آداب رفتار با دوست

آداب رفتار با دوست

بشر در تمام مراحل زندگی، از آغاز کودکی و جوانی تا روزگار پیری، به طور فطری و طبیعی نیازمند دوست است که او را از تنهایی و بی پناهی خویش برهاند. بدین جهت، دوست در زندگی از جایگاه ویژهای برخوردار است و برای خود آدابی دارد که در این مبحث به گوشه ای از آنها اشاره می شود.

یک ـ دوستی برای خدا
دوستی هنگامی ارزش دارد که برای خدا باشد و رفیقی قابل اعتماد است که دوستی او بر پایه معنویت باشد. دوستی هایی که به دلیل ثروت، مقام، زیبایی یا نظایر آن به وجود آمده باشد، با از بین رفتن آنها خود به خود از بین خواهد رفت. هیچ یک از امور مادی نمی تواند پشتوانه دوستی ثابت و سعادت بخش باشد. ازاین رو، به جز با حق طلبان و آخرت گرایان نباید رفاقت کرد و از هم نشینی با کسانی که همت آنها کسب دنیاست و از یاد حق غافل هستند, باید پرهیز کرد. چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: «فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّی عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا؛ پس، از هرکس که از یاد ما روی برتافته و جز زندگی دنیا را خواستار نبوده است، روی بر تاب». (نجم: 29)
امام علی(ع) در این باره می فرماید:
کُلُّ موَدَّةٍ مَبینةٍ عَلَی غَیر ذاتِ الله ضَلالٌ وَ الْاعتمادُ عَلیها مَحالُ.1
هر دوستی و محبتی که پایهاش بر چیزی جز ذات مبارک خدای متعال پیریزی شده باشد, گمراهی است و تکیه بر آن محال است.

دوـ میانه روی
میانهروی در دوستی، نکته مهم دیگری است که باید همواره در نظر داشت؛ زیرا تندروی در دوستی ممکن است زیان های جبران ناپذیری به بار آورد. انسان در دنیای دوستی، تا اندازهای باید به رفیق اعتماد کند که اگر روزی از او دل گیر و آزرده خاطر شد, مشکل ساز نشود. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
در دوستی، میانه نگه دار که شاید دوست، روزی دشمن تو شود. در دشمنی راه افراط مسپار که شاید دشمن، روزی دوست تو شود.2
همچنین می فرماید:
بر دوست خود کمال دوستی را ببخشای، ولی همه اطمینان خود را به او نکن و درباره او از خویشتن همه مواسات را انجام ده، ولی همه اسرار خود را به او بازگو مکن.3
لرد آویبوری می نویسد:
با دوستان چنان باش که اگر دشمن شدند، زیان نبینی و با دشمنان چنان رفتار کن که اگر دوست شدند، شرمسار نباشی. چه بسیار کسانی که این دستور را به کار نمی بندند و در نتیجه همیشه مضطرب و آشفته خاطرند. محرمانهترین اسرار خود را با دوستان در میان می گذارند. همین که رشته دوستی گسسته می شود و کار به دشمنی می کشد، دوستی که تا دیروز با او چون یک مغز در دو پوست بودند، به قصد جانش برمی خیزد و با حربهای که پیش از وقت به دست او داده است، دمار از روزگارش برمی آورد. به همین جهت است که یکی از سرداران بزرگ، وقتی به جنگ می رفت، به لویی چهاردهم گفته بود: «مرا از شر دوستانم حفظ کنید. از دشمنان باکی ندارم».4

سه ـ انتخاب دوست پس از آزمایش
آداب اسلامی حکم می کند که انسان مؤمن در انتخاب دوست، دقیق و سخت گیر باشد. اگر بخواهد با کسی طرح دوستی بریزد و رفیق صمیمی شود, عقل و منطق را به کار گیرد و احساسات تند و بی جا را در این امر دخالت ندهد. در ابتدا با او مأنوس شود تا از تفکر, اخلاق و زندگیاش آگاه شود. سپس در موارد مختلف او را آزمایش کند. پس از آنکه همه شرایط دوستی را در او یافت و صلاحیت او را تأیید کرد, با وی دوستی کند. چنین دوستی می تواند ثابت و پایدار و بی خطر باشد. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «لَاتامَنْ صدیقَک حَتّی تَختبَره؛ از دوست خود ایمن مباش تا او را بیازمایی».5
مارک اورل هم می گوید:
هرگاه می خواهی با کسی دوستی کنی، پیش از همه ببین فهم او چه اندازه است. نیک و بد را چه می داند. افتخار و اهانت را چه می شمارد و نیکبختی و بدبختی به نظر او در چه چیز است که پس از آن، هر چه از او بشنوی و به تو بگوید، در شگفت نشوی؛ زیرا خواهی دید همه کارهای او مطابق گفته هایش و همچون فهم اوست.6
روش های مختلفی برای آزمایش دوست در اسلام، سفارش شده است, از جمله آزمایش دوست در روزهای سخت زندگی. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «فِی الضَّیقِ وَ الشِّدَةِ یَظْهَرُ حُسْنُ الْمَوَدَّةِ؛ در تنگی و سختی، دوستی و نیکویی دوست آشکار میشود.»7 همچنین می فرماید: «فِی الشِّدَةِ یَختبرُ الصِّدیقُ؛ در سختی است که دوست آزمایش می شود».8

چهارـ تداوم دوستی
از دیگر آداب دوستی که از انتخاب دوست هم مهمتر است, تداوم دوستی است. در واقع، اگر پس از انتخاب دوست، حدود و وظایف دوستی رعایت نشود، بهزودی رشته آن گسیخته خواهد شد. این امر، ناتوانی انتخاب کننده را می رساند. امام علی(ع) در این باره می فرماید:
اَعجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجْزَ عَنْ اکْتِسابِ الْاِخْوانِ وَ اَعجَزُ مِنه مَن ضَیَّعَ مَنْ ظَفَرَ بِه مِنْهم.9
ناتوانترین مردم کسی است که نتواند برای خود دوستانی بهدست آورد و از او ناتوان تر کسی است که دوستان به دست آمده را از دست بدهد.
سنایی می گوید:

بد کسی دان که دوست کم دارد

زان بتر، چون گرفت، بگذارد10

از سوی دیگر, خداوند تداوم دوستی را دوست دارد. از این رو، برای خشنودی خداوند باید دوستی را ادامه داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «انَّ اللهَ تعالی یُحِبُّ المُداوَمَةَ عَلَی الْاِخاءِ الْقدیم فَداومَوا؛ خداوند دوستی دیرینه را دوست دارد. بنابراین، دوستی دیرینه را ادامه دهید».11
برای تداوم دوستی, شناخت و تدبیر مناسب جهت مقابله با علل ناپایداری دوستیها بسیار اهمیت دارد.

پنج ـ بی اعتنایی به سخن افراد سخن چین درباره دوستان
بدون تردید، افرادی هستند که از روابط گرم و دوستانه دیگران رنج می برند و همواره درصدد ایجاد اختلاف بین آنها هستند. سخنانی دروغ یا راست از این دوست به دیگری می گویند تا آنها را از هم آزرده و دل سرد کنند. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «وَ مَنْ أطاعَ الواشِیَ ضَیَّعَ الصّدیق؛ هرکس از سخن چین پیروی کند، دوستی را به نابودی می کشاند».12
وظیفه دوستان در مقابل گفتار سخن چینان، تکذیب و بی اعتنایی به سخن آنهاست. بدین وسیله، هم آنها از کار ناپسندشان متنبه میشوند و هم انسان, دوست خود را از دست نمیدهد.

شش ـ گذشت از اشتباه های دوستان و پرهیز از خرده گیری بر آنان

از دیگر آداب دوستی، پرهیز از خرده گیری و گذشت از اشتباه ها و لغزش های دوستان است؛ زیرا خرده گیری و اهمیت دادن به اشتباه ها می تواند دوستی ها را از بین ببرد. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «مَن اسْتَقْصی عَلی صِدیقِه اِنْقطَعتْ مَودَّتُه؛ کسی که نسبت به دوست خود خرده گیری کند و ریزبین باشد، دوستی او بریده می شود».13
اگر دوست برای اشتباه های خود دلیل ندارد، بهتر است طرف مقابل برای او عذرتراشی کند تا دوستی ها تداوم یابد؛ زیرا «اَلاِسْتغناءُ عَن العُذرِ أعزُّ مِن الصِّدقِ به؛ بی نیازی از عذرخواهی، گرامی تر از عذر راستین است».14
«عذر دوستان را باید پذیرفت، اگرچه بی جا باشد و استدلال آن منطقی نباشد؛ زیرا همین اندازه که کسی از کار خود پشیمان شد و پوزش خواست، بدین معناست که دستی برای دوستی و ادامه آن دراز کرده است و وظیفه شخص است که آن را بگیرد».15

ز دوست، دوست نرنجد به هیچ تقصیری

اگر برنجد، گوید که دوستم، غلط است


هفت ـ احترام گزاری به دوست
یکی از نکات دقیق در دوستی، رفاقت در تمام دوره ها و همه فراز و نشیب های زندگی و احترام گزاردن به دوست است. گاه صمیمیت و یگانگی در دوستی به جایی می رسد که افراد، احترام را فراموش می کنند. برای مثال، در عالم دوستی با ضمیر «تو» همدیگر را صدا می کنند و بر اثر عادت، گاهی نیز در مقابل دیگران به شکل نادرستی رفتار می کنند، یا با هم شوخی ها بی جا می کنند یا یکدیگر را به تمسخر می گیرند. ادامه این روند می تواند روابط دوستان را تیره و متزلزل کند.
حارث بن اعور که از اصحاب علی(ع) بود, روزی اخلاص و ارادت قلبی خود را بیان کرد و گفت: «ای امیرمؤمنان, من شما را دوست دارم.» چون سخن از دوستی به میان آمد، حضرت درباره حفظ دوستی فرمود:
کسی را که دوست داری، با او خصومت مکن، او را به بازی مگیر؛ با او ستیزه جویی مکن؛ با او شوخی های نامناسب مکن، او را خوار و کوچک مشمار و در مقام برتری جویی بر او مباش. این کارها مناسب مقام دوستی نیست و روابط دوستان را تیره و متزلزل می سازد.16

هشت ـ تذکر عیب های دوست

انسان همانگونه که برای خود خوبی می خواهد, برای دوستش هم باید خوبی بخواهد، ازاین رو، اگر کاستیهایی در کار دوست خود دید, باید به او پند دهد. تذکر عیب های دوست، نشانه محبت به اوست که عیب دوست را مانند عیب خویش ناپسند می پندارد و از آن چشم پوشی نمی کند. این تذکر باید مخفیانه باشد, وگرنه نصیحت نیست, بلکه آبرو ریختن است، چنانکه امام علی(ع) می فرماید:
الصِّدیقُ الصِّدقِ مَنْ نَصَحَک فی عَیبِکَ، وَ حَفِظَکَ فی غَیْبِکَ، و آثرَکَ عَلَی نفسِه.17
دوست صمیمی کسی است که تو را در مورد عیب هایت نصیحت کند، در غیاب، تو را نگه دارت باشد و تو را بر خود مقدّم دارد.
همچنین می فرماید:
صدیقُک مَنْ نَهاکَ وَ عَدُّوکَ مَنْ اَغْراکَ.18
دوست صمیمی تو کسی است که تو را از کارهای زشت بازدارد و دشمن تو کسی است که تو را به کارهای زشت وادارد.

دوست آن است که عیب مرا

همچو آیینه روبه رو گوید

نه آنکه چون شانه پشت سر رود

عیب ها را مو به مو گوید

انسان همانگونه که خطاها و اشتباه های دوست خود را تذکر می دهد, باید خود هم آمادگی پذیرش نصیحت و تذکر دوست را داشته باشد.

نه ـ یکسان بودن ظاهر و باطن با دوست

انسان باید همان گونه که به ظاهر با دوست خود به صفا و محبت رفتار می کند, در غیاب او و در باطن هم به او محبت داشته باشد تا ظاهر و باطنش موافق باشد. امام علی(ع) می فرماید: «اَلصَّدیق مَنْ صَدَقَ غَیْبُهُ؛ دوست راستین کسی است که نهانش راست باشد».19

ده ـ کمک به یکدیگر
دو دوست همانند دو دست در یک بدن که همدیگر را می شویند, باید کمک کار یکدیگر باشند و در مشکلات زندگی، همدیگر را تنها نگذارند. امام علی(ع) می فرماید: «اذا بنَت الوُدُّ وَجَبَ التَّرافدُ و التعاضُدُ؛ وقتی دوستی ثابت و پابرجا شد، تعاون و کمک بر یکدیگر لازم می شود».20

دوست مشمار آن که در نعمت زند

لاف یاری و برادرخواندگی

دوست آن باشد که گیرد دست دوست

در پریشان حالی و درماندگی21

بهترین کمک دوست, کمک به اصلاح دین اوست, چنانکه امام علی(ع) می فرماید:
جز این نیست که رفیق را رفیق گویند، چون همراهی می کند و تو را در اصلاح دینت یاری می رساند و اگر کسی تو را بر اصلاح دین و آیینت همراهی کرد، او رفیق مهربان است.22
همچنین از دوست باید زمانی انتظار کمک داشت که توانایی کمک کردن داشته باشد و او را به زحمت نیندازد.

یازده ـ قطع رابطه با دوستان منحرف
اگر چه در آداب اسلامی، بر تداوم دوستی با دوستان تأکید شده است، ولی با دوستی که منحرف شده است و امیدی به اصلاح او نیست و مسائل شرعی را رعایت نمی کند, باید قطع رابطه کرد. امام علی(ع) می فرماید:
مَنْ لَمْ تَکُنْ مَوَدَّتُهُ فی الله فَاحْذَرْهُ فانَّ موَّدتَه لئیمَةٌ وَ صُحبتُه مَشومَةٌ.23
کسی که مبنای دوستی اش در راه خدا نباشد، از او پرهیز کن که دوستی او پستی و هم نشینی با او شوم است.
می گویند آیت الله حاج آقا حسین قمی رحمه الله , افزون بر مقام علمی و تقوایی، در معاشرت و اخلاق اجتماعی نیز بسیار مقیّد و به رفاقت صحیح، فوق العاده پای بند بود و هرگز حاضر نبود برای حفظ دوستی، ضوابط شرعی را زیر پا گذارد. ایشان می گفت: «من، تا درِ جهنم با رفیق هستم, ولی برای او داخل جهنم نمی شوم».24

دوازده ـ دیگر آداب دوستی

از دیگر آداب دوستی این است که دوست خود را با نامی که او دوست دارد بخواند،25 در مجلس برای او جا باز کند.26 هنگام داشتن ثروت و قدرت، رفتارش با دوست تغییر نکند.27 در بیماری، از او عیادت و هنگام مرگ، او را تشییع کند. در غیبت دوست خود، حافظ آبرو، مال و ناموس او باشد. همیشه او را یاد و دعای خیر کند. در صورت توان، حاجت او را قبل از بیان کردن برآورده کند.