انگیزه مهم تر از کار است / قرائتی، محسن

انگیزه مهم تر از کار است / قرائتی، محسن
منابع : پایگاه درس هایی از قرآن 
کلید واژه ها :

در تعلیم و تربیت اصلی است که اسلام به آن توجه دارد و بعضی دیگر توجه ندارند و آن مسئله فکر و نیت است، فکر و نیت یک بحث مهمی است. دنیا درباره خوب مثلا می گوید این ساختمان خوب است، این خانه قشنگ است، فرش را خوب بافته اند، لباس را خوب دوخته اند، خط، خط خوبی است، اما حالا نیت این بافنده و این سازنده و این خطاط چی است، کاری به نیت ندارد، می گوید نمره اش بیست است حالا به چه نیتی درس خوانده، کاری به نیتش ندارد. این موضوع بحث ارزش انگیزه ها، فکرها و نیت ها است.

یک عروس و داماد در مشهد بودند، عروس حلقه طلایی که داماد برایش آورده، می گوید آغاز زندگیمان می خواهیم به امام رضا هدیه کنیم، این حلقه نامزدی اش را می اندازد توی ضریح، این حلقه نامزدی قیمتش خیلی مهم نیست. اما عروس اول زندگی اش از حلقه نامزدی اش به عشق امام رضا دل می کند، آن انگیزه اش مهم است.

ببینید یک گرم خاک روی عبای من می نشیند، روی لباس من، شما این یک گرم خاک را دست می زنید پاکش می کنید، یک گرم خاک ارزشی ندارد، اما من به شما می گویم دست شما را بوسیدم، مخلص شما هستم، متشکرم، قربان شما، شرمنده کردی من را، تشکر برای یک گرم خاک نیست، برای سوز دلت است که دلت سوخت که چرا عبای من باید خاکی باشد. ماشین شما می افتد توی جوی، یک نیازی به هُل دارد، من پیاده می شوم هُلش می دهم، یک هُل دادن من شاید یک دقیقه هم نکشد، اما شما شصت سال وقتی من را دیدی می گویی سلام علیکم، می گویند این کیست؟ می گویی یک بار در یک جاده ای پیاده شد ماشین من را هُل داد. یک دقیقه بیشتر نیست، یک دقیقه بگو اگر ساعتی 2000 تومان هم حساب کنی، یک دقیقه می شود مثلا هفت زار و ده شاهی، هشت زار، یک دقیقه نرخ پولی ندارد، اما نرخ انسانی دارد. هشتاد سال به من احترام می گذاری به خاطر یک دقیقه. برعکسش هم همین طور است. یک ثانیه من یک فحش می دهم، شما یک فحش می دهی خدای ناکرده، یک فحش چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد، اما هفتاد سال من شما را می بینم یادِ آن فحش می افتم. پس همه چیز را نباید متری و ساعتی حساب کرد، که چند ساعت کار کرده، چند صفحه خوانده، نمره اش چند است، معدلش چند است، مگر چند می ارزد، یعنی همه چیزها را با متر و کیلو نباید قیمت کرد.

من یک لیوان آب را به سه نفر تعارف می کنم، گروه اول نمی خورند می گویند ما با تو قهریم، چون با من قهر هستند آب را از دستِ من نمی گیرند. گروه دوم نمی خورند می گویند ما میل نداریم، گروه سوم نمی خورند می گوییم شما دیگر چرا؟ می گویند گروه چهارم تشنه تر است. یک نمی خورد قهر کرده، دو نمی خورد میل ندارد، سه نمی خورد می گوید چون چهار تشنه تر است من نمی خورم. زنده باد یک یا زنده باد دو یا زنده باد گروه سه؟ زنده باد گروه سه. چرا؟ انگیزه. یکی انگیزه اش قهر است، مهم نیست. یکی انگیزه اش این است که میل ندارد، مهم نیست، آن انگیزه سوم مهم است، می گوید به چه دلیل نخورد؟ می گوید انگیزه تو این بود که چهارمی تشنه تر است. چاقوکش و جراح هر دو شکم پاره می کنند، از چاقوکش پول می گیرند، به جراح پول می دهند، چون انگیزه چاقوکش کشتن بود، انگیزه پزشک جراح سلامتی است. خیلی انگیزه مهم است.

این عمری که شما دارید، انگیزه کار چیست؟ فکرتان چیست؟ نیتتان چیست؟ بحث خیلی خوبی است. آنوقت اگر انسان فکرش خوب باشد، دائماً می تواند در حال عبادت باشد. در دعای کمیل یک جمله هست می گوید خدایا توفیقم بده که «و حالی فی خدمتک سرمدا» این جمله در دعای کمیل است. یعنی همیشه من در خدمت خدا باشم، یعنی همیشه نماز بخوانم؟ خوشا آنان که دائم در نمازند، یعنی دائما نماز بخواند؟ مگر کار دیگری نیست؟ خوب دائم در نمازند، پس کی به ما نان می دهد بخوریم؟ کی مشکلات مملکت را حل کند؟ این دائم در نمازند نه یعنی دائم سر نماز هستند، یعنی همه کارهایشان رنگ خدایی دارد، درس هم که می خواند برای خدا می خواند، کار هم که می کند، سلام هم که می کند، سلام علیکم، برای خدا سلام می کند، نه به خاطر اینکه یک نمره خوب از معلم بگیریم، یا بخاطر اینکه پولدار است یا بخاطر اینکه زور دارد یا بخاطر اینکه...، من اصلا نمی دانم این کیست، در کوچه راه می روم نمی دانم این کیست، سلام علیکم، اگر هر کسی را شناختی به او سلام کردی که مهم نیست، اگر به ناشناس سلام کردی هنر است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد