آیا قرآن کافی است و نیازی به حدیث نیست؟/ پایگاه حوزه

آیا قرآن کافی است و نیازی به حدیث نیست؟

منبع : پایگاه حوزه | تاریخ درج : ‎1385/6/5 | بازدید : 1576
کلید واژه ها :
پرسشیکی از دوستانم در حال تهیه تحقیقی در قرآن است و می گوید که: قرآن خودش کافی است و احتیاجی نه به حدیث است و نه به امام. و همچنین می گوید که: تنها وظیفه پیامبر، رساندن قرآن بوده است و او مسئول توضیح آن نبوده است.

پاسخ

بعضی از مسائل بسیار واضح هستند و بیان و شرح آنان توضیح واضحات است. از آن دوست عزیز بپرسید آیا شما نماز می خوانید یا نه؟ اگر بگوید نه معلوم می شود به قرآن عمل نمی کند و اگر می گوید بلی بگویید چطور نماز می خوانید، رکوع و سجده و قیام و تشهد و سلام دارد یا شیر بی دم و سر و شکم است؟ نماز را در چند وقت می خوانید؟ و هر نماز چند رکعت است؟ مثلاً نماز ظهر چند رکعت و نماز عصر و صبح هر کدام چند رکعت هستند؟ فکر می کنید پاسخ او چه خواهد بود؟ در هر صورت از او بپرسید که آیا قرآن گفته است نماز صبح چند رکعت است؟ یا مغرب و عشاء چند رکعت هستند و دیگر شرائط نماز و اجزاء آن؟ از او بپرسید آیا سگ نجس است یا پاک؟ بعد بگویید این حکم را از کجای قرآن بدست آورده اید؟ بلی قرآن اصول کلی نیاز بشر را بیان فرموده است و تفسیر و بیان آن در روایت و حدیث پیامبر (ص) و ائمه آمده است مثلاً قرآن می فرماید:«وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما»[1]یعنی زن و مرد دزد را دستهایشان را قطع کنید، ولی نگفته است از کجای دست باید قطع شود و این حدیث است که حدود آن را مشخص می کند، مثال در این زمینه فراوان است.

قرآن مجید در بسیاری از موارد اطاعت خداوند و پیامبر را با هم آورده است که اطاعت از خدا اطاعت از قرآن و اطاعت از رسول اطاعت از دستورات و اوامر پیامبر اکرم (ص) می باشد و همینگونه ایمان آوردن به خداوند و به پیامبر را همراه هم آورده است در سورة تغابن آیه 12 فرموده است:«وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» از خدا و از پیامبرش اطاعت کنید و فعل (اطیعوا) اطاعت کنید را تکرار نموده است.

در سوره محمد(ص) آیه 33 فرموده است:« أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ» از خدا و از پیامبرش اطاعت کنید و اعمال خود را باطل نکنید.

در سوره نساء آیه 59 فرمود:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ» خدا و پیامبر و اولی الأمر (ائمه علیهم السلام) را اطاعت کنید.

در سوره انفال آیه 24 فرمود:«اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ» اجابت کنید برای خدا و برای پیامبر هنگامی که می خوانند شما را بسوی آن چیزی که شما را زنده می کند و حیات (معنوی و انسانی) می بخشد.

و صریحتر از همه اینان در سوره مبارکه حشر آیه 7 فرمود :«وَما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» آن چه رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده است خودداری نمائید.

در سوره نحل آیه 43 و انبیاء آیه 7 می فرماید:«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون» از اهل ذکر (پیامبر و ائمه) سؤال کنید اگر نمی دانید (اگر چیزی نمی دانید از اینها سؤال کنید).

خلاصه اینکه ظاهر آن آیات شریفه ای که آن برادر به آنان تمسک جسته است این است که بر قافله دلها کسی جز خداوند سیطره ندارد و پیامبر نمی تواند در دل انسانها ایمان ایجاد کند او فقط باید بیان کند و دیگران تکلیف دارند که ایمان بیاورند نه اینکه توقع آن باشد که پیامبر تکلیف آنها را انجام دهد و در دل آنان ایمان را بوجود بیاورد.

برای اطلاعات بیشتر به :

انفال، آیه 1، اعراف، آیه 158، انفال، آیه 20، انفال، آیه 46، نور، آیه 52، احزاب، آیه 36، احزاب، آیه 71، فتح، آیه 9، حدید، آیه 7ـ28، حجرات، آیه 1ـ14ـ15، مجادله، آیه 4ـ5ـ13ـ20، تغابن، آیه 8، جن، آیه 23 ، مراجعه کنید.


تعداد نقطه های قرآن/ پایگاه حوزه

تعداد نقطه های قرآن

منبع : پایگاه حوزه | تاریخ درج : ‎1385/10/28 | بازدید : 1168
کلید واژه ها :
پرسشتعداد کل نقطه های استفاده شده در سوره های قرآن چندتاست؟


پاسخ

ما به منبع و مرجعی که صریحاً به تعداد نقطه های قرآن اشاره کرده باشد دست نیافتیم اما منابعی هستند که به تعداد کلمات و حروف قرآن اشاره داشته اند البته این منابع به یکدیگر در شمارش اختلاف دارند که بر مبنای هر یک تعداد نقطه ها متفاوت خواهد شد اما بهرحال ما تعداد حروف قرآن را طبق دو منبع ذکر می کنیم شما می توانید با محاسبه حروف نقطه دار تعداد هر یک را طبق هر منبع بدست آورید.

البته به نظر می رسد بحث در مورد نقطه های قرآن و بدست آوردن تعداد دقیق آن هر چند خالی از فایده نیست اما اهمیت چندانی ندارد و مباحث و مطالب بسیار عمیق تر و مفید تر نیز در قرآن موجود باشد.

گروهی از دانشمندان علوم قرآنی با استفاده از منابع تاریخی و حدیث، عدد و شمار هر یک از حروف تهجی قرآن را با ارائة رقمهای مختلفی مشخص نموده اند.

ابن عطیه آمار هر یک از حروف تهجی قرآن را بصورت زیر در مقدمة تفسیر خود آورده است:

الف ـ 48800، باء ـ 11201، تاء ـ 10199، ثاء ـ 1276، جیم 3272، حاء ـ 3993، خاء ـ 2416، دال ـ 5642، ذال ـ 4699، راء ـ 11793، زاء ـ 1570، سین ـ 5891، شین ـ2253، صاد ـ 2081، ضاد 2607، طاء ـ 1274، ظاء ـ 8042، عین ـ 9020 [غین 7499] فاء 8497، قاف ـ 6823، کاف ـ 10354، لام ـ 32522، میم ـ 26135، [نون 20360] واو ـ 25536، هاء ـ 1909، یاء ـ [i]25919.

ولی در کتاب الکشکول شیخ بهائی راجع به کلمات و حروف قرآن رقم های زیر بچشم می خورد.

الکلمات ـ 76440، الحروف ـ 322373.

الالفات ـ 40792، الباءات ـ 9997، الخاءات ـ 2419، الدالات ـ 10903، الذالات ـ4840، الراءات 10903، الزاءات ـ 9583، السینات ـ 4091، الشینات ـ 20133، الصادات ـ1274، الضادات ـ 1200، الطاءات ـ 840، الظاءات ـ 9220، العینات ـ 7499، الغینات ـ 1120، القافات 5240، الکافات ـ 2500، اللامات ـ 26091، المیمات ـ 20560، النونات ـ 203600، الواوات ـ 13700، الهاءات ـ 700، الیاءات ـ 502[ii]. [iii]



[i]مقدمتان ص249.

[ii]الکشکول، ج1 ص 456.

علت نامیدن قرآن به قرآن/ پایگاه حوزه

علت نامیدن قرآن به قرآن

منبع : پایگاه حوزه، شماره 16630 
کلید واژه ها :

پرسشچرا قرآن را قرآن نامیدند؟

پاسخ

درباره علت و انتخاب اوصاف و اسامی قرآن، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. مفسّر بزرگ، ابوالفُتوح رازی (م 552 ق) در مقدمه کتاب تفسیرش، برای قرآن 43 نام آورده است. «حَرالِّی» یکی از دانشمندان بزرگ علوم قرآنی، کتابی در این باره نوشته و در آن، نود اسم یا وصف برای قرآن ذکر کرده است. هر یک از اسم های قرآن، به ابعاد ویژه ای از عظمت وجودی معجزه ابدی خاتم پیامبران دلالت دارد. بعضی از اسامی این کتاب آسمانی عبارتند از: قرآن، فرقان، نور، بصائر، ذکر، رحمت، شفاء، حکیم، مجید، مبارک، مُهَیْمِن، عظیم، برهان ونور

«قرآن» مشهورترین نام کتاب آسمانی ما مسلمانان است. این واژه، به معنای خواندن است و در آغاز، به صورت وصفی برای کتاب آسمانیِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به کار رفته، ولی به تدریجْ اسم خاصّ آن شده است. درباره علت نام گذاری این کتاب با واژه قرآن گفته اند:

این وصف از این رو است که خداوند این کتاب را برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خوانده است؛ هم چنین این کتابْ مرتبه ای از کلام الهی است و چون مرتبه اعلا و مقام حقیقیِ آن بسی بالاتر از آن است که در قالب لفظ بگنجد، خداوند بر مردم منّت نهاده و آن را به اندازه ای که به صورت الفاظ خواندنی درآید، تنزل داده است تا مردمان معانی آن را درک کنند.[1]

منابع و مآخذ[2]



[1] گلبرگ :: مرداد 1382، شماره 41

[2] 1. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهاءالدین خرمشاهی، ج 2، انتشارات دوستان و ناهید، چ 1، پاییز 1377.

2. سروش آسمانی سیری در مفاهیم قرآنی، کاظم محمدی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ 1، تابستان 1381.

3. علوم قرآنی، آیت اللّه معرفت، مؤسسه فرهنگی انتشارات التمهید، چ 1، بهار 1378.

4. قاموس قرآن، آیت اللّه سید علی اکبر قریشی، دارالکتب الاسلامیه، چ 8، سال 1361.

5. قرآن در قرآن، عبداللّه جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چ 1، بهار 1378.

6. قرآن شناسی، آیت اللّه مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمه الله ، چ 2، بهار 1380.

ادامه مطلب ...

بوسیدن ذوالجناح، علم و ... توسط شیعه/ پایگاه حوزه

بوسیدن ذوالجناح، علم و ... توسط شیعه

منبع : پایگاه حوزه 
کلید واژه ها :
پرسشچرا شیعه شبیه ذوالجناح، علم و ... را می بوسد، در حالی که قرآن این اسباب و آلات را بدعت می داند؟

پاسخ

1)- عواطف انسان بخشی از شخصیت اوست و خواه ناخواه او را به غیر خود عطف می کند این عواطف وقتی تحت فرمان عقلانیت انسان باشد بسیار نیکو و لازم است خاصه اگر با امر دین و اولیاء آن از جمله حضرت ختمی مرتبت (ص) و اهل البیت (ع) مرتبط شود. محزون شدن به حزن پیامبر و اهل بیت او بالاترین و دل انگیزترین درجه عواطف پاک انسانی است.

2)- پیامبر اکرم (ص) برای حضرت حمزه سید الشهداء عموی گرامیش عزاداری کرد و فاطمه زهرا (س) برای پیامبر اکرم عزاداری کرد و تابعین عالیمقامی چون حضرت علی بن الحسین (ع) برای پدر بزرگوارش اقامه عزا کرده است پس در مطلوبیت اصل عزاداری نمی توان تردید کرد خصوصاً عزاداری سنتی که در آن مجالس وعظ و تفسیر و بیان معارف قرآن و سنت پیامبر برگزار می شود و از این راه که همراه با علاقه وافر شنوندگان است امور دینی به جامعه تزریق می شود. اما دسته ای از امور که توسط عامه مردم صورت می گیرد و ناشی از سنتها و رفتارهای قومی و شخصی آنان است و هیچ ربطی به مسائل دینی ندارد خود این اعمال دو دسته هستند:

الف: دسته ای که تعارض با مسائل دینی ندارد صرف ابراز احساسات و عواطف است نه توحید در آن خدشه دار می شود و نه ضرر قابل توجهی به کسی وارد می شود.

ب: دسته ای از آن اعمال مانند قمه زدن یا اموری که با ادب الهی منافات دارد را مردم عادی انجام می دهند و علماء اسلام هم به شدت نهی می کنند شما می توانید به حماسه حسینی استاد شهید مطهری رجوع کنید اما اینکه چرا مردم بعضاً از علماء حرف شنویی ندارند سؤالی است که همه جا مطرح است آیا جوانان اهل سنت بعضاً مشروب الکلی نمی نوشند و به فیلمهای مبتدل و دور از اخلاق رو نمی آورند؟ آیا می شود این را به حساب اهل سنت گذاشت.

3)- برادران اهل سنت با ما در معنای عبودیت و پرستش دچار اختلاف نظر هستند ما در عبودیت قصد عبودیت را شرط می دانیم و هر عملی که شائبه عبادت غیر خداوند را داشته باشد جایز نمی دانیم ولی صرف بوسیدن و تبرک و امثال آن را نمی توان شرک و عبادت غیر خداوند شمرد. حال سؤال این است که در کجای قرآن این کارها بدعت شمرده شده است. وقتی شما جلد قرآن را می بوسید چون قرآن در آن است. هر چیز که یادآور محبوب باشد محبوب است، لذا علم و پرچم را هر مذهب و مکتبی مقدس می داند و آن را می بوسد نه به این عنوان که پارچه است بلکه به این عنوان که سمبل و نماد آن مکتب است.



تفسیر احادیثی مانند« زیارت کربلا برابر با هزار حج است»/ حوزه

تفسیر احادیثی مانند« زیارت کربلا برابر با هزار حج است»

منبع : پایگاه حوزه
کلید واژه ها :
پرسشفلسفه این که در بعضی احادیث آمده است که زیارت کربلا برابر با هزار حج است یا زیارت امام رضا (ع) مانند 80 بار حج است، چیست؟ آیا به این معنی است که زیارت قبر ائمه (ع) بالاتر از حج رفتن است؟

پاسخ

1ـ همیشه این اصل را در این مورد مد نظر داشته باشیم که اثبات یک شیء به معنای نفی غیر آن شیء نیست.

وقتی الف را به خوبی توصیف می­کنیم مراد ما آن نیست که حتما (ب) بد و نادرست است.

2ـ مسلما نظر روایات ناظر و معطوف به حج مستحبی است نه واجب.

3ـ تمام اعمال مسلمین و رفتارهای دینی آنان جهت (هدایت) و رسیدن به (حقیقت) است و اگر کسی شب­ها بیدار و روزها صائم باشد، اما انحراف عقیدتی و فکری داشته باشد، به حقیقت نرسیده است و سعی او بی فایده خواهد بود. پس در اسلام برای عقیده و اندیشه صواب حساب ویژه­ای باز شده است و به راحتی نمی­توان از آن گذشت.

4ـ امامت حامل حقیقت دینی و حقیقت شریعت و معارف قرآن است و به تعبیر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآلهاگر به آنان و قرآن تمسک جسته شود هرگز گمراهی در بین نخواهد بود. (فان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا) که در حدیث شریف ثقلین که مورد قبول شیعه و اهل سنت آمده است. دوری از ائمه اهل البیتعلیهم السلامدوری از حقیقت دینی است و هرگاه از حقیقت دینی دور شویم دیگر اعمال هم سود بخش نخواهند بود چرا که ما را به آن مقصود اصلی نزدیک نمی­نماید. می­بینیم که قرآن کریم، اهل البیت را مطهر و تطهیر شده از جانب اراده الهی می­شمارد و هم اجر رسالت پیامبر اکرم(ص) را مودت ودوست داشتن این خانواده می­داند

ادامه مطلب ...