تجارتی که نجات دهنده است

تجارتی که نجات دهنده است
  • مربوط به موضوع » پیام‌های قرآنی

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُ‌ْ عَلیَ‌ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ(10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُ‌ْ وَ أَنفُسِکُمْ  ذَالِکمُ‌ْ خَیرٌْ لَّکمُ‌ْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(11) یَغْفِرْ لَکمُ‌ْ ذُنُوبَکمُ‌ْ وَ یُدْخِلْکمُ‌ْ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(10-12/صف)


ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات می‌دهد؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و با اموال و جان‌هایتان در راه خدا جهاد کنید. این ایمان و جهاد اگر به منافع فراگیر و همیشگی آن‌ معرفت و آگاهی داشته باشید برای شما از هر چیزی‌ بهتر است؛ چرا که خداوند متعال در اثر آن گناهتان را می‌آمرزد و شما را وارد بهشتی می‌کند که از زیر درختان آن نهرها جاریند و در خانه‌هایی منزل می‌دهد که پاکیزه اند و در بهشت‌های جاویدان قرار دارند؛ این است کامیابی بزرگ.

«تجارة» به معنای تصرف در سرمایه به منظور به دست آوردن سود است.در این آیه شریفه ایمان و جهاد، تجارت به حساب آمده که سرمایه‌اش جان آدمی و سود آن نجات از عذاب دردناک است.

خدای عز و جل با نکره آوردن کلمه تجارت (تجَِارَةٍ) آن را تجارتی مهم و عظیم و جلیل القدر معرفی کرده است و در بیان سود آن که همان نجات از عذاب است، نوع عذاب را هم بیان نکرد تا بفهماند آن قدر بزرگ است که در بیان نمی‌گنجد. آنگاه در آیه دوازده به بیان مصادیق این نجات می‌پردازد که همان مغفرت و جنت است. بنابراین آیات یازدهم و دوازدهم در مقام تفسیر کلمه «تجَِارَةٍ» است.
 
دو نکته

1. در آیه مورد بحث کلمه «ذنوبکم» مطلق آمده؛ یعنی نفرموده است که کدام گناه آمرزیده می‌شود. از این اطلاق می‌توانیم نتیجه بگیریم که تمامی گناهان با شرایطی که ذکر شده آمرزیده می‌شود. از اینکه آمرزش را مقدمه داخل شدن در بهشت جاودان ذکر فرموده نیز می‌توان دریافت که تمام گناهان بخشیده می‌شود؛ زیرا معنا ندارد که کسی داخل چنین بهشتی بشود، در حالی که هنوز پاره‌ای از گناهانش آمرزیده نشده باشد.
2. بر اساس این آیه شریفه، آنچه مؤمن به خدا می‌دهد متاع ناچیز این دنیای ناپایدار است و آنچه خدا به مؤمن وعده داده تا او را بهره مند سازد، نعمت‌ها و زندگی جاودان است؛ به همین جهت و برای تاکید بر این مطلب بود که در پایان آیه فرمود:«ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ این پیروزی عظیمی است».


پنج لطف ویژه که مخصوص متقین است

پنج لطف ویژه که مخصوص متقین است
  • مربوط به موضوع » پیام‌های قرآنی

     

مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا(2)وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ ... (3) ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا(4) ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیَِّاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا(5- طلاق)

هر که از خدا پروا کند، خدا برای او راه بیرون شدن [از مشکلات و تنگناها را] قرار می‌دهد و او را از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد ... و هر که از خدا پروا کند برای او در کارش آسانی قرار می‌دهد ... و هر کس از خدا پروا کند، گناهانش را محو می‌کند و پاداش او را بزرگ می‌دارد. (5- طلاق)

در این آیات، پنج اثر برای تقوا نامبرده شده که خداوند متعال آنها را به شکل ویژه نصیب کسی می‌کند که تقوای الهی را رعایت کند. این پیامدهای خوشایند که خداوند متعال به او عنایت می‌کند عبارتند از:

1. برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم می‌کند.

2. از جایی که احتمال آن را هم نمی‌داد به او روزی می‌رساند.

3. اموری که به آن اشتغال دارد را برایش آسان می‌کند.

4. گناهانی که از او سر زده می‌بخشد.

5. بیش از آنچه عمل کرده به او اجر و پاداش داده می‌دهد.


کاری که هم ردیف کفر به خداست

کاری که هم ردیف کفر به خداست
  • مربوط به موضوع » پیام‌های قرآنی

وَ أَمَّا مَنْ أُوتىِ‏َ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ(25)... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ(30)ثُمَّ الجَْحِیمَ صَلُّوهُ(31) ... إِنَّهُ کاَنَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ(33)وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْکِینِ(34- حاقه)


و اما کسى که پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مى‏گوید: اى کاش پرونده‏ام را دریافت نمى‏کردم‏ ... او را بگیرید و در غل و زنجیرش کشید؛ آن گاه به دوزخش دراندازید ... زیرا او به خداى بزرگ ایمان نمى‏آورده و مردم را به اطعام نیازمندان تشویق نمى‏کرده‏ است.

بر اساس این آیات عده ای را نامه عمل به دست چپ می دهند و آنها را در غل و زنجیر کشیده و به دوزخ می افکند و در مقام بیان علت این عذاب گفته می شود جرم اینها دو چیز بوده: یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینکه مردم را برای کمک به نیازمندان و رفع حوائج  آنها تشویق و ترغیب نمی کردند.

 علامه طباطبایی(ره) در شرح « وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْکِینِ » می نویسد: یعنی در مورد بینوایان سهل انگاری می کردند و رنجی که فقرا می کشیدند اهمیتی برای آنها نداشت.
این آیات به روشنی معنایی که از آیه 19 سوره ذاریات فهمیده می شود را تایید می کند. آن معنا این بود که بر اهل تقوا لازم است تا بخشی از اموال خود را برای رفع نیاز نیازمندان اختصاص دهند و این غیر از واجبات مالی مانند خمس و زکات است. در این فراز، کسانی که آن واجب را ترک کرده و نسبت به نیازمندان بی تفاوت باشند را تهدید به عذابی می کند که قطعاً واقع خواهد شد.

نکته قابل توجه اینکه قرآن کریم این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است.


طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن

طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن
  • مربوط به موضوع » پیام‌های قرآنی


        

إنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ(77)فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ(78)لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79- واقعه)

یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [که‏] در کتابى مصون از هر گونه تحریف و دگرگونى [به نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاک شدگان به آن دسترسى ندارند.
در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را به کریم بودن توصیف کرده و می ستاید. قرآن به طور مطلق کریم و محترم است؛ هم از آن جهت که نزد خداوند کریم است و هم بدین جهت که صفاتى پسندیده دارد و هم به این جهت که سود رسان براى خلق است‏.

در آیه بعد مى‏فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر گونه تبدیل و دگرگونى است؛ چون در کتابى است که آن «لوح محفوظ»است.

جمله «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم می تواند صفت کتاب مکنون و لوح محفوظ باشد و هم می تواند صفت سومى براى قرآن باشد که در این صورت حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو می شود. هر چند این حکم حق است و با سایر ادله فقهی ثابت می شود اما چون در اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن نمی تواند دست کشیدن به خطوط آن باشد؛ بلکه منظور از تماس با قرآن، علم به معارف آن است که جز پاکان خلق، کسى به معارف آن عالم نمى‏شود؛ چون فرموده: قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.

و منظور از «مطهرون» هم کسانى هستند که خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاک کرده است. پس مطهرون عبارتند از کسانى که خداى تعالى دلهایشان را پاک کرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند که قرآن بر طهارتشان گواهی داده و می فرماید: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً».

با ناز و عشوه حرف نزنید!

با ناز و عشوه حرف نزنید!
  • مربوط به موضوع » پیام‌های قرآنی

فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا(32- احزاب)

هنگام سخن گفتن‏ صداى خود را نازک نکنید که بیمار دلان در شما طمع خواهند کرد؛ بنابراین درست سخن بگویید.

این آیه هم به مانند آیه قبلش هر چند خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله است اما اختصاصی به آنها ندارد. این آیه به زنان دستور می دهد که در گفتگوی با نامحرم یا جایی که نامحرم بیمار دل، صدای آنها را می شنود به شکل جدی و معمولی سخن بگویند و از طنازی و نازک کردن صدا و برخی حالات که باعث می شود شنونده شهوتران به فکر گناه بیفتد جدا پرهیز کنند.

تعبیر به «الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ کسى که در دل او بیمارى است» تعبیر بسیار گویا از این حقیقت است که غریزه جنسى در حد تعادل و مشروع عین سلامت است؛ اما هنگامى که از این حد گذشت، تبدیل به نوعی بیمارى می شود تا آنجا که گاه به سر حد جنون مى‏رسد که از آن تعبیر به «جنون جنسى» می کنند.

این دستور یکی از اصول تربیت اسلامی و رعایت عفاف است که باید در مجالس میهمانی، برخوردهای کاری و اداری، کوچه و بازار و ... به شدت و دقت رعایت شود که غفلت از این توصیه قرآنی جز به سود شیطان صفتان نخواهد بود.