خواهم داشت(4010=*4) از چهل حسنه در برابر چهار سیّئه چهار تا کم مىشود و سى و شش حسنه برایم باقى مىماند(36= 4* 40)
گفتم: ُ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَنْتَ الْجَاهِلُ بِکِتَابِ اللَّهِ أَ مَا سَمِعْتَ أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ إِنَّکَ لَمَّا سَرَقْتَ رَغِیفَیْنِ
کَانَتْ سَیِّئَتَیْنِ وَ لَمَّا سَرَقْتَ رُمَّانَتَیْنِ کَانَتْ أَیْضاً سَیِّئَتَیْنِ وَ لَمَّا دَفَعْتَهُمَا إِلَى غَیْرِ صَاحِبَیْهِمَا بِغَیْرِ أَمْرِ صَاحِبَیْهِمَا کُنْتَ إِنَّمَا أَضَفْتَ أَرْبَعَ سَیِّئَاتٍ إِلَى أَرْبَعِ سَیِّئَاتٍ وَ لَمْ تُضِفْ أَرْبَعِینَ حَسَنَةً إِلَى أَرْبَعِ سَیِّئَاتٍ
مادرت به عزایت بنشیند، تو کتاب خدا را نفهمیدهاى، مگر نشنیدهاى که خداى عزّ و جلّ مىفرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (خدا فقط کار پرهیزگاران را مىپذیرد- مائده 31) یقینا چون دو نان دزدیدى به دو گناه دچار گردیدى و جهت سرقت دو انار هم دو گناه دیگر، و چون مال مردم را بجاى اینکه به خودشان بازگردانى بدون رضایت آنان به دیگرى دادى، بىشک چهار گناه بر آن افزودى و چهل حسنه به چهار گناه نیفزودى. (8= 4+ 4) او در حالى که با نگاه تندى به من نگریست، بر گشتم و رهایش ساختم. (1) امام فرمود: با این گونه تفسیرهاى زشت و عوام پسندانه گمراه مى شوند و دیگران را هم به گمراهى مىکشانند . [8]
وقف بیت المال توسط معاویه
علی ع در ضمن اشعاری به مسجد ساختن معاویه از منابع حرام اشاره کرده و او را سرزنش می کند :
سَمِعْتُکَ تَبْنِی مَسْجِداً مِنْ خِیَانَةٍ وَ أَنْتَ بِحَمْدِ اللَّهِ غَیْرُ مُوَفَّقٍ
شنیده ام که تو از راه خیانت و اموال حرام مسجد می سازی و بحمد الله که در این راه توفیق نخواهی داشت.
کَمُطْعِمَةِ الرُّمَّانِ مِمَّا زَنَتْ بِهِ جَرَتْ مَثَلًا لِلْخَائِنِ الْمُتَصَدِّقِ
مثل تو همانند آن زن بد کاره است که از راه زنا انار تصدق می نمود که به نماد عینی خائن صدقه دهنده تبدیل گشت.
فَقَالَ لَهَا أَهْلُ الْبَصِیرَةِ وَ التُّقَى لَکَ الْوَیْلُ لَا تَزْنِی وَ لَا تَتَصَدَّقِی[9]
اهل بصیرت و تقوی به او گفتند : وای بر تو نه زنا کن و نه صدقه بده !
3 - پاک و خالص بودن نیت واقف ، نیتهای آلوده، اعمال ناپاک و قلب تاریک مانع پذیرش عمل وقف است . همچنین ریا ، محروم کردن ورثه ی اهل از حق خود، وقف اموال دیگران ، وقف بیت المال بدون اجازه ی حاکم شرع و به طور کلی داشتن انگیزه های الهی، مانع عمل وقف خواهد بود . خداوند در این زمینه می فرماید : قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقینَ ( توبه / 53) بگو: انفاق کنید ( خیرات کنید ، وقف و احسان کنید ) خواه از روى میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمىشود چرا که شما قوم فاسقى بودید!»
4 - منت نگذاشتن در وقف از دیگر شرائط وقف منت نگذاشتن به جامعه و افراد آن می باشد و گرنه عمل خیر باطل خواهد شد . قرآن در باره این شرط وقف می فرماید : الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواْ مَنًّا وَ لَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ ( 262 : بقره )
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس به دنبال انفاقى که کردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند، و نه غمگین مىشوند.
امام سجاد ع هم در دعای خود در صحیفه سجادیه، (دعای 20 )می فرماید : أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَن ؛ خداوندا! انجام کارهای خیر( همانند وقف) را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منت گزاری ضایع مگردان .»
________________________________________
[1] - بقره / 148 .
[2] - إرشاد القلوب إلى الصواب، شیخ حسن دیلمى / ج1 /ص 5 / نشر شریف رضی ./ ج1 / ص 105 .
[3] - الکافی ، محمد بن یعقوب کلینى، دارالکتب الاسلامیة. 1388ق. /ج 7 / ص 54 .
[4] - بنو زریق طائفهاى از انصار در مدینهاند .
[5] - منلایحضرهالفقیه، شیخ صدوق، مؤسسه الاعلمى، بیروت. ج : 4 ص : 248 .
[6] - عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، منشورات جهان، 1378ق.ج1، ص: 38 / بحار الأنوار ، علامه محمد باقر مجلسى، مؤسسه الوفا.ج48، ص: 281 .
[7] - مستدرک الوسائل، محدث نورى، موسسه آل بیت، قم، 1408ق. ج 7 ، ص 244 .
[8] - معانی الأخبار، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرسین، قم، 1403 ق ص: 35 .
[9] - بحارالأنوار ج : 34 ص : 431 .
راهکارها، موانع و شرایط
یکی از ویژگیهای نظام حقوقی و اقتصادی اسلام فرهنگ حسنه ی وقف است؛ که در متون دینی ما به طور گسترده ای مطرح است .البته در قرآن کلمه وقف به صورت مصطلح به کار برده نشده است، اما واژهها و عبارات عامی داریم که یکی از موارد آنها را میتوانیم وقف بدانیم مثل کلمه خیرات که در قرآن آمده، قرآن انسان را به خیرات تشویق میکند و میفرماید که فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ[1]؛ در کار های خیر مسابقه دهید ! یا اینکه در آیه 61 سوره مؤمنون میفرماید: «أُوْلَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ؛ اهل ایمان آنانند که در کارهاى نیک شتاب مىورزند و در انجام آنها سبقت مىجویند»؛
خیرات یک واژۀ عام است که هم شامل؛ تعاون، انفاق، اطعام، احسان و کلاً هر موردی که انسان برای رضای خدا قدم بر میدارد میشود و هم یکی از موارد خیرات، وقف است. بنا بر این قرآن انسان را به همه خیرات از جمله این نوع خاص یعنی وقف تشویق میکند و حتی میفرماید: مومنین کسانی هستند که در خیرات سرعت به خرج میدهند و با هم مسابقه میدهند.
به این ترتیب قرآن ما را به انجام تمام خیرات از جمله وقف تشویق میکند، آیات دیگری نیز هست که تقریباً به وقف با معنای خاص فقهی اشاره دارد، از جمله آیه 46 سوره کهف که میفرماید: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا» مال و فرزند زینت زندگی دنیا است اما باقیاتالصالحات که یک مورد آن یقیناً وقف است و انسان میتواند آن را به عنوان مصداق کامل وقف بیان کند، ارزشهای پایدار و شایستهای است که انسان برای خدا انجام میدهد؛ قرآن میفرماید ثواب این نوع کار نزد خدا بیشتر و امید بخشتر است.
اساسا وقف یک نوع عبادت خاص است و قصد قربت لازم است و ما میتوانیم آن را نوعی عبادت تلقی کنیم، چون در روایات آمده است که وقتی امیرالمومنین(ع) وقفی را انجام میداد، در وقفنامه اینگونه مینوشت؛ که علی این چشمه را وقف کرده تا اینکه خداوند او را از آتش جهنم نجات دهد. ایشان و سایر ائمه وقف را به صورت عبادت مطرح میکردند که در روز قیامت ذخیرهای برای آنها باشد. در روایتی آمده است :
بعضى از غلامان به حضرت علی ع خبر دادند که آب چشمه ى یکى از باغهای حضرت، آن قدر با برکت است که مانند گردن شتر می جوشد. امام سه مرتبه فرمود: وارث آن چشمه را مژده دهید. سپس حضرت چند گواه طلبید و آنان را گواه گرفت که این چشمه را در راه خدا وقف کردم تا پایان دنیا و فرمود: إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ لِیَصْرِفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِیَ النَّارَ این کار را کردم تا خداوند آتش جهنم را از چهرهى من دور کند. معاویه بعد از شهادت امیر المومنین ع ،همان نخلستان را از حضرت امام حسن علیه السّلام به دویست هزار دینار خواست تا خریدارى کند. حضرت مجتبی ع فرمود: هرگز چیزى از آن را نمىفروشم چونکه پدرم آن را در راه خدا وقف کرده است .[2]
البته به علت نیازهای جامعه مقولههای وقف تعدد پیدا می کند چون وقف محدوده خاصی ندارد و میتوان به تمام نیازهای جامعه وقف را سرایت داد. زیرا مراد از وقف امری است که به رفع نیازهای جامعه در راستای کمال و سلامت مادی و معنوی آن کمک کند، وقف مدرسه، حوزههای علمیه، کتاب و کتابخانه ، توسعه مراکز عبادی مثل مسجد، یا محل ترویج معارف اسلامی برای عزاداریها و یا رفاه عمومی و اقتصادی مثل وقف قنات و آب و اراضی کشاورزی و توسعه مراکز بهداشتی و درمانی جامعه از جمله ی مصادیق وقف است.
الف : راهکارهای ترویج وقف
می توان از راه های مختلفی سنت حسنه ی وقف را ترویج کرده و گسترش داد که برخی عبارتند :
1 –تبیین آیات وقف به متمولین متدین
اگر ما بتوانیم مردم را از فوائد بیشمار معنوی و مادی وقف آکاه سازیم قطعا نتیجه ی مثبت خواهیم گرفت چرا که وقتی مردمِ معتقد، با شنیدن کلام خدای سبحان و باور کردن وعده های قرآن و اهل بیت ع مشتاقانه از جان و مال و فرزندان خود می گذرند مطمئنا در وقف اموال نیز پیش قدم خواهند شد برخی از آیات وقف عبارتند :
- الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرٌْ أَمَلًا (کهف 46) مال و فرزند، زینت زندگى دنیاست و باقیات صالحات [ارزشهاى پایدار و شایسته مانند وقف] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است!
- وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرٌْ مَّرَدًّا ( 76 مریم ) کسانى که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان مىافزاید و آثار شایستهاى که از انسان باقى مىماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است!
- عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَت (انفطار:5) در آن زمان هر کس مىداند آنچه را از پیش فرستاده و آنچه را براى بعد گذاشته است.
فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ أَقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَ مَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکمُ مِّنْ خَیرٍْ تجَِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیرًْا وَ أَعْظَمَ أَجْرًا (مزمل : 20) پس به اندازهاى که براى شما ممکن است از قرآن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا «قرض الحسنه» دهید و بدانید آنچه را از کارهاى نیک براى خود از پیش مىفرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت.
- لَّیْسَ الْبرَِّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَاکِنَّ الْبرَِّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ الْمَلَئکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّنَ وَ ءَاتىَ الْمَالَ عَلىَ حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائلِینَ وَ فىِ الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّکَوةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَ الصَّابرِِینَ فىِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئکَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ( 177 بقره ) نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و یا مغرب بگردانید، بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آوَرَد، و مال خود را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راهِ آزاد کردن] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زکات را بدهد، و آنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زیان، و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانى که راست گفتهاند، و آنان همان پرهیزگارانند.
لَن تَنَالُواْ الْبرَِّ حَتىَ تُنفِقُواْ مِمَّا تحُِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شىَْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ( 92 ال عمران ) هرگز به حقیقت نیکوکارى نمىرسید مگر اینکه از آنچه دوست مىدارید، در راه خدا انفاق کنید و آنچه انفاق مىکنید، خداوند از آن آگاه است.
الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواْ مَنًّا وَ لَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُون
( 262 : بقره ) کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس به دنبال انفاقى که کردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است و نه ترسى دارند، و نه غمگین مىشوند.
2- بیان سیره و سخن اهلبیت ع در این زمینه
از آنجائی که مردم متدین جامعه اهل بیت ع را به عنوان الگو ی کامل پذیرفته اند راه و روش آن گرامیان برای مردم از اهمیت والائی برخوردار است ؛ به این جهت بیان سیره و سخن آنان تاثیر به سزائی در تمایل مردم به سوی وقف خواهد داشت .
همچنانکه می دانیم : ائمه اطهار (ع) در وقف کردن پیشرو بودند و وقفهایی هم که انجام میدادند متنوع بوده، مثلاً آب چشمه برای رهگذران، زمینهایی که درآمد آن صرف فقرا و ایتام شود، باغهایی که از میوه آن مردم استفاده کنند و ... ، امامان ما نیازهای جامعه را با وقف تأمین میکردند و اهداف فرهنگی و تعلیم و تعلم را در نظر داشتند چنانکه این کار را مسلمانان در طول تاریخ از اهل بیت ع یاد گرفتند.
به عنوان نمونه به چند مورد از وقفها و آداب و شرائط آن در سیره ی اهل بیت ع اشاره می کنیم :
وقف زمین و آب برای رفاه مردم
امام صادق ع فرمود : رسول خدا ص غنیمت ها را تقسیم کرد و سهم علی ع قطعه زمینی بود که در آن چشمه ای جاری ساخت که از آن آبی مثل گردن شتر فوران کرد و آنرا ینبع نامید شخصی آمد و به علی ع مژده داد و به امام ع تبریک گفت . امام ع فرمود: به کسی تبریک بگو که از این چشمه جوشان بهره مند خواهد شد . بعد حضرت آنجا را وقف کرد وفرمود : هِیَ صَدَقَةٌ بَتَّةً بَتْلًا فِی حَجِیجِ بَیْتِ اللَّهِ وَ عَابِرِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا تُبَاعُ وَ لَا تُوهَبُ وَ لَا تُورَثُ فَمَنْ بَاعَهَا أَوْ وَهَبَهَا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا [3]اینجا در راه خدا وقف قطعی می شود به حاجیان بیت الله و عابران از این گذرگاه . هرگز فروخته نمی شود بخشیده نمی گردد و ارث برده نمی شود ؛ هر کس اینجا را بفروشد یا ببخشد لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی بر او باد، و خداوند هیچ عمل خیری را از او نمی پذیرد.
وقف خانه برای نیازمندان
امام صادق ع فرمود : أمیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السّلام خانه خود را که در محله بنى زریق مدینه بود، وقف کرد، وقفنامهاش را این گونه انشاء فرمود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* هَذَا مَا تَصَدَّقَ بِهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ حَیٌّ سَوِیٌّ تَصَدَّقَ بِدَارِهِ الَّتِی فِی بَنِی زُرَیْقٍ صَدَقَةً لَا تُبَاعُ وَ لَا تُوهَبُ وَ لَا تُورَثُ حَتَّى یَرِثَهَا اللَّهُ الَّذِی یَرِثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَسْکَنَ هَذِهِ الصَّدَقَةَ خَالاتِهِ مَا عِشْنَ وَ عَاشَ عَقِیبُهُنَّ فَإِذَا انْقَرَضُوا فَهِیَ لِذَوِی الْحَاجَةِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ شَهِدَ اللَّه ؛ این چیزیست که على بن ابى طالب در حال حیات و سلامت خود آن را وقف کرده است، او خانه خود که در محلّه بنى زریق [4]واقع است، بصورت وقفى درآورده است، که بفروش نمیرود، و بخشیده نمیشود، و به ارث برده نمیگردد، تا وقتى که خداى وارث آسمانها و زمین آن را به ارث ببرد. و او خالههایش را در آن موقوفه سکونت داده است، تا هر زمان که ایشان و اعقابشان زندگى کنند، پس چون ایشان منقرض شوند این خانه به نیازمندان از مسلمین تعلّق دارد. خدا و فلان و فلان بر این وقف شهادت دادهاند.[5]
وقف مجتمع رفاهی برای نیازمندان و نسل آینده
در تاریخ زندگانی امام هفتم ع آمده است که آن گرامی زمینی آباد را با تمام امکانات رفاهی برای نیازمندان و فرزندان خویش وقف نمود و متن وقفنامه چنین است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * هَذَا مَا تَصَدَّقَ بِهِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ... ؛ موسى بن جعفر زمینش در فلان مکان، که مشخّصات و حدّ و مرز آن چنین و چنان است، تمامى آن زمین، نخلهاى آن، قسمتهائى که ساختمانى در آن نیست، آب موجود در آن، گوشه و کنار آن، حقّ و نوبت آب آن، و هر حقّ دیگرى که در بلندىها و بیشه آن مىباشد، و نیز تمام امکانات و سرویس موجود در آن (مثل آشپزخانه، آبریزگاه، حمام، راه و غیره)، و نیز قسمت روباز و مسیل آن، قسمت آباد و قسمت لم یزرع آن، همگى اینها را موسى بن جعفر به اولاد بلا فصل خود- چه زن، چه مرد- وقف نمود، سرپرست این زمین، منافع آن را بعد از مخارج لازمه براى آبادانى و حفظ آن و نیز به استثناى منافع سى اصل درخت که بین فقراى اهل روستا تقسیم مىشود،
بقیّه را بین اولاد موسى بن جعفر تقسیم مىکند به گونهاى که هر پسر دو برابر دختر سهم ببرد، هر یک از دختران موسى بن جعفر که ازدواج کرده سهمش از این وقف قطع گردد تا زمانى که شوهرش را (به مرگ یا طلاق) از دست بدهد که در این صورت سهم او مانند دخترانى است که هنوز ازدواج نکردهاند، هر کدام از فرزندان موسى که فوت کنند اگر فرزندى داشتند فرزندانشان سهم پدر خود را به ارث مىبرند، پسر دو برابر دختر، همان طور که موسى بین اولاد بلا فصل خود شرط کرده است، و هر یک که فوت کردند و فرزندى نداشتند سهم او به سهم بقیّه اضافه شود، نوههاى دخترى در این وقف سهمى ندارند مگر اینکه پدرانشان از فرزندان من باشند، و تا وقتى احدى از اولاد و نسل من باقى باشد کسى در این وقف سهمى ندارد. اگر همگى آنان از بین رفتند و کسى باقى نماند این مال وقف است بر خواهران و برادران تنى (پدرى و مادرى) من، مادامى که کسى از آنان باقى باشد. به همان روشى که بر اولاد و نسل خودم شرط کردم، اگر خواهر و برادران تنى از بین رفتند و منقرض شدند این مال وقف خواهد بود بر خواهران و برادران پدرى و نسل آنان مادامى که کسى از ایشان باقى باشد؛ و اگر از ایشان هم کسى باقى نماند این مال وقف است بر خویشان و اقارب هر کدام که از دیگرى به من نزدیکتر باشند، تا زمانى که دیگر کسى روى زمین زنده نباشد (یعنى تا قیامت)
موسى بن جعفر در حال صحّت و سلامت این مال را بىهیچ شکّ و شبههاى به حقّ و به طور قطعى و براى طلب مرضات خدا و نعیم اخروى وقف نمود و هیچ بازگشتى در آن نیست. (و استثناء بردار نمىباشد) و براى هیچ مؤمنى که ایمان به خدا و روز قیامت دارد جایز نیست که آن را بفروشد یا بخرد یا ببخشد یا به کسى بدهد و یا موارد مشخّصشده آن را تغییر دهد، تا زمانى که انسان و هر چه در روى زمین است عمرش بسر آید و خداوند وارث آن گردد. اختیار این وقف به دست «علیّ» و «ابراهیم» است. اگر یکى از این دو فوت کرد «قاسم» به جاى او خواهد بود. اگر یکى از آنان فوت کرد «اسماعیل» جاى او خواهد بود، اگر از بین این دو، یکى فوت کرد، «عبّاس» به جاى او باشد، و اگر یکى از این دو فوت کرد، فرزند بزرگتر از بقیّه به جاى او بیاید. و اگر فقط یک نفر از نسل من باقى باشد او سرپرستى این وقف را به عهده گیرد. راوى گوید: «امام رضا علیه السّلام فرمودند: پدرم، اسماعیل را که از عبّاس کوچکتر بود بر عبّاس مقدّم داشتند»[6]
3- مشخص کردن نیاز های روز جامعه
سومین راهکار می تواند روشن شدن مصادیق وقف در عصر ما باشد، یعنی علاوه بر اینکه با آیات و روایات مردم به سوی وقف ترغیب می شوند باید نمونه های عینی نیازهای جامعه را در مقابلشان قرار داد تا آنان ضمن علاقه ای که به وقف پیدا کرده اند مشکلات و نیاز ها را لمس نمایند و در این راه قدم هائی بردارند . و برای دنیا و آخرت خود و نسل اینده شان در این زمینه تلاش کنند .
4 – مطمئن کردن مردم به آینده ی موقوفات مردم نباید در مورد عملکرد متولیان وقف تردید داشته باشند؛ آنان باید اطمینان کامل پیدا کنند که اموال موقوفه ی انان پایمال نخواهد شد و در مسیر ارزشی خود استفاده می شود . همچنانکه خداوند متعال پایداری و سود اخروی آنرا تضمین فرموده متولیان وقف نیز با عملکرد مخلصانه این را ثابت کنند .
بنا بر این عدم اطلاع از بهره های مادی و معنوی وقف و عدم اطمینان بهره گیری صحیح و رعایت نکردن آداب وقف ، از موانع مهم تمایل به وقف کردن ؛ در عصرماست .
5 - بیان آثار وقف
تأکید بر آثار وقف، در مطرح شدن، پذیرش و ترویج وقف تاثیر فراوانی دارد . باید به مردم بباورانیم که وقف سنت حسنهای است که فقر زدایی کرده، فاصله طبقاتی را کاهش میدهد. کسانی که ثروتمند هستند در راه احیاء فقرا و کمک به نیازمندان وقف میکنند که این اقدام عدالت اجتماعی را در پی دارد، این افراد از امکاناتی که خود برخوردارند دیگران را نیز برخوردار میکنند مخصوصاً با وقف مراکز عبادی ،آموزشی ، رفاهی و بهداشتی می توان فرهنگ وقف را در جامعه رونق داد.
ب - آداب ، شرائط و موانع وقف و واقف
واقف باید از شرایط ویژه ای برخوردار باشد تا اینکه آثار مطلوب آنرا در زندگی دنیوی و اخروی اش احساس نماید .برخی از آداب و شرائط وقف از این قرار است :
1 - از اموال دوست داشتنی و محبوب
قرآن می فرماید : لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (آل عمران / 92)
هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمىرسید مگر اینکه از آنچه دوست مىدارید، (در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق مىکنید، خداوند از آن آگاه است. وقف هم که یکی از بهترین مصادیق بِّر و نیکوکاری است حتما باید از اموال محبوب و دوست داشتنی واقف باشد و گرنه اموال بی خاصیت و بی ارزش در نزد خداوند چندان جایگاهی ندارد . اموالی را هم که در دست رس انسان بوده و الآن از دستش بیرون می رود و او از روی ناچاری آنرا وقف می کند فایده ای ندارد.
2- پاک بودن منابع
از مهمترین شرائط اموالی که وقف می شود اولا مالکیت شرعی واقف بر آن اموال است و ثانیا مال موقوفه حتی شبهه ناک هم نباشد زیرا مال مشتبه و غیر مشروع از مهمترین موانع وقف است و هرگز پذیرفته نمی شودف این آیه ی قران است که می فرماید : إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ ؛ خداوند فقط از تقواپیشگان مىپذیرد. (مائده / 27) بر این اساس کارهای نیک و اعمال صالح و خیرات همانند وقف، باید از منابع پاک و حلال و خالصِ واقف باشد و گرنه نه تنها ثمره و بهره ای برای واقف نخواهد داشت بلکه بر عکس موجب گناه و عذاب اخروی و مصداق اکل مال به باطل خواهد بود .
سخن مهم امام حسین ع
در روایات آمده است : هنگامی که به امام حسین ع خبر دادند «عبدالله بن عامر» - از کارگزاران بنی امیه - چنین و چنان وقف کرده و عده زیادی برده آزاد کرده است، فرمود: «مَثَل عبدالله بن عامر همانند کسی است که از حاجیان و راهیان خانه ی خدا سرقت کرده و سپس اموال دزدی را صدقه می دهد .» آنگاه افزود: إِنَّمَا الصَّدَقَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةُ مَنْ عَرِقَ فِیهَا جَبِینُهُ وَ اغْبَرَّ فِیهَا وَجْهُهُ [7] وقف ی پاکیزه، وقفی کسی است که در راه کسب آن پیشانی اش عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است .» وقتی از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «منظور حضرت سید الشهداء علیه السلام چه کسی بوده است؟» فرمود: «علی بن ابی طالب علیه السلام .»
دزدی و صدقه
امام صادق ع فرمود : شنیده بودم: مردم ساده لوح شخصی را مىستایند و به بزرگى از او یاد مىکنند، و من مشتاق گشتم تا از نزدیک او را ببینم، امّا بگونهاى که مرا نشناسد تا شخصیّت او را ارزیابى کنم. اتفاقا روزى او را در مکانى دیدم که جمعیّت زیادى از عوام گردش جمع گشتهاند، چهرهام را پوشاندم، و بطور ناشناس به میان آنها رفتم تا نظارهگر او و مردم پیرامون او باشم. پیوسته به اطوار و نیرنگ مردم را فریب مىداد.
سپس براه افتاد و مردم به دنبالش رفتند تا به جایى رسید که از مردم جدا شد، مردم برگشته و پى کار خود رفتند، اما او دیگر برنگشت و همچنان مىرفت، بدنبالش رفتم، در بین راه به دکّان نانوائى رسید در آنجا توقّف کرد، به محض آنکه نانوا به کارى مشغول گردید دو عدد نان دزدید و راه افتاد من تعجب کردم، ولى با خود گفتم: شاید با نانوا داد و ستدى دارد، آنگاه به شخصى رسید که انار داشت او را هم غافلگیر کرده و سپس دو عدد انار برداشت، این عملش نیز تعجّبم را برانگیخت امّا با خود اندیشیدم که شاید با یک دیگر حسابى دارند. با خود گفتم: چه نیازى او را وادار به دزدى کرده است؟ چرا وقتى خود را از چشم نانوا و انار فروش دور مىدید چنین کارى انجام مىداد، همچنان به دنبال او رفتم، تا در خرابه ای به بیمارى رسید، دو قرص نان و دو انار را جلوى او نهاد و رفت، منهم به دنبالش رفتم تا در نقطهاى از بیابان ایستاد.
خود را به او رساندم و گفتم: اى بنده خدا آوازه نیکى تو را شنیده و مایل بودم که از نزدیک ببینمت حال به دیدارت آمدم، ولى کار عجیبى از تو مشاهده کردم که فکرم را پریشان ساخته است. از تو مىپرسم که برایم توضیح دهى تا خیالم آسوده شود، گفت: چه دیدى؟ گفتم: تو را که به نانوائى رسیدى و از او دو نان دزدیدى! و از انار فروش گذر کردى از او نیز دو انار بسرقت بردى؟! امام فرمود: در پاسخ من گفت: پیش از هر چیز به من بگو تو کیستى؟
گفتم: یکى از فرزندان آدم علیه السلام از امّت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله. بار دیگر گفت: از چه کسانى؟ گفتم: فردى از دودمان پیغمبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله. پرسید: در کجا زندگى مىکنى؟ گفتم: مدینه.
گفت: شاید تو جعفر بن محمّد فرزند علىّ بن حسین بن على بن أبى طالب هستى؟ گفتم: آرى. گفت: ولى این شرافت خانوادگى برایت سودى نخواهد داشت با این ناآگاهیت به آنچه مایه شرافت تو است، علم جدّ و پدرت را کنار گذاشتهاى، اگر چنین نبود چگونه عملى را که انجام دهندهاش شایسته ستایش و سپاسگزارى است آن را ناپسند شمارى؟ گفتم: آن چیست؟
پاسخ داد: کتاب خدا، قرآن. گفتم: چه چیز آن را ندانستهام.
گفت: فرموده خداوند را مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها (هر کس که عمل نیکى انجام دهد پاداشش ده برابر است و هر کسى که به کردار زشتى دست یازد، کیفرش یک برابر است-( أنعام /162) چون دو نان دزدیدم دو گناه بود، و براى دزدیدن دو انار دو گناه، (4 =2+ 2) پس این شد چهار گناه. چون هر یک از آنها را در راه خدا صدقه دادم چهل ثواب خواهم داشت(4010=*4) از چهل حسنه در برابر چهار سیّئه چهار تا کم مىشود و سى و شش حسنه برایم باقى مىماند(36= 4* 40)
گفتم: ُ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَنْتَ الْجَاهِلُ بِکِتَابِ اللَّهِ أَ مَا سَمِعْتَ أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ إِنَّکَ لَمَّا سَرَقْتَ رَغِیفَیْنِ
کَانَتْ سَیِّئَتَیْنِ وَ لَمَّا سَرَقْتَ رُمَّانَتَیْنِ کَانَتْ أَیْضاً سَیِّئَتَیْنِ وَ لَمَّا دَفَعْتَهُمَا إِلَى غَیْرِ صَاحِبَیْهِمَا بِغَیْرِ أَمْرِ صَاحِبَیْهِمَا کُنْتَ إِنَّمَا أَضَفْتَ أَرْبَعَ سَیِّئَاتٍ إِلَى أَرْبَعِ سَیِّئَاتٍ وَ لَمْ تُضِفْ أَرْبَعِینَ حَسَنَةً إِلَى أَرْبَعِ سَیِّئَاتٍ
مادرت به عزایت بنشیند، تو کتاب خدا را نفهمیدهاى، مگر نشنیدهاى که خداى عزّ و جلّ مىفرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (خدا فقط کار پرهیزگاران را مىپذیرد- مائده 31) یقینا چون دو نان دزدیدى به دو گناه دچار گردیدى و جهت سرقت دو انار هم دو گناه دیگر، و چون مال مردم را بجاى اینکه به خودشان بازگردانى بدون رضایت آنان به دیگرى دادى، بىشک چهار گناه بر آن افزودى و چهل حسنه به چهار گناه نیفزودى. (8= 4+ 4) او در حالى که با نگاه تندى به من نگریست، بر گشتم و رهایش ساختم. (1) امام فرمود: با این گونه تفسیرهاى زشت و عوام پسندانه گمراه مى شوند و دیگران را هم به گمراهى مىکشانند . [8]
وقف بیت المال توسط معاویه
علی ع در ضمن اشعاری به مسجد ساختن معاویه از منابع حرام اشاره کرده و او را سرزنش می کند :
سَمِعْتُکَ تَبْنِی مَسْجِداً مِنْ خِیَانَةٍ وَ أَنْتَ بِحَمْدِ اللَّهِ غَیْرُ مُوَفَّقٍ
شنیده ام که تو از راه خیانت و اموال حرام مسجد می سازی و بحمد الله که در این راه توفیق نخواهی داشت.
کَمُطْعِمَةِ الرُّمَّانِ مِمَّا زَنَتْ بِهِ جَرَتْ مَثَلًا لِلْخَائِنِ الْمُتَصَدِّقِ
مثل تو همانند آن زن بد کاره است که از راه زنا انار تصدق می نمود که به نماد عینی خائن صدقه دهنده تبدیل گشت.
فَقَالَ لَهَا أَهْلُ الْبَصِیرَةِ وَ التُّقَى لَکَ الْوَیْلُ لَا تَزْنِی وَ لَا تَتَصَدَّقِی[9]
اهل بصیرت و تقوی به او گفتند : وای بر تو نه زنا کن و نه صدقه بده !
3 - پاک و خالص بودن نیت واقف ، نیتهای آلوده، اعمال ناپاک و قلب تاریک مانع پذیرش عمل وقف است . همچنین ریا ، محروم کردن ورثه ی اهل از حق خود، وقف اموال دیگران ، وقف بیت المال بدون اجازه ی حاکم شرع و به طور کلی داشتن انگیزه های الهی، مانع عمل وقف خواهد بود . خداوند در این زمینه می فرماید : قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقینَ ( توبه / 53) بگو: انفاق کنید ( خیرات کنید ، وقف و احسان کنید ) خواه از روى میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمىشود چرا که شما قوم فاسقى بودید!»
4 - منت نگذاشتن در وقف از دیگر شرائط وقف منت نگذاشتن به جامعه و افراد آن می باشد و گرنه عمل خیر باطل خواهد شد . قرآن در باره این شرط وقف می فرماید : الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواْ مَنًّا وَ لَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ ( 262 : بقره )
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس به دنبال انفاقى که کردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند، و نه غمگین مىشوند.
امام سجاد ع هم در دعای خود در صحیفه سجادیه، (دعای 20 )می فرماید : أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَن ؛ خداوندا! انجام کارهای خیر( همانند وقف) را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منت گزاری ضایع مگردان .»
________________________________________
[1] - بقره / 148 .
[2] - إرشاد القلوب إلى الصواب، شیخ حسن دیلمى / ج1 /ص 5 / نشر شریف رضی ./ ج1 / ص 105 .
[3] - الکافی ، محمد بن یعقوب کلینى، دارالکتب الاسلامیة. 1388ق. /ج 7 / ص 54 .
[4] - بنو زریق طائفهاى از انصار در مدینهاند .
[5] - منلایحضرهالفقیه، شیخ صدوق، مؤسسه الاعلمى، بیروت. ج : 4 ص : 248 .
[6] - عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، منشورات جهان، 1378ق.ج1، ص: 38 / بحار الأنوار ، علامه محمد باقر مجلسى، مؤسسه الوفا.ج48، ص: 281 .
[7] - مستدرک الوسائل، محدث نورى، موسسه آل بیت، قم، 1408ق. ج 7 ، ص 244 .
[8] - معانی الأخبار، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرسین، قم، 1403 ق ص: 35 .
[9] - بحارالأنوار ج : 34 ص : 431 .