خواب و رؤیاهای صادقانه/ منبع : پایگاه حوزه

خواب و رؤیاهای صادقانه

منبع : پایگاه حوزه  
 کلید واژه ها :
پرسشلطفا مرا راهنمایی کنید که چگونه خواب های واقعی ببینم؟ چه نمازی باید بخوانم تا خواب های بیشتری ببینم که برایم و برای دیگران مفید هستند؟ لطفا به برخی آیات قرآن استدلال کنید که من بتوانم رؤیاهای صادقانه ببینم؟

پاسخ

علامه ی طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون رویا و چگونگی ارتباط روح با علل حوادث در عالم خواب می فرماید:

شکی نیستکه رؤیا امری است ادراکی و در بخشی از آن قوه خیال مؤثر می باشد.

قوه خیال ‏از قوای فعالی است که دائما مشغول کار است ، بسیار می‏شود که عمل خود را از جهت اخباری که از ناحیه ‏حس لامسه و یا سامعه و امثال آن وارد می‏شود ادامه می‏دهد ، و بسیار هم می‏شود که صورتهایی بسیط و یا ‏مرکب ، از صورتها و یا معناهایی که در خزینه خود دارد، گرفته و آنها را تحلیل می‏کند ، مانند تفصیلی که ‏در صورت انسان تام الخلقه هست، گرفته به یک یک اعضاء ، از قبیل سر و دست و پا و غیر آن تجزیه و ‏تحلیل می‏کند ، و یا بسائط را گرفته ترکیب می‏نماید ، مثلا از اعضایی که جدا جدا در خزینه خود دارد انسانی ‏می‏سازد

حال بسیار می‏شود که آنچه ترکیب کرده با خارج مطابقت می‏کند ، و بسیار هم می‏شود که مطابقت نمی‏کند ، ‏مانند این که انسانی بی‏سر ، و یا ده سر بسازد.

و بخاطر همین اسباب و عوامل خارجی که محیط به بدن آدمی است ، از قبیل حرارت و برودت و امثال ‏آن ، و همچنین عوامل داخلی که بر آن عارض می‏شود از قبیل مرض و ناملایمات و انحرافات مزاج و پری ‏معده و خستگی و غیر آن ، همه در قوه مخیله و در نتیجه در خوابها تاثیر می‏گذارد.

مثلا می‏بینیم کسی که (در بیداری و یا در خواب) حرارت و یا برودت شدید در او اثرکرده، در خواب آتشی شعله‏ور و یا برف و سرمایی شدید مشاهده می‏کند، و کسی که گرمای هوا در او اثر ‏گذاشته و عرق او را جاری ساخته در خواب حمام گرم و یا خزینه و یا ریزش باران را می‏بیند، و نیز کسی ‏که مزاجش منحرف و یا دچار پری معده شده خوابهای پریشانی می‏بیند که سر و ته نداشته، چیزی از آن ‏نمی‏فهمد.

و همچنین اخلاق و سجایای انسانی تاثیر شدیدی در نوع تخیل آدمی دارد، مثلا کسی که در بیداری دچار عشق و ‏محبت به شخصی شده و یا عملی را دوست می‏دارد بطوری که هیچگاه از یاد آن غافل نیست، در خواب هم ‏همان شخص و همان چیز را می‏بیند.

و شخص ضعیف النفسی که در بیداری همواره دچار ترس و وحشت است ، و با یک صدای ناگهانی، ‏هزار خیال کرده و امور هولناکی در نظرش مجسم می‏شود ، در خواب هم همین سنخ امور را ‏می‏بیند ، همچنین خشم و عداوت و عجب و تکبر و طمع و نظائر اینها هر کدام آدمی را به تخیل صورتهای ‏متسلسلی مناسب و ملائم خود وامی‏دارد ، و کمتر کسی است که یکی از این سجایای اخلاقی بر طبیعتش ‏غالب نباشد.

و بهمین جهت است که اغلب رؤیاها و خوابها از تخیلات نفسانی است که یکی از آن اسباب، خارجی و یا ‏داخلی طبیعی و یا داخلی اخلاقی، نفس را به تصور آنها واداشته است و در حقیقت نفس آدمی در این خوابها ‏همان کیفیت تاثیر و نحوه عمل آن اسباب را در خودش حکایت می‏کند، و بس، و آن خوابها حقیقت دیگری ‏غیر از این حکایت ندارند.

بعبارت دیگر این ادراکات گوناگونی که در خواب بر نفس آدمی عارض می‏شود و ما آنها را رؤیا می‏نامیم ریشه‏ها و اسبابی دارند که باعث پیدایش آنها در نفس و ظهورشان در خیال ‏می‏شود، و وجود این ادراکات حکایت از تجسم آن اصول و اسباب می‏کند.

اما باید توجه داشت که همه ی خوابها اینگونه نیستند بلکه خوابهایی در این میان هست که رؤیای صالح و صادق است و از حقائقی پرده ‏برمی‏دارد که هیچ راهی برای انکار آن وجود ندارد، و در عین حال نه اسباب خارجی طبیعی دارد و نه ریشه‏اش اسباب مزاجی و یا اتفاقی[1] است ، و نه ‏مستند به اسباب داخلی و اخلاقی است.

در اینگونه خوابها نمی‏توان گفت که هیچگونه رابطه‏ای بین آنها و بین حوادث ‏خارجی و اموری که کشف و پیش بینی شده وجود ندارد‏و بهره ای از حقیقت ندارند.

بله اشکال شده است که: معنا ندارد میان امری وجودی (رؤیا) و امری ‏عدمی (حادثه نیامده) ارتباط برقرار شود ، و یا به عبارت دیگر معقول نیست میان رؤیا و امری که بوسیله ‏یکی از عوامل مذکور در بالا (از حواس ظاهر و اخلاقیات و انحراف مزاج و...)، وارد بر نفس نشده ارتباط ‏برقرار گردد مثلا شخصی بدون هیچ سابقه‏ای در خواب ببیند که در فلان محل دفینه‏ای از طلا و نقره نهفته ‏است و فلان خصوصیات را هم دارد و شکل و قیافه ظرف آن هم چنین و چنان است، آنگاه از خواب ‏برخاسته به آن نقطه برود و زمین را بکند ، و دفینه را با عین آن خصوصیات پیدا کند، چون همانطور که ‏گفتیم معناندارد میان نفس آدمی و امری که به تمام معنی از حواس ظاهری و باطنی انسان غایب بوده ارتباط ‏برقرار شود.

اما علماء در جواب گفته اند که: نفس شخص خوابیده ، ‏نخست با سبب حادثه ارتباط پیدا می‏کند، آن سببی که فوق عالم طبیعت قرار دارد، و بعد از برقرار شدن ‏ارتباط میان نفس و آن سبب، ارتباط دیگری برقرار می‏شود میان نفس و خود حادثه.

توضیح اینکه عوالم سه گونه‏اند:

1. عالم طبیعت که عبارتست از عالم دنیا که ما در آن زندگی می‏کنیم و موجودات در آن صورتهایی مادی ‏هستند، که بر طبق نظام حرکت و سکون و تغیر و تبدل جریان می‏یابد.

2. عالم مثال که ما فوق این عالم قرار دارد، به این معنا که وجودش ما فوق وجود این عالم است ‏‏(نه اینکه فوق مکانی باشد). در این عالم نیز صور موجودات هست اما بدون ماده، و نسبت به عالم ماده و ‏حوادث آن ، سمت علیت و سببیت را داردیعنی آنچه از حوادث در این ‏عالم واقع می‏شود از آن عالم نازل می‏گردد و باز هم به آن عالم بر می گردد.

3. عالم عقل که ما فوق عالم مثال است، یعنی وجودش ما فوق آنست (نه جایش)، در آن عالم ‏نیز حقایق این عالم و کلیاتش وجود دارد، اما بدون ماده طبیعی و بدون صورت مثالی، که آن عالم نسبت به ‏عالم مثال نیز سمت علیت و سببیت را دارد.

نفس آدمی بخاطر تجردش، هم سنخیتی با عالم مثال دارد و هم با عالم عقل، و وقتی انسان به خواب رفت و ‏حواسش دست از کار کشید، طبعا از امور طبیعی و خارجی منقطع شده متوجه به عالم مثال و عقل که خود، ‏هم سنخ آنها است می‏شود، و در نتیجه پاره‏ای از حقایق آن عوالم را به مقدار استعداد و امکان مشاهده ‏می‏نماید.

حال اگر نفس، کامل و متمکن از درک مجردات عقلی بود، آن مجردات را درک نموده اسباب کاینات را ‏آنطور که هست یعنی بطور کلیت و نوریت در پیش رویش حاضر می‏سازد، و اگر آن مقدار کامل نبود که ‏بطور کلیت و نوریت استحضار کند، به نحو حکایت خیالی و بصورتها و اشکالی جزئی و مادی که با آنها ‏مانوس است حکایت می‏کند، آنطور که خود ما در بیداری، مفهوم کلی سرعت را با تصور جسمی سریع ‏الحرکه حکایت می‏کنیم، و مفهوم کلی عظمت را به کوه، و مفهوم رفعت و علو را به آسمان و اجرام آسمانی‏، و شخص مکار را به روباه، و حسود را به گرگ، و شجاع را به شیر، و همچنین غیر اینها را ‏بصورتهایی که با آن مانوسیم تشبیه و حکایت و مجسم می‏سازیم.

در اینگونه مشاهدات نفس متمکن از ادراک مجردات آنطور که هست، می باشد و بدون اینکه کمترین تصرفی در علل و اسباب حوادث این عالم بکند به ‏مشاهده حوادث و علل اسبابش می پردازد. این قسم از رویا که در حکایت از حوادث، صریح است نوعا برای نفوسی اتفاق می‏افتد که سلیم و متخلق به صدق و صفا باشند.

گاهی هم نفس، آنچه را که در آن عوالم مشاهده می‏کند با مثالهایی که بدان مانوس است ممثل می‏سازد، مثلا ازدواج (آینده) را بصورت جامه در تن کردن حکایت می‏کند، و افتخار را ‏بصورت تاج ، و علم را بصورت نور، و جهل را بصورت ظلمت، و بی‏نامی و گوشه‏نشینی را بصورت ‏مرگ مجسم می‏سازد، و بسیار هم اتفاق می‏افتد که به ‏ضد آن منتقل ‏شود، همچنانکه در بیداری هم با شنیدن اسم ثروت به فقر، و با تصور آتش به یخ، و از تصور ‏حیات به تصور مرگ منتقل می‏شویم، و امثال اینها.

از جمله مثالهای این نوع خوابها ، خوابیست که نقل شده است: مردی در خواب دید در دستش مهری است ‏که با آن دهان و عورت مردم را مهر می‏کند، از ابن سیرین پرسید، در جواب گفت: تو بزودی مؤذن ‏می‏شوی و در ماه رمضان مردم با صدای تو امساک می‏کنند.

از آنچه گذشت این معنا روشن گردید که خوابهای راست در تقسیم اولی تقسیم می‏شود به، خوابهای صریحی ‏که نفس نائم و صاحب رؤیا در آن هیچگونه تصرفی نکرده و قهرا و بدون هیچ زحمتی با تأویل خود منطبق ‏می‏شود.

و خوابهای غیر صریحی که نفس صاحب خواب از جهت حکایت، در آن تصرف کرده حالا یا به تمثیل و یا ‏به انتقال از معنای خواب به چیزی که مناسب آن و یا ضد آنست، این قسم رؤیا آن قسمی است که محتاج به ‏تعبیر است تا متخصصی آن را به اصلش که در رؤیا مشاهده شده برگرداند[2] ، مثلا تاجی را که می‏گوید در ‏خواب دیده‏ام افتخار، و مرگ را به حیات، و حیات را به فرج بعد از شدت، و ظلمت را به جهل، و حیرت ‏را به بدبختی تعبیر کند‏.

آنگاه قسم دوم به یک تقسیم دیگری منقسم می‏شود به دو قسم یکی آن خوابهایی است که نفس صاحب خواب ‏فقط یکبار در آن تصرف می‏کند و از آنچه دیده به چیز دیگری مناسب و یا ضد آن منتقل گشته و آنرا حکایت ‏می‏کند، و یا فوقش از آنهم به چیز دیگری منتقل می‏شود به طوری که برگرداندن آن به اصل و ریشه‏اش ‏دشوار نیست.

قسم دوم آن رؤیایی است که نفس صاحبش به یک انتقال و دو انتقال اکتفا ننموده، مثلا از آنچه دیده به ضدش ‏منتقل شده، و از آن ضد به مثل آن ضد و از مثل آن ضد به ضد آن مثل، و همچنین بدون اینکه به حدی ‏توقف کرده باشد انتقال بعد از انتقال و تصرف بعد از تصرف کرده، بطوری که دیگر مشکل است که ‏تعبیرگو بتواند رؤیای مزبور را به اصلش برگرداند، اینگونه خوابها را اضغاث احلام می‏نامند، که تعبیر ‏ندارد، برای اینکه یا دشوار است و یا ممکن نیست تعبیرش کرد.

پس بطور کلی خوابها دارای سه قسم کلی هستند، یکی خوابهای صریحی که ‏احتیاجی به تعبیر ندارد، یکی اضغاث احلام که از جهت دشواری و یا تعذر، تعبیر ندارد و سوم خوابهایی که نفس در آن با حکایت و تمثیل تصرف کرده، این قسم از خوابها است ‏که تعبیر می‏شود[3].

ماهیت خواب در متون اسلامی

قرآنیکجا می‏فرماید :و هو الذی یتوفیکم باللیل[4]و در جای دیگر می‏فرماید :الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم ‏تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری.[5]

و ظاهر این دو آیه این است که نفوس در موقع خواب ، از بدن‏ها گرفته می‏شوند و دیگر ارتباطی با حواس ‏ظاهری بدن ندارند ، به نوعی به عالم ربوبی رجوع کرده و منتقل می‏شوند که بی‏شباهت به مرگ نیست.

پس می توان گفت که خواب برادر مرگ است[6]:

منظور از برادری خواب و مرگ این است که این دو شباهتها و سنخیتهای بسیاری با هم دارند نه این که عین هم هستند، زیرا دو برادر حتی اگر دوقلو باشند، تفاوتهای محسوسی با هم دارند.

شباهت خواب و مرگ را آیات قرآنی تبین فرموده‏اند:

اول: «وَ هُوَ اَلَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضی أَجَلٌ مُسَمًّی»

او کسی است که تمام شما را در شب (به هنگام خواب) می‏گیرد و از آنچه در روز کرده‏اید، با خبر است. سپس در روز شما را (از خواب) برمی‏انگیزد، (و این وضع همچنان ادامه می‏یابد) تا سرآمد معینی فرا رسد[7].

دوم: «اَللَّهُ یَتَوَفَّی اَلْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ اَلَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ اَلَّتِی قَضی عَلَیْهَا اَلْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اَلْأُخْری إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‏کند[8] و ارواحی را که نمرده‏اند نیز به هنگام خواب می‏گیرد، سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می‏دارد و ارواح دیگری را(که باید زنده بمانند) باز می‏گرداند تا سرآمدی معین[9].

در این آیات تصریح شده است که خواب همانند مرگ در این نکته شریک است که تمام حقیقت انسان که همان روحش باشد، گرفته می‏شود و نزد خدا برمی‏گردد. پس ما در هر خوابی به نوعی مرگ دچار می‏شویم و خواب و مرگ در قطع رابطه روح با بدن مشترک هستند، چنانچه بعث هم به معنای بیدار شدن و زنده شدن در خواب و مرگ آمده است)[10].

بنابراین خواب برادر مرگ است و این بدان معناست که در هر دو ارواح از بدن‏ها جدا می‏شوند و تصرفی در آن ندارند .

از اینجا روشن می‏شود که تمام حقیقت انسان روح اوست نه مجموعه روح و بدن او. زیرا در هنگام خواب و مرگ تنها روح انسان را می‏گیرند[11].

اما بین خواب و مرگ تفاوتی اساسی وجود دارد و آن این که خواب کم شدن علاقه روح به بدن است که در این صورت روح به کار تدبیر بدن و دخل و تصرف آن نمی‏پردازد. یعنی خواب تعطیل بخشی از دستگاه مغز و ضعیف شدن پیوند روح و جسم است و مرگ تعطیل کامل دستگاه مغزی آدمی و قطع مطلق پیوند روح و جسم است. پس خواب مرحله کوچکی از مرگ است[12].

به عبارت دیگر روح با بدن سه حالت دارد:

1- ارتباط تمام، حالت حیات و بیداری.

2-ارتباط ناقص، حالت خواب.

3- قطع ارتباط، حالت مرگ.

پس معنای برادری مرگ و خواب این است که خواب چهره ضعیفی از مرگ است و مرگ نمونه کاملی از خواب[13].

چنانچه ملاحظه فرمودید: قرآن، خواب را پدیده‏ای روحانی می‏داند که شناخت حقیقت آن بدون تفسیر درستی از روح امکان ندارد. به نظر قرآن خواب نوعی قطع رابطه روح با بدن و جدایی روح از بدن است. البته این جدایی کامل نیست، بلکه نوعی رابطه هنوز برقرار است. اما تدبیر روح در بدن کم می‏شود، حس و حرکت ارادی آدمی متوقف می‏شود، اما فعالیت‏های گیاهی همچون ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفسی و... که برای ادامه حیات بدن ضروری هستند، به کار خود ادامه می‏دهند[14].

از روایاتی که مفسران در ذیل آیات فوق ذکر کرده‏اند نیز به خوبی روشن می‏شود که خواب در اسلام به عنوان حرکت روح به سوی عالم ارواح شمرده شده ، و بیداری بازگشت روح به بدن و نوعی حیات مجدد است.

در حدیثی از امیر مؤمنان علی (علیه‏السلام) می‏خوانیم که به یارانش چنین تعلیم می‏داد :

«لا ینام المسلم و هو جنب ، لا ینام الا علی طهور ، فان لم یجد الماء فلیتمم بالصعید ، فان روح المؤمن ترفع الی الله تعالی فیقبلها ، و یبارک علیها ، فان کان اجلها قد حضر جعلها فی کنوز رحمته ، و ان لم یکن اجلها قد حضر بعث بها مع امنائه من ملائکته ، فیردونها فی جسده»

مسلمان نباید با حالت جنابت بخوابد ، و جز با طهارت وضو به بستر نرود ، هر گاه آب نیابد تیمم کند ، زیرا روح مؤمن به سوی خداوند متعال بالا می‏رود ، او را می‏پذیرد و به او برکت می‏دهد ، هر گاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنجهای رحمتش قرار می‏دهد، و اگر فرا نرسیده باشد او را با امنائش از فرشتگان به جسدش باز می‏گرداند[15].

در حدیث دیگری از امام باقر (علیه‏السلام) چنین می‏خوانیم:

«اذا قمت باللیل من منامک فقل الحمد لله الذی رد علی روحی لاحمده و اعبده»

هنگامی که در شب از خواب برمی‏خیزی بگو حمد خدائی را که روح مرا به من بازگرداند ، تا او را حمد و سپاس گویم و عبادت کنم [16].

در حدیثی از امام باقر علیه السلام می‏خوانیم :

"ما من احد ینام الا عرجت نفسه الی السماء، و بقیت روحه فی بدنه، و صار بینهما سبب کشعاع الشمس، فان اذن الله فی قبض الارواح اجابت الروح النفس ، و ان اذن الله فی رد الروح اجابت النفس الروح ، فهو قوله سبحانه الله یتوفی الانفس حین موتها...[17]"

هر کس می‏خوابد نفس او به آسمان صعود می‏کند و روح در بدنش می‏ماند [18]، و در میان این دو ارتباطی همچون پرتو آفتاب است ، هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمی را صادر کند روح دعوت نفس را اجابت می‏کند ، و به سوی او پرواز می‏نماید ، و هنگامی که خداوند اجازه بازگشت روح را دهد نفس دعوت روح را اجابت می‏کند و به تن باز می‏گردد ، و این است معنی سخن خداوند سبحان که می‏فرماید: الله یتوفی الانفس حین موتها .

پس روح انسان به هنگام جدائی از تن و ارتباط با عالم ارواح حقایق بیشتری را مربوط به گذشته و آینده درک می‏کند ، و همین است که اساس رؤیاهای صادقه را تشکیل می‏دهد[19]

خلاصه بحث این که:

1- انسان مرکب از روح و جسم است: «إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی...»

من بشری را از گل می‏آفرینم، هنگامی که او را نظام بخشیدم و از روح خود در او دمیدم[20].

2-حقیقت انسان پیکر و بدن و جسم او نیست. بلکه چیز دیگری است که از آن به «روح» تعبیر شده است.

«وَ هُوَ اَلَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ» او کسی است که تمام شما را در شب می‏گیرد[21].

«قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ اَلْمَوْتِ اَلَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ» بگو فرشته مرگ که بر شما مأمور شده تمام حقیقت شما را می‏گیرند[22].

روشن است که جسم و بدن ما، پس از مرگ در زمین می‏ماند و آنچه نزد حق تعالی باز می‏گردد، روح اوست. پس بدن تابع روح است و حالت ابزاری را دارد که در دستان روح است.

3- خواب و مرگ از این جهت که روح از بدن جدا می‏شود، به هم شباهت دارند.

4- اما خواب، جدایی موقت است و انسان در آن حالت زندگانی گیاهی دارد و هنوز حیات حیوانی او باقی است[23] اما روح او به لقاء حق می‏رود.

5- خواب مرگ موقتی و بیداری، بعث موقتی است و اگر کسی حقیقت خواب را درک کند، حقیقت مرگ را هم درک می‏کند

6- گرچه گروهی از دانشمندان و به ویژه اندیشمندان غربی برای خواب ارزش علمی قائل نیستند اما برخی از اندیشمندان و فلاسفه روح‏شناس برای برخی از خواب‏های انسان از آن جهت که از حوادث مربوط به آینده و امور پنهانی خبر می‏دهد حقیقت قائل‏اند.

7- خواب یک امر ادراکی است و لذا قوه خیال انسان که از قوای دائما فعال انسان است گاهی در آن تأثیر می‏گذراد. فرآیند تأثیر فوق بدین شکل است که به هنگام خواب یا قوه مذکور حوادث خارجی را که انسان با آن‏ها در تماس بوده، به او می‏نمایاند و یا این که قوه خیال از سجایا و خلقیات انسان متأثر می‏شود.

8- به جهات مذکور در بند قبل اغلب رؤیاها از تخیلات نفسانی است که یا منشأ طبیعی خارجی دارد و یا داخلی اخلاقی که وجود چنین زمینه‏هائی نفس را به تخیل وا می‏دارد و در خواب همان‏ها را در خودش حکایت می‏کند. کسانی که ارزش علمی خواب را انکار کرده‏اند نیز به همین علت می‏باشد. یعنی در خواب همین عوامل است که در قوه خیال انسان تأثیر می‏گذارد.

9- علیرغم وجود چنین زمینه‏هایی برای خواب نمی‏توان به کلی حقیقت خواب را رد کرد زیرا رؤیاهای صادق و کاشف از حقیقت هم داریم که قابل انکار نیست. خوابهایی که به هیچ سبب خارجی یا طبیعت داخلی انسان مربوط نیست.

10- خواب اساسا مربوط به عملکرد نفس مجرد است. تجرد نفس او را با عالم فرا مادی یعنی عالم مثال یا عالم عقل مرتبط می‏سازد .

11- هر چه نفس کاملتر باشد امکان ادراک مجردات عقلی برای او بیشتر فراهم می‏گردد به طوری که علل موجودات را همان گونه که هست درک می‏کند. در غیر این صورت فقط در حد تخیل، حقیقت موجودات را درک خواهد کرد. به همین دلیل خواب‏های صادق فقط در نفوس سلیم و متخلق به صدق و صفا رخ می‏دهد.

12- نفس پس از ایجاد ارتباط با عالم غیب آنچه را که در این عالم مشاهده کرده است در قالب مثال بیان می‏کند. مثلا نور را به علم تفسیر می‏کند.

13- در حال مرگ چون روح به کلی از بدن جدا می‏شود و لذا حالت تجرد در آن قوی‏تر است و روح آزادتر بوده و قدرت بیشتری دارد لذا کارهایش عجیب‏تر است. مثلا در یک لحظه ممکن است به همه عالم طبیعت و کیفیات آن‏ها مطلع شود و تمام هدایایی که دوستان و بستگان او به صورت خیرات و مبرات می‏فرستند همه را قبول نموده و از آن‏ها متمتع شود، و لذا در روایات اسلامی هم توصیه شده است که به مزار آن‏ها رفته و فاتحه بخوانیم و اگر این امر به ویژه در عصر پنجشنبه صورت گیرد و یا در شب جمعه نمازی برای آن‏ها خوانده شود به صورت طبقی از نور برای آنها فرستاده می شود. اما نفس انسان در حالت بیداری یا حتی حالت خواب تا این حد برد ندارد. در حالت بیداری انسان غالبا توجه واقعی خود را به بدن مصروف می‏دارد و لذا نمی‏تواند تمام کارهای نفس را با بدن انجام دهد. در حالت خواب هم گرچه توجه بدن ضعیف می‏شود و روح انسان حقیقت خود را به صورت مثالی درک می‏کند و در نتیجه بدون ملاحظه و توجه بدن مادی تمام کارها را در قالب مثال و صورت انجام می‏دهد ولی به هرحال مانور نفس در حدی نیست که به کلی از بدن منقطع شده است.

و لذا مردگان از آن جهت که از تجرد واقعی نفس بهره‏مندند می‏توانند به خواب زندگان بیایند مواردی مانند تله‏پاتی که ارتباط روحی بین دو نفر از راه دور بدون عوامل و اسباب مادی در کتابها ذکر شده است نیز حکایت از آن دارد. تله‏پاتی که بر خلاقیت روح دلالت دارد و گویا امواجی را از راه دور به سوی شخص دیگری از اقوام و دوستان متصاعد می‏کند. البته این امر مشروط به آن است که بین دو روح به وسیله احساسات ارتباط برقرار شود. نمونه‏های فراوانی از آن در کتب ذکر شده است[24].

اقسام خواب در متون اسلامی

خدای تعالی در کلام خود به هر سه قسم از رؤیای مذکور اشاره کرده و از قسم اول ، رؤیای ابراهیم[25] و رؤیای ‏مادر موسی[26] و پاره‏ای از رؤیاهای رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) را آورده[27] ، و به قسم دوم هم در جمله ‏اضغاث احلام اشاره کرد[28] ، که چنین رؤیاهایی هم هست، و از قسم سوم، رؤیای یوسف و رؤیاهای دو رفیق ‏زندانی او و رؤیای پادشاه مصر را که هر سه در سوره یوسف آمده برشمرده است[29].

به تعبیر دیگر از دیدگاه متون دینی، خواب‏ها دارای سه قسم می باشند:

1- بخشی از خواب‏ها انعکاس همان افکار عادی یا اسرار نهانی انسان است که در رؤیا گاهی به صورت خودش و گاهی به عللی تغییر شکل داده با صورت دیگری خودنمایی می‏کند. این قسم خواب‏ها در روانکاوی و به نظر روان‏شناسان ارزش علمی بسیار دارد و به وسیله آنها می‏توان به ضمیر مخفی اشخاص پی برد و ریشه ناخوشی روانی آنها را تشخیص داد.

2-بخش دیگر خواب‏ها عبارت از افکار سرگردان و آشفته‏ای است که گاهی در بیداری و به خصوص در اوقات ناخوشی گریبانگیر اشخاص می‏شود و دارای ارزش علمی و روانی نیست و در برخی از روایات به »اضغاث احلام« یا افکار شیطانی تعبیر شده است.

3- بخش دیگر خواب‏هایی است که جنبه‏الهامی دارد و گاهی به وسیله آنها حقایق از هر جهت مجهولی واضح و آشکار می‏گردد.

پیامبر عظیم‏الشأن اسلام می‏فرماید:«الرؤیا ثلاثة: بشری من اللَّه و تحزین من الشیطان والّذی یحدث به الانسان نفسه فیراه فی منامه»

خواب و رؤیا سه گونه است: الف- بشارتی از ساحت مقدس احدیت، ب- وسیله غم و اندوه از سوی شیطان، ج- و گاهی مسائلی است که انسان در فکر خویش می‏پروراند و سپس در عالم رؤیا آن را مشاهده می‏کند.[30]

حال برای این که رؤیاهای خوب ببینید به نکات ذیل توجه کنید:

الف) در هنگام بیداری در پیرامون موضوعات ارزشمند به جولان فکر و اندیشه بپردازید و از در نظر گرفتن موضوعات ناخوشایند حتی‏الامکان پرهیز کنید.

ب) حداقل یکی دو ساعت قبل از خواب مراقبت شدیدتری نسبت به حالات خود داشته باشید و به ویژه زبان را از سخنان ناشایست بازدارید.

ج) از همه مهم‏تر اعمال و افکارخود را در طول روز کنترل کنید زیرا تخیلات و مشغولیت‏های ذهن آدمی در طول روز تأثیر مستقیم و فراوان بر روح هنگام خواب دارد، به طوری که حتی بسیاری از خواب‏ها که انسانها می‏بینند ناشی از ذهنیت‏ها و فعالیت‏های طول روز آنها است و به همین جهت هر اندازه انسان در بیداری خدای گونه‏تر باشد و از چنگ شیطان و دام‏های فکری خیالی وعملی او بگریزد در خواب نیز از دستبرد او دورتر است.

قرائت آیه 11 سوره مجادله در این زمینه توصیه شده است.

بعبارت دیگرهمانطوریکه روشن گردید دیدن خوابهای واقعی و راست از ثمرات قرب الهی است وانجام عبادتهای ماثوره[31] و توسل به اولیای دین و همچنین ترک گناه[32]، از بهترین راههای وصول به مقام قرب ربوبی می باشند.

د) دقایق قبل از خواب را به ذکر خدا و افکار شایسته سپری کنید.

ه) دعا و نیایش را فراموش نکنید[33] و از ساحت احدیت بخواهید که رؤیاهای شیرین و خوشایندی را نصیبتان کند.

و) با وضو و رو به قبله بخوابید .

و) توجه داشته باشید که اصولاً حالات انسان متفاوت است و دارای فرمول و ضابطه خاصی نیست. گاهی انسان حالات فوق‏العاده‏ای پیدا می‏کند و گاهی عادی می‏شود و نباید از این بابت به خود نگرانی راه دهید اگر چه تلاش و جدیت در ایجاد حالات خوش روحی و روانی مؤثر خواهد بود



[1] مانند کسی که در حال فکر در امری بخواب می‏رود و در خواب رؤیایی مناسب آن می‏بیند.

[2] علم تعبیرخواب چنان‏که در روایتی از حضرت رضا (ع) نقل شده است یک جزء از هفتاد جزء نبوت است. ‏بنابراین علمی نیست که با درس خواندن نصیب انسان شود، بلکه نیاز به تصفیه باطن با عبادت و تهذیب اخلاق ‏دارد. لذا کسانِ کمی بوده‏اند که از این علم بهره کافی داشته باشند، و از طرف دیگر هر خوابی هم قابل اطمینان ‏نیست و تعبیر ندارد، زیرا رؤیای صادقه شرایط خاصی دارد و باید از زندگی روزمره متأثر نباشد و در زمان ‏خاصی تحقق یابد.‏

[3] ترجمه ی تفسیر المیزان ج11 ص365-372، با اندکی تصرف و تلخیص.

[4] انعام/60

[5] زمر/42

[6]در کتاب بحارالانوار، ج 76، ص 189 از امام صادق (ع) نقل می‏کند که "النوم اخ الموت"

[7]انعام، آیه 60

[8] توفی یعنی تمامی چیزی را گرفتن (المیزان، ج 7، ص 184 )

[9]زمر، آیه 42

[10]المیزان، ج 7، ص 184 و 185

[11]به تفسیر المیزان، ج 17، ص 402 و 403 مراجعه فرمایید.

[12]تفسیر نمونه، ج 5، ص 212

[13]تفسیر نمونه، ج 19، ص 477

[14]تفسیر نمونه، ج 19، ص 481 و 482

[15] خصال صدوق2/612-تفسیر نور الثقلین ج 4 ص 488-وسایل الشیعه ج1 ص379

[16] الکافی ج2 ص 538 - تقسیر نور الثقلین ج4 ص 488

[17] مجمع البیان و تفسیر صافی ذیل آیه ی 42 سوره ی زمر- بحارالانوار 58/27 باب 42

[18] روح در این روایت به معنی روح حیوانی و کار کردن دستگاههای اصلی بدن و نفس به معنی روح انسانی است.

[19]تفسیر نمونه ج : 19 ص : 484

[20]ص،: آیه 71 و 72

[21]انعام، آیه 60

[22]سجده، آیه 11

[23] توضیح اینکه نفس سه نوع است:

1- نباتی گیاهی که ملاک رشد و نموّ انسان است. این خصوصیت در انسان و حیوانات و گیاهان مشترک است.

2- حیوانی که مناط شعور و اراده و حرکت ارادی انسانی است. این خصوصیت در انسان و حیوانات مشترک است.

3- انسانی که ملاک انسانیت انسان است. این همان است که در متون دینی به روح یا نفس نامگذاری شده است. در هنگام خواب و مرگ روح انسانی که تمام حقیقت انسان و ملاک انسانیت اوست، به طور کامل گرفته می‏شود و رابطه‏اش با بدن قطع می‏شود. با این تفاوت که نفس نباتی و بخش ضعیفی از مراحل حیوانی انسان خواب به فعالیت مشغول هستند یعنی، غذایی که خورده، هضم می‏شود، در خواب رشد دارد و حرکت‏های غیرارادی و. و چنانچه عرض شد، نفس نباتی و حیوانی جزء حقیقت انسان نیست. بلکه جزء اعراض انسانیت است. دلیل فعالیت مذکور هم این است که تعلق روح به طور کامل با بدن قطع نشده است اما با مرگ این رابطه به طور کامل قطع می‏شود، بنابراین نفس نباتی و حیوانی نیز به طور کامل از کار می‏افتند ودستگاه مغزی و عروقی آدمی تعطیل می‏شوند.

برای مطالعه بیشتر ر. ک: 1- تفسیر المیزان، ذیل سوره انعام، آیه 60 و زمر، آیه 2 42- تفسیر نمونه، ذیل سوره انعام، آیه 60 و زمر، آیه 3 42- زندگی جاوید یا حیات اخروی، شهید مطهری 4- آموزش عقاید، استاد مصباح یزدی، ص 347 -360

[24]به ویژه کتاب معادشناسی علامه تهرانی. منابعی برای مطالعه بیشتر: 1. تفسیر المیزان ج 11 ذیل تفسیر سوره یوسف آیه 93 به بعد. 2. معادشناسی علامه تهرانی بیشتر ج 1 و 2. 3. اسرار مرگ فلاماریون. 4. معاد دکتر محسن شفائی 5. گفتار فلسفی معاد- بخش اول ص 75 به بعد.

[25] ای پسرک من ، در خواب می‏بینم که دارم تو را ذبح می‏کنم ، ‏ببین تا نظرت در این باره چیست ؟ گفت : ای پدرم بجای آر آنچه که مامور شده‏ای ... و ما ندایش کردیم که ‏ای ابراهیم رؤیای خود را تصدیق کردی (صافات/105).

[26] قرآن خواب -چون در روایات آمده که این وحی بصورت رؤیا بوده - مادر موسی را اینگونه حکایت کرده است: و چون وحی کردیم به مادر تو آنچه وحی شدنی است ‏که او را در صندوق بگذار و بدریا بینداز(طه/38و39).

[27] زمانی که خداوند ایشان را در ‏عالم رؤیا به تو اندک نشان داد ، که اگر ایشان را بسیار جلوه می‏داد هر آینه سست می‏شدید و در اینکه به ‏جنگشان اقدام بکنید یا نه نزاع می‏کردید(انفال / 43) و باز فرموده : هر آینه خداوند صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که : بزودی ان شاء ‏الله به مسجد الحرام وارد می‏شوید ، در حالی که ایمن باشید و سرهایتان تراشیده باشد و تقصیر کرده باشید ، و ‏ترسی بر شما نباشد(فتح/27).

و نیز می‏فرماید : ما خوابی که به تو نشان دادیم قرارش ندادیم مگر فتنه و امتحان مردم(اسراء/60).

از دلیل نقلی هم تعداد زیادی روایت از رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) و امامان اهل بیت (علیهم‏السلام) ‏رسیده که همه ، این معنا را تایید می‏کنند.

[28] یوسف/44

[29] قرآن در باره ی رؤیای یوسف (علیه‏السلام) می‏فرماید : زمانی که یوسف به پدرش گفت : ای پدرم ! در ‏خواب دیدم یازده ستاره و شمس و قمر را که دارند برایم سجده می‏کنند( یوسف/4).

و همچنین از رؤیای دو رفیق زندانی یوسف (علیه‏السلام) اینگونه حکایت می‏کند که : یکی از آن دو گفت : در ‏خواب می‏بینم که شراب می‏گیرم ، و دیگری گفت : من در خواب می‏بینم که بالای سرم نان حمل می‏کنم و مرغان از آن می‏خورند ، ما را به تعبیر آن خبر ده ، که ما تو را از ‏نیکوکاران می‏یابیم (یوسف/36).

و پیرامون رؤیای پادشاه مصر می‏فرماید : پادشاه گفت : من در خواب می‏بینم هفت گاو فربه را که ‏هفت گاو لاغر آنها را می‏خورند ، و هفت سنبله سبز و سنبله‏های خشک دیگر ، هان ای کرسی‏نشینان ، نظر ‏دهید مرا در رؤیایم( یوسف/43).

ترجمه ی تفسیر المیزان ج11 ص365-372، با اندکی تصرف و تلخیص.

[30]بحارالانوار، ج 61، ص 191

[31] حتی در باره ی تاثیر نماز بر بهداشت خواب گفته شده است:

هر انسان طبیعی در حدود یک سوم عمر خود را در خواب به سر می برد و تاثیر خواب بر روان و جسم انسان از دانسته های مسلم علم پزشکی است. بطوریکه امروزه تغییرات خواب انسان از پیش آگهی های مهم و قابل توجه در زمینه ابتلا به بیماریها به حساب می آید.

به عنوان مثال در اشخاص مبتلا به افسردگی میزان خواب به نحو چشمگیری افزایش و یا به ندرت کاهش پیدا می کند. تغییرات خواب انسان در بیماریهای جسمی نیز بسیار چشمگیر است بخصوص اگر تاثیر ناراحتیهای روان انسان بر جسم او را در نظر داشته باشیم و به یادآوریم که بیش از 60 درصد مراجعه کنندگان به بیمارستانهای عمومی در واقع از یک مشکل روانی رنج می برند. به این ترتیب ایجاد بهداشت خواب در واقع یک رکن مهم بهداشت روانی و جسمی به حساب می آید و هر عاملی که در تنظیم بهداشت خواب موثر باشد پیشگیری کننده و حتی درمانگر بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی است.

امروزه نخستین اصلی که در ایجاد بهداشت خواب توسط جدیدترین منابع علمی توصیه می شود ، بیدار شدن هر صبح سر یک موقع مشخص از خواب است( ترجمه فارسی روانپزشکی کاپلان- سادوک. دکتر نصرت الله پور افکاری- جلد سوم ص 111).

یک نگاه کلی به جداول اوقات شرعی نشان می دهد که وقت نماز صبح در تمام طول سال با در نظر گرفتن تغییرات ناشی از حرکات وضعی و انتقالی زمین زمان ثابتی است و اقامه کننده نماز صبح با برخاستن پس از اذان در واقع اساسی ترین گام را در جهت رعایت بهداشت خواب و در نتیجه آن سلامت بدنی و تعادل روانی برداشته است( دکتر مجید ملک محمدی، 40 نکته پزشکی پیرامون نماز).

[32] هر گناهی همچون نقطه سیاهی بر صفحه دل می نشیند و صفا و نورانیت آن را از بین می برد، و لذا با انجام گناه بلافاصله باید استغفار نمود و اگر حق الناسی در بین باشد در اولین فرصت حلالیت طلبید و حق را به صاحبش برگرداند.

[33] مثلا دعاهایی که هنگام خواب مستحب است خوانده شود همچون خواندن سه مرتبه سوره اخلاص یا خواندن آیةالکرسی ‏یا خواندن تسبیحات حضرت زهرا.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد